ساعت14 يكشنبه، قتل پسري جوان در تهران قاضي سعيد احمدبيگي، بازپرس جنايي پايتخت را راهي مركز پايتخت كرد. ماجرا از اين قرار بود كه قرباني كه در يك مغازه كار ميكرد، با يك ضربه چاقوي دوست 18سالهاش به قتل رسيده بود. وقتي تيم جنايي در محل حضور يافت، عامل جنايت درحاليكه چاقوي خونآلود در دست داشت، خود را تسليم پليس كرد. اما انگيزه او از اين جنايت چه بود؟
- قصد قتل نداشتم
عامل جنايت كه رسول نام دارد صبح ديروز به شعبه هفتم دادسراي امور جنايي تهران منتقل شد تا بازپرس به تحقيق از او بپردازد. پسر جوان كه هنوز باور نداشت دست به جنايت زده است، مدعي شد كه قصد داشته با چاقو مقتول را بترساند. براي همين روز حادثه يك چاقو از آشپزخانه خانهشان برداشته و پيش او كه در نزديكي خانهشان مغازه دارد، رفته است. درگيري آنها اما به جنايت كشيده شد و او حالا به دادسرا منتقل شده تا از خود دفاع كند. او درادامه در گفتوگو با همشهري از جزئيات جنايت ميگويد.
- انگيزهات از قتل چه بود؟
شهروز (مقتول) را ميشناختم. درواقع با او دوست بودم. گاهي با او درددل ميكردم و رازهاي زندگيام را به او ميگفتم. تا اينكه چند روز پيش با موبايل مادرم درحال بازي بودم كه ناگهان يك پيام تلگرامي به دستش رسيد. كنجكاو شدم و آن را خواندم. باورم نميشد. فرستنده پيام كسي جز شهروز نبود. نميدانم چطور شماره مادرم را بهدست آورده بود. آن روز موضوع را به مادرم گفتم و از او توضيح خواستم. مادرم برايم گفت كه شهروز تمام رازهاي مرا به او گفته است. باور نميشد كه شهروز راز نگهدار نباشد. من به او اعتماد كرده بودم. همين باعث شد كه روزحادثه با چاقو به مغازهاش بروم اما باور كنيد نميخواستم او را به قتل برسانم.
- از روز حادثه بگو؟
آن روز بعد از اينكه با مادرم درگير شدم و فهميدم كه شهروز رازهاي مرا نزد مادرم فاش كرده، يك چاقو از آشپزخانه برداشتم و به سمت مغازه او رفتم. در آنجا با هم گلاويز شديم كه مادرم رسيد. ميخواستم فقط با چاقو يك خراش بهصورت يا دست شهروز وارد كنم. درواقع قصدم ترساندن و ادب او بود كه نميدانم چه شد چاقو به پهلويش خورد. وقتي خونآلود روي زمين افتاد و اورژانس رسيد، حتي يكدرصد هم فكرش را نميكردم كه جانش را از دست بدهد.