شايد بهنظر نيايد اما 65سالش است! با اينكه كميكاستريپهاي اسنوپي در ايران رايج نبوده، اما كودكان و نوجوانان ايراني از دههي 60 خورشيدي به بعد، با ديدن مجموعههاي انيميشن «چارلي بِراوْن» و اسنوپي و نوشتافزارهايي كه با طرحهاي اسنوپي در ايران عرضه شده، اين شخصيت معروف و جهاني را ميشناسند.
حالا و بعد از 65سال كه از طراحي اولين كميكاستريپ اين مجموعه ميگذرد، «استيو مارتينو»، كارگردان 56سالهي آمريكايي كه پيش از اين انيميشنهاي «هورتون» و «عصريخبندان4» را از او ديدهايم، اسنوپي و دوستانش را به پردهي سينماها كشانده است.
او كه 9سال از شخصيت اسنوپي كمسنتر است، شخصيتهاي دوبعدي اين كميكاستريپ و انيميشن را بهدنيايي تازه و سهبعدي آورده كه در يكماه اخير بر پردهي سينماهاي جهان نشسته و مخاطبان بسياري را براي تماشا جذب كردهاند.
به همين مناسبت ترجمهي گفتوگويي جذاب با استيو مارتينو را برايتان آماده كردهايم.
- تبریک! شما انيميشنی قابل احترام، جذاب و زیبا به سینماها آوردهاید. انيميشن «بادامزمینیها» چه در گیشه و چه در بین منتقدان بسیار موفق ظاهر شده است.
از تعریف شما سپاسگزارم. راستش هنوز هم انگار روي ابرها راه میروم! اصلاً انتظار نداشتم که بازخورد مخاطبان اینقدر مثبت و خوب باشد. بعد از آغاز نمايش این انيميشن، اقوام، دوستان و حتی همسایههايم در ديدارها یا تماسهای تلفنی، خیلی از آن تعریف کردند.
برایم خيلي غافلگیرکننده بود که مردهای بزرگسال در تعریف از آن میگفتند که در صحنههای پایانی انيميشن اشک ریخته و بسیار تحتتأثیر قرار گرفتهاند. بهنظرم این معجزهي هنر «چارلز شولتز» است که بعد از گذشت بیش از 50 سال از خلق شخصیت «چارلی براون» و دوستانش، هنوز هم مخاطبان، اين شخصيتها را دوست دارند و برایشان تازگی و جذابیت دارد.
- تصویری که برای سالها از شخصیت چارلی براون در ذهن طرفدارانش وجود داشت، یک نقاشی دوبعدی با سبک تصویرسازی ویژهي شولتز در کمیکاستریپهایش بود. اما شما در «بادام زمینیها» بهسراغ انیمیشن کامپیوتری رفتید.
انتخاب این تکنیک اجرایی برای این شخصیت کمیک شناختهشده، مثل راهرفتن بر لبهي تیغ است. چه شد که گرافیک تصویری جدیدی را برای این انيميشن انتخاب کردید؟
انتخاب انیمیشن کامپیوتری برایم یک انتخاب مطلق بود و هیچ شکی در اینباره نداشتم. بیایید کمی به عقب برگردیم. بعد از اینکه پیشنهاد کارگردانی این كار به من داده شد، به موزهي چارلز شولتز رفتم.
در موزه پشت میزی ايستادم که او نخستينبار شخصیت چارلی براون را آنجا روی کاغذ آورده بود. به میز خیره شدم و شولتز را در حال طراحی چارلی مجسم کردم. همانجا فکر کردم فضا و حال و هوای صفحهي کاغذی شولتز با پردهي سینما متفاوت است.
با چند نفر از بازدیدکنندگان موزه دربارهي تصویرسازیها و فضای گرافیکی آثار شولتز گپ زدم و متوجه شدم انتخاب تکنیک انیمیشن کامپیوتری، کاملاً درست است. انیمیشن کامپیوتری این امکان را میداد که دنیایی گستردهتر، با جزئیاتی بیشتر و همزمان به همان گرمی و شادابی کمیکاستریپهای شولتز داشته باشیم.
سالها پیش که انیماتور جوانی بودم، همیشه مثل یک کلاس درس به کمیکاستریپهای شولتز نگاه میکردم. کیفیت بالای طراحیهای او و سبک بیانگرانه و سرشار از احساس نقاشیهایش از ویژگیهای منحصربهفرد آثارش بود.
وقتی از موزه بیرون رفتم این پرسش بزرگ ذهنم را درگیر کرد که چهطور دنياي احساسی کمیکاستریپهای این هنرمند بزرگ را وارد دنیای هنر کامپیوتری کنم، بدون آنکه کوچکترین لطمهای ببیند.
- نظر تیم انیماتورها در استودیوي «بُلو اِسکای» چه بود؟
در استودیوي بلواسکای من اين شانس را داشتم كه با تیمی همراه شوم که همگی از دوران کودکیشان از طرفداران پر و پا قرص کمیکاستریپهای شولتز بودند. شايد آنها بیشتر از هركسي نسبت به وفاداری به فضای تصویرسازیهای شولتز حساسیت داشتند، اما با اين حال موافق بودند که در تولید یک انيميشن بلند براساس شخصیتهای داستانهای شولتز، حضور کامپیوتر اجتنابناپذیر است.
برای یک انيميشنساز هیچچیز بیشتر از رضایت مخاطبان از اثرش اهمیت ندارد. ما میدانستیم ممكن است نیمی از افرادی که به تماشای این انيميشن مينشينند، نسبت به کامپیوتریبودن تکنیک آن بازخورد خوبی نداشته باشند.
اما خوشبختانه گروه تولید بادامزمينيها، موفق شد سربلند از این آزمون بیرون بیاید و نظر طرفداران قدیمی بادامزمینیها را هم جلب کند. ضمن آنکه چارلی براون حالا هواداران تازهای هم در بین کودکان و نوجوانان امروز پیدا کرده است.
- چه بخشی از بادامزمینیها را بیشتر دوست داشتید؟
راستش را بخواهيد، داستان سادهاش را. این انيميشن دربارهي حملهي مریخیها به زمین نیست. از پایان کار دنیا هم حرف نمیزند. بادامزمینیها، انيميشنی دربارهي اتفاقهاي معمولی و روزانه است. داستان سادهي این انيميشن است که به آن جذابیت میدهد. این انيميشن با زبانی بسیار ساده میگوید که همیشه راه دیگری هم وجود دارد و نباید هیچوقت ناامید شد.
- در تیم نویسندگان این انيميشن، نام پسر و نوهي چارلز شولتز هم دیده میشود. حضور خانوادهي شولتز در این پروژه چهقدر انرژیبخش بود؟
بسیار زیاد! ساخت این انيميشن برای آنها، یک دغدغهي خانوادگی بود. «کِرِیگ»، پسر چارلز شولتز، برایم تعریف کرد که چهطور هشت سال قبل، ایدهي ساخت این انيميشن ناگهان به ذهنش رسیده است. وقتی ایدهای برای ساخت یک انيميشن به ذهنتان میرسد، این تنها قدم اول است. درواقع شروع یک چالش بزرگ است. در آنزمان او با خود فکر میکرده که چهطور میتواند برای این انيميشن یک تهیهکننده پیدا کند و با یک استودیو قرارداد ببندد.
این انيميشن براي او بهنوعی ادای دِین به هنر پدرش بود. راه دشواری در پیش داشت، اما او برای ساخت انيميشنی با محوریت شخصیت چارلی براون، مصمم بود. شاید جالب باشد که بدانید کریگ برای ماهها خودش را در خانه حبس و برروی زوایای مختلف داستان فکر کرد. پسرش، «برایان» هم در این مدت پابهپای پدرش بر روی داستان پدربزرگش کار کرد.
او بود که با استودیوهای بسیاری تماس گرفت و در نهایت هم استودیوي بلواسکای از این ایده استقبال کرد و تولید این انیمیشن کلید خورد.
- بادامزمینیها به فهرست جايزهي اُسکار هم راه پیدا کرده است. چهقدر امیدوارید که این جایزه را براي اولينبار بهدست بیاوريد؟
[لبخند میزند] میدانید... من در نیویورک زندگی میکنم و هرسال برای جشن سال نو به لسآنجلس سفر میکنم. این درست همان زمانی است که اسکار فضای شهر را اِشغال میکند. همهجا صحبت از اسکار میشود. روی جلد مجلهها و روزنامهها و در گفتوگوهاي روزمرهي مردم، بارها و بارها نام اسکار را میبینید و میشنوید. دروغ است اگر بگویم تا حالا به ایستادن در آن نور موضعی دایرهایشکل بر روی صحنهي مراسم اسکار فکر نکردهام.
برای هرهنرمندی افتخار بزرگی است که این جایزه را دریافت کند و من هم خیلی خوشحال میشوم که با بادامزمینیها این جایزه را به خانه ببرم.