اين بخشي از صحبتهاي جناب دكتر نوبخت، سخنگوي دولت در كنفرانس خبرياش است. بعد از گفتن عبارت «دولت بزرگ جيبوتي»، هم خود ايشان و هم خبرنگاران حاضر در سالن به خنده افتادند. همان شب، بخش خبري 20:30 شبكه دوم هم به مرور پيامهاي بامزه و جوكهاي تلگرامي ساختهشده ظرف اين چندروز درباره جيبوتي پرداخت كه مواردي چون كمي وسعت، كمي جمعيت و ناآشنا بودن موقعيت جغرافيايياش روي نقشه كره زمين را هدف قرار داده بودند.
در اينكه در تنش پيشآمده بين ما و عربستان (و همپيمانانش)، سياستمداران رسمي و رسانه رسمي كشور، بايد از موضع قدرت وارد عمل شوند و سخن بگويند، ترديدي نيست. اينكه به مردم اطمينان بدهند آسيبي از اين قطع رابطهها به كشور نميرسد و مسئولان به دقت مراقب اوضاع هستند و براي كنترل و پيش بردنش برنامه دارند. اين هم كه براي افزايش اثرگذاري سخن در داخل و البته خارج (بهمنظور ايجاد جنگ رواني سياسي و تضعيف قواي روحي رقيب) از زبان طنز و كنايه استفاده كنند، قابل درك و- اگر بجا و درست بهكار گرفته شود- قابل تحسين و ستايش است. اما در اين راه، چقدر حق دارند يكي از كشورهاي قطع رابطهكننده را بهواسطه مولفههايي مثل موقعيت جغرافيايي، مساحت يا جمعيت، مورد تحقير و تمسخر قرار دهند، آن هم كشوري كه كمتر از 10سال پيش، آنقدرها در سپهر ديپلماسي ما بياهميت تلقي نميشد و گهگاه، خبر ملاقاتهاي مقامات بلندپايهاش با سران عاليرتبه دولت خودمان يا همكاريهاي مختلف بين 2 كشور را ميشنيديم؟
جيبوتي از جنبههاي مختلفي در دنيا كشور كماهميتي است؛ به لحاظ سياسي، اقتصادي، صنعتي، تجاري و... (البته نه به لحاظ استراتژيك، بهخاطر موقعيت جغرافيايي خاصش در دهانه تنگه بابالمندب). خيلي راحت ميشد با حفظ احترام ديپلماتيك، همين ضعف و كماهميتي در اين حوزهها را دستمايه قرار داد و از موضع بالا و قدرت، درباره اين كشور و تصميمش به قطع رابطه سخن گفت؛ اما اينجور تحقير كردن، جز دل خنككردن در بدويترين سطحش و البته ترويج ميزاني از نفرت و خشونت- كه تحقير، خودش يكجور خشونت زباني محسوب ميشود- در جامعه، چه ثمري دارد؟
البته اينجا، پيش كشيدن اين بحث كه شوخيهاي بهمراتب تندتر و تحقيركنندهتر از اين، در شبكههاي اجتماعي وجود دارد، يك موضوع انحرافي است. درباره علت رواج چنين پديدهاي در جامعه ما (همين موج ضربتي، باورنكردني، روزافزون و خلاقانه شوخي و دستانداختن هر چيز)، بايد به تفصيل در جايش بحث كرد اما اين اتفاق، رافع مسئوليت مقام و رسانه رسمي نيست. درعوض ميتوان اين پرسش را مطرح كرد كه وقتي اين دو جايگاه رسمي و عالي، با چنين ادبياتي در فضاي عمومي صحبت ميكنند و چنين نگاهي را براي تخطئه حريف و به رخ كشيدن قدرت خود نشر ميدهند (رفتاري كه البته پيش از اين، به دفعات نظير آن را در گزارشهاي مسابقات فوتبالمان با تيمهايي از كشورهاي كوچك عربي ديده بوديم) چه انتظاري از مردم ميتوان داشت؟ طبعا منظور اين نيست كه مردم هرچه آقاي نوبخت يا اخبار 20:30 بگويد، يادداشت ميكنند تا در زندگيشان بهكار ببندند اما حرف مقام رسمي يا رسانه رسمي، عطف به همان «رسميت»اش، انگار مُهر تأييدي دارد كه به مخاطبان، اجازه انجامش را در زندگي روزمرهشان ميدهد. واقعا دوست داريم در زندگي روزمره هم براي نمايش قدرت، اينطور با هم حرف بزنيم؟