مثلا به كمك هم يك كتابخانه درست كنيم يا بساط يك مهماني را فراهمسازيم و يا مسافرتي گروهي ترتيب دهيم. به اين ميگويند شراكت در كار. درست مثل 2 نفر شريك تجاري در بازار.
اما معاونت در كار آن است كه به ديگري در مقدمات كار، كمكرساني كنيم. به او كمك كنيم كه انجام يك كار برايش راحت و امكانپذير شود؛ مثلا به او وسيلهاي قرض دهيم تا كارش راه بيفتد يا مكاني برايش تأمين كنيم و مواردي از اين دست.خداوند براي ما يك دستورالعمل صريح و البته حياتي صادر كرده است كه بايد در الگوي زندگي مؤمنانه خود بگنجانيم: «اي مردمي كه ايمان آوردهايد! در كارهاي خوب و نيكو با هم تعاون كنيد و در كارهاي بد و نادرست، به هم كمك نرسانيد».
جواني به مسجد رفتن علاقهمند شده يا دختري حجاب را پسنديده است، بجنبيم و برايش كارسازي كنيم تا اين رفتار برايش بيدردسر شود و اين خصلت تا بزرگسالي برايش بهعنوان يك خصيصه پايدار باقي بماند. همسري به صدقه دادن و انفاق علاقهمند است، اهل خانواده با كلام گرم و حمايت عاطفي او را بر اين كار ترغيب كنند. دانشآموزي به مطالعات غيردرسي علاقه نشان داده است، با مهارت آموزي و تأمين كتاب و ايجاد انگيزه، به اين كار ترغيب و تشويقش كنيم.
البته معاونت در كار 2 تقسيم متفاوت دارد؛ تشويق ديگران به انجام كارهاي خوب و تشويق ديگران براي پرهيز از كارهاي بد كه اين دومي همان معاونت در تقواست.
شخصي انگيزه پيدا كرده تنبل نباشد، خيانت نكند و مدام در تكاپو و حركت باشد، مدام با حرفهاي كسلكننده او را به يكجانشيني و خودمحوري دعوت نكنيم. فردي تشخيص داده جنس و كالاي مغازهاش را منصفانه به فروش برساند، مدام در گوش او نخوانيم كه اي بابا! همه دارند ميدزدند و تو يكي بچه مثبت شدهاي! پليسي در تنظيم رفتارهاي ترافيكي محله و خيابان ما مؤثر و با وجدان عمل ميكند، با احترام به او و تكريمش اين رفتار را ترويج دهيم. عمل به دستور صريح قرآن، زندگي مدرن و پر از آشوب امروزي ما را به ساحل نجات ميكشاند. خوب است سري به آيه دوم از سوره مائده بزنيم و چندماهي عمل به آن را تمرين كنيم.