اين جمله حكيمانه ميتواند راهگشاي اميدبخشي براي جبران خطاها و نوع رفتار ما انسانها در لحظات بعد از ارتكاب يك اشتباه باشد...
گاهي هر يك از ما اقداماتي انجام ميدهيم كه در زمان انجام آن و حتي تا مدتي بعد از آن، اشتباهبودن آن را متوجه نميشويم اما وقتي تبعات بعدي آن را ميبينيم، درمييابيم كه آن عمل اشتباه بوده است. در چنين شرايطي 2حالت كاملا متفاوت ميتواند رخ دهد؛ يا جسارت پذيرش اشتباه خود را نداريم و يا داريم. در حالت اول، مطمئنا بهجاي اصلاح رويه و اشتباه گذشته، با موجه جلوه دادن كار خود، سعي ميكنيم به بقيه هم بقبولانيم كه كارمان صحيح بوده است و حتي اگر بتوانيم چندروزي را با اين رويكرد يكهتازي كنيم اما در محكمه وجدان خود، ميدانيم كه حق را ناديده گرفتهايم . جداي از آن، مسلما حساب و كتاب دقيق الهي را هم در پيش داريم و فرار از محكومشدن در دادگاه الهي، امكانپذير نخواهد بود...
از طرف ديگر و در حالت دوم، اگر بخواهيم در جهت جبران اشتباه گذشته برآييم، حتما بايد سختي عذرخواهي و جسارت شكستن خود را داشته باشيم كه هر چند كار دشواري است اما بسيار و بسيار آسانتر از محكوم شدن در محكمه الهي خواهد بود. و از اين رو، حضرت امير(ع) در نهج البلاغه شريف ميفرمايند: عذرخواهي نشانه خردمندي انسان است.
اين نگرش علاوه بر اينكه در حوزه فردي بسيار اهميت دارد، در رفتارهاي اجتماعي نيز بسيار قابل توجه است. هر چه نقش، جايگاه و مسئوليت اجتماعي فرد خطاكار بالاتر باشد، اين عذرخواهي و بازگشت از اشتباه خود نيز طبيعتا كار دشوارتر و البته با اهميتتري خواهد بود چرا كه در اين حالت، فرد لازم است نفس خود را جلوي عموم جامعه بشكند و اين كار بهمراتب دشوارتر از عذرخواهي فردي، يا در مقابل خانواده و نزديكان و آشنايان است كه در مقابل افراد محدود انجام شود.
سختي اين عذرخواهي باعث ميشود كه گاهي بهنظر برسد كه براي برخي افراد، منسب و جايگاه آنهاست كه اجازه نميدهد از حرف يا قصور و يا تصميم اشتباه گذشتهشان بازگردند...
كاش براي همه ما، پيش از آنكه اعتبارات اين عالم، تعيينكننده رفتار و جهتگيريهايمان باشد، درك و فهممان از حقيقت و توجه به آنچه خداوند از ما خواسته و خواهد پذيرفت، تعيينكننده باشد؛ چه در گفتمان خانوادگي، چه اجتماعي، چه حزبي و سياسي و چه...