اين آگاهي را مديون مراجعه به فرهنگ لغت هستيد چون برايتان حس نياز به دانستن معاني آن پيش آمده بود.
اما خيلي از اتفاقات روزمره ما آنقدر برايمان تكرار شدهاند كه به تكرار و عادت دچار شدهايم و همين عادت، مفهوم و جايگاه آن موضوع را در چارچوب ذهن ما در هم ريخته است. براي مثال وقتي كلمه «خانهداري» به گوشتان ميرسد چه چيزهايي از ذهنتان عبور ميكند؟ مفاهيمي كه از خاطرتان عبور ميكند همان مترادفهايي هستند كه در دنياي حقيقي هم براي اين كلمه قائليد. بدون تعارف براي خيليها خانهداري مساوي شستن و سابيدن و دور ماندن از جامعه است؛ همان وجهي از خانهداري كه باعث ميشود يك زن خانهدار از بيان شغل خود ابا داشته باشد.
اين در حالي است كه يك زن در داخل خانواده، خودش را وقف تربيت نسل كرده است. در اين شغل، شستن و سابيدن و... هم هست ولي ظرفشويي و رختشويي كار ماشين است و آن هم از پس آن كار برميآيد! اما آيا ماشين از پس ساختن انسان و تربيت نسل هم بر ميآيد؟ اين بُعد كار زن، اوج شكوه تلاش اوست كه ميتواند با افتخار در كنار تمام موفقيتهاي ديگرش بيان كند كه يك زن خانهدار است.
متأسفانه كتمان اين حرفها- كه همان صحبتهاي قرآن است- آنقدر تكرار ميشود تا جايي كه از حافظه جامعه حذف ميشود و اين يعني تحريف در معناي قرآن! قرآن از تحريف لفظي مصون است نه از تحريف معنايي. اين روزهاي زندگيمان هر روز براي مفاهيمي كه در ذهنمان ميگذرد احتياج به سنجش و معياري داريم تا از درست فهميدن آن مطمئن شويم، هر روز نياز داريم به قرآن رجوع كنيم و شاخصهايمان را با آن بسنجيم.
نظر شما