هر آدمي ويژگيهاي خاص خودش را دارد، اما گاهي باید بعضی از اين خصوصيتها را از زندگیمان کنار بگذاریم تا راحتتر زندگی کنیم. راستش من از آن آدمهایی هستم که در حال جنگ با عادتهای خود است. یکی از این عادتها خودخوری است. نمیدانم اسم مناسبی برایش گذاشتهام یا نه.
مثالي از چند ماه پيش ميزنم. بعضیوقتها كه از دوستم ناراحت و عصبانی میشدم، به روی خودم نمیآوردم و نمیگفتم از دستت عصبانیام. شاید میترسيدم ناراحت شود. شاید ميترسيدم از دستش بدهم، شاید خجالتی بودم. شاید حوصلهی بحث کردن نداشتم. شاید...
بعد وقتي میديدم دوستم دوباره همان کار را انجام داده یا همان حرف را زده، عصبانیتر میشدم و در نهایت یا با او سر مسائلی که مهم نبود، دعوایم میشد یا رفتارم با او سرد میشد. یک ماه پیش نزدیک بود صمیمیترین دوستم را از دست بدهم.
آنجا بود که تصمیم گرفتم ناراحتیام را با او در میان بگذارم. گفتم و او با تعجب نگاهم کرد. حتی فکرش را هم نمیکرد ناراحتم كرده. از من عذرخواهی کرد و خوب ميدانم دیگر کارش را تکرار نخواهد کرد و ما همچنان بهترین دوست هم باقی ميمانیم. من چند ماه خودم و او را ناراحت کرده بودم، چون همان اول موضوع را به او نگفتم.
از آن موقع فهمیدم باید حرف زد. باید مشکل را گفت و براي حل آن تلاش كرد. اگر تمام مشکلات و غمهایمان را در خودمان بریزیم، روح ضعیفی پیدا ميكنيم. زودرنج میشویم و به مشکلاتمان اضافه میکنیم. ما انسانیم و چیزی که ما را از موجودات ديگر جدا ميكند، قدرت درک و تفکرمان است.
حالا که سعی میکنم ناراحتیهایم را در خودم نریزم، احساس بهتری دارم. امیدوارم همه بتوانند رودربایستی و خودخوری را کنار بگذارند و خوشحالتر زندگی کنند.
ماجده پناهیآزاد
خبرنگار جوان از تهران
عكس: مباركه مرتضوي، 17ساله،خبرنگار افتخاري از تهران