در همين باغ شاه بود كه صداي بسياري از آزاديخواهان مشروطه و بزرگاني مثل «ميرزاجهانگير خان صوراسرافيل» در كوران مبارزات مردمي خاموش شد. علاوه بر داستانهاي عجيب درباره اتفاقات داخل باغ شاه ماجراي نصب تنديس وسط اين ميدان توسط بلژيكيها هم حسابي شنيدني است؛ خاصه آنكه اين نقل از زبان قديميهاي محله مثل «اوستا ابراهيم» باشد. خاطرات زندگي و رفتوآمد وزیرانی مثل «تيمور تاش» و «متين دفتري» و چهرههاي بنامي مانند «فرمانفرمائيان» به اين حوالي و تردد خودروهای ترانوايي كه هر روز از ميدان قزوين تا توپخانه، مردم را به مركز اصلي شهر ميرساندند و در نهايت جمع شدن قهرمانان و پهلوانان ملي در همين ميدان باغ شاه به ياد ماندنيترين تصوير در آلبوم خاطرات غبار گرفته پيرمردهاي محله باغ شاه است. اگر علاقهمند دانستن بقيه ماجرا و سفر در حال و هواي ديروز يكي از ميدانهاي خاطرهانگيز شهر تهران هستيد با اين گزارش همراه باشيد.
- ميدان باغ شاه و بستنيفروشي عمو سيفي
«سيفالله مؤذني» كه اهالي او را «عمو سيفي» صدا ميزنند يكي از چهرههاي ويژه ميدان حر محسوب ميشود. تهرانيهاي قديمي خيلي خوب مغازه بستنيفروشي نقلي او را در گوشه ميدان ميشناسند. همان روزهايي كه هنوز خبري از اينهمه تبليغات براي معرفي محصولات و كالاها براي جلب مشتري نبود پاتوق بيشتر مردم و حتي چهرههاي سرشناس شهر مغازه عموسيفي بود. او از سال 1336 محدوده ميدان باغ شاه را بهعنوان محل كسب و زندگي انتخاب كرده است. پيرمرد مهربان و بشاش همسايه ميدان حر در ميان شلوغي كار و رفتوآمد مشتریانش ميگويد: «71سال قبل در شهرستان خمين و در خانهاي در 50قدمي خانه پدري امام خميني(ره) متولد شدم اما دست سرنوشت مرا به تهران و ميدان باغ شاه كشاند. بعد از گرفتن تصديق پايه ششم، درست وقتي 13ساله بودم كنار داييهايم در همين مغازه بستنيفروشي مشغول به كار شدم؛ زماني كه تهران فقط يك ميليون و 200 هزار نفر جمعيت داشت. بستنيها را دستي و در بشكههاي چوبي درست ميكرديم. موقع تهیه بستني براي تركيب شدن مواد و ور آمدن ثعلب آنقدر پارو ميزدم كه هميشه دستهايم متورم بود و هنوز هم آثارش هست. اما زحماتمان نتيجه شيريني داشت و مغازهمان هميشه پاتوق چهرههاي مشهور شهر بود و ورزشكاراني مثل مرحوم تختي، خدابنده، صنعتكاران و... برای بستنيهاي ما به اين محدوده ميآمدند.»
- بلژيكيها و نصب تنديس اژدها كش در ميدان
او يادي از مرحوم استاد «ابراهيم معمار» از ساكنان قديمي محله باغ شاه میکند و ميگويد: «استاد ابراهيم معمار كه در زمان جواني ما يك پيرمرد سالخورده بود پشت مغازه ما زندگي ميكرد. كار بيشتر ما، جوانان محله گوش دادن به خاطرات اين پيرمرد خوش صحبت بود. اوستا ابراهيم تعريف ميكرد: مجسمه مرد اژدهاكش وسط ميدان برگرفته از شاهنامه و داستان نبرد گرشاسب با اژدهاست و در سالهاي آخر حكومت احمد شاه حدود سال 1300 توسط بلژيكيها در ميدان نصب شد. آن موقع بلژيكيها بيشتر كارهاي دولتي مثل امور كارخانه برق را برعهده داشتند. موقع نصب مجسمه در ميدان باغ شاه، من شاگردي آنها را ميكردم. يادم ميآيد كل ميدان را با پارچه سياهي پوشانده بودند و همين موضوع باعث شده بود اهالي و رهگذران كنجكاو شوند كه قرار است چه اتفاقي در اين ميدان بيفتد. همه كارها زير نظر خودشان بود و حتي من هم اجازه ورود براي انجام كارهاي اصلي را نداشتم. داخل مجسمه گرشاسب و اژدها را با آهن و فولاد و چندين نوع فلز مختلف پر كردند و اطراف آن در ارتفاعي پايينتر از سطح مجسمه، مجسمه شير در 4 جهت ميدان نصب كردند.»
بستني فروش ميدان حر با اشاره به خيابان «امام خميني»(ره) (سپه سابق) ميافزايد: «البته اوستا ابراهيم از خاطرات روزهاي سنگفرش كردن خيابان سپه و ترس از رضاخان هم خاطرات جالبي داشت و ميگفت: آن زمان محدوده خيابان سپه از ميدان توپخانه تا باغ شاه بنبست بود. به دستور رضاخان كه آن موقع سردار سپه بود كل خيابان بايد سنگفرش ميشد. يادم ميآيد يك روز مشغول كار بودم كه ديدم مردي با چكمههاي بلند عرض خيابان را طي میکند. از اوستايم پرسيدم: اين مرد كيه؟ سرم داد كشيد و گفت: حرف نزن. حواست به كارت باشد. بعدها فهميدم او سردار سپه است كه هر روز ساعت 6صبح براي سركشي از كارگران از كاخ مرمر پياده به اين خيابان ميآيد.»
- خيابان سپه، پاتوق خواص
زندگي افراد و چهرههاي مشهور سياسي در خيابان سپه سابق هم ماجراي جالبي داشته و هنوز نام برخي از كوچهها در محدوده شرقي خيابان امام خميني(ره) برگرفته از نام همين اشخاص است. عموسيفي با بیان اين موضوع ميگويد: «گفته شده روزي رضاخان در رفت و آمدهايي كه به اين محدوده داشت از خلوتي خيابان و كم جمعيتي آن به كريم بوذرجمهري، رئيس وقت بلديه اعتراض كرد. بوذرجمهري گفت: چون شما در اين محله زندگي ميكنيد مردم از زندگي در همسايگي شما ترس دارند. اينطور بود كه به دستور رضاخان بسياري از چهرههاي سياسي مثل تيمورتاش، ميرزا عبدالحسين فرمانفرما و ميرزا عبدالله فرمانفرما، متين دفتري و... ساكن خيابان سپه شدند.»
اما تغيير نام خيابان سپه به امام خميني(ره) هم ماجراي شنيدني دارد. گفته ميشود بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، دوستداران امام(ره) اصرار داشتند كه خياباني در تهران به نام ايشان ثبت شود اما امام(ره) مخالفت ميكردند. در نهايت در مقابل پافشاري آنان امام(ره) پذيرفتند اما تأكيد كردند که يكي از خيابانهاي جنوبي شهر به نام ايشان شود. اينطور بود كه خيابان سپه سابق به خيابان امام خميني(ره) تغيير نام داد.
- مجسمهاي كه موتور سوزاند
مجسمه ميدان حر يكي از مجسمههاي قديمي شهر تهران است كه خوشبختانه از گزند حوادث مختلف جان سالم به در برده است. اين اثر ۵/۶متري كه روي يك سكوي بتني نصب شده است به همراه نيزه ۶متري آن در مجموع ۵/۱۲متر ارتفاع دارد. عمو سيفي كه انگار كتاب تاريخ سيار اين ميدان است از دوران مسئوليت «موسي مهام» بهعنوان شهردار وقت تهران و تصميم او براي جابهجايي اين مجسمه ميگويد: «بعد از ساخت مجسمه ميدان باغ شاه، تهران چندين شهردار عوض كرد تا نوبت به مهام رسيد. شنيدهام او عقيده داشت که نمادها و تنديسهاي شهر بايد فضايي متناسب با موضوع خاص خودشان داشته باشند و چندين مجسمه از جمله مجسمه فردوسي را جابهجا كرد تا اينكه نوبت به مجسمه ميدان باغشاه رسيد. مهام معتقد بود که نبرد گرشاسب با اژدها بر اساس داستان فردوسي در يك دره انجام شده است؛ پس اين مجسمه هم بايد در چنين فضايي باشد. بنابراين براي ساخت اين فضا دست به كار شد. 6جرثقيل براي جابهجايي مجسمه اطراف ميدان قرار گرفت و حتي 4متر پايينتر از سطح مجسمه هم خاكبرداري شد. موتور همه جرثقيلها سوخت اما دريغ از حتي چند سانتيمتر جابهجايي مجسمه.»
به گفته عمو سيفي تنها تغيير اين مجسمه، جنس شيرهاي 4جهت ميدان است كه در گذشته از جنس مس با زنجيرهاي بلند بود اما حدود 30سال قبل و بعد از تخريب شيرها، 6شير جديد با جنس پلاستيك جايگزين شيرهاي قبلي شد.
پايان داستان پادگان باغ شاه با قيام مردم
تعدادي ديگر از اهالي قديمي محله از جمله «محمد ابراهيم قليچ خاني» پهلوان قديمي محله باغ شاه هم به جمع ملحق ميشوند و در تكميل صحبتهاي عمو سيفي، گوشه ديگري از داستانهاي پرفراز و نشيب اين ميدان خاطرهانگيز را تعريف ميكنند. صحبت كه به تغيير نام ميدان ميرسد پهلوان قليچخاني ميگويد: «اين تغيير نام هم ماجراي جالبي دارد. همانطور كه ميدانيد در فرهنگ ديني ما شخصيت حر كه در آخرين لحظات به سپاه امام حسين(ع) پيوست نماد آزادگي است. روزهاي اوج مبارزات انقلاب اسلامي، پادگان باغ شاه يكي از كانونهاي دفاع از رژيم پهلوي محسوب ميشد و تا آخرين ساعتهاي روز 22 بهمن مردم با اهالي پادگان مبارزه ميكردند. يادم ميآيد روز آخر با همراهي مردم، ديوار پادگان را تخريب و آنجا را محاصره كرديم و سربازها را فراري داديم و در واقع آخرين سنگر رژيم طاغوت را شكستيم. اين ماجرا يكي از خاطرات به ياد ماندني براي اهالي محله بود. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با توجه به اين اتفاقات، ميدان باغ شاه به ميدان حر تغيير نام داد.»
- اعتبار يك تار سبيل
«داود زرگر» از اهالی قدیم محله از همدلي اهالي در آن سالها و اعتبار حرف بزرگان در نگاه مردم ميگويد: «قشنگيهاي محله در آن سالها فقط به مجسمه و اين چيزها نبود. آن زمان يك تار سبيل يك بزرگمرد نزد اهالي محله كلي اعتبار داشت. اهالي همه با هم يكدل و يكرنگ بودند. وقتي تصميم به كاري ميگرفتند با مشورت همديگر و اتكا به ريشسفيدان و پهلوانان محله براي رفع مشكلات هممحلهايها قدم بر ميداشتند. جوانان حرمت بزرگترها را داشتند و پيرها براي ضمانت جوانان اعتماد كامل داشتند. يادم ميآيد هميشه در اعياد به همت مرحوم حاج حسن قاسمي كل خيابان را با چراغ زنبوري تزيين ميكرديم و ميان همه اهل محله شيريني و شكلات پخش ميكرديم.»
- خون مشروطهخواهان پاي درختهاي باغ شاه
«باغ شاه» يكي از مكانهاي مهم و تاريخساز كشورمان است كه بسياري از وقايع و رویدادهای مهم تاريخي عصر حاضر در همين نقطه از شهر تهران شكل گرفته است. «نصراللهحدادي» پژوهشگر و نويسنده كتاب «طهران قديم» درباره پيشنيه اين باغ ميگويد: «از ديرباز باغ شاه، تفرجگاه ناصرالدين شاه قاجار و محل شكلگيري نخستين ميدان اسبدواني تهران بود. اما اين باغ حوادث تلخي را هم از سرگذرانده است. در دوران مشروطيت به دستور محمدعلي شاه قاجار در اين باغ ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل، ميرزا نصرالله ملك المتكلمين و... اعدام شدند. پس از به قدرت رسيدن پهلوي اول هم كه پادگان باغ شاه مقر اصلي شكلگيري ارتش وي بود سال 1306 سرهنگ محمود خان پولادين به اتهام توطئه ترور رضاخان در اين پادگان اعدام شد. با سقوط پادگان باغ شاه در شهريور 1320 هم عملاً ارتش ايران، ضعیف و اوضاع تهران آشفته شد.»به گفته استاد حدادي خيابان امام خميني(ره) (سپه سابق) از جمله مكانهايي است كه از دوران ناصري رونق گرفته است. محدوده وسيع جنوب غربي آن كه اكنون پادگان حر نام دارد به علاوه محدوده غربي كه ساختمان مدرسه نظام در آن قرار گرفته است مجموعاً باغ وسیعی بود كه از دوران ناصري، باغ شاه خوانده ميشد. سال 1361 اين ميدان و پادگان قديمي آن به حر تغيير نام داد. تنديس باقي مانده در ميدان حر تنها مجسمه برنزي باقيمانده از مجسمههاي برنزي دوره پهلوي دوم است.»
درباره ماجراي نصب مجسمه مرد اژدهاكش در وسط ميدان باغ شاه سابق روايتهاي متفاوتي مطرح شده است. حدادي درباره پيشينه تنديسهاي محدوده باغ شاه در كتاب طهران قديم مينويسد: «بهطور كلي سابقه نصب تنديس در ميدانهاي تهران و شايد ايران را بايد در محله باغ شاه جستوجو كرد؛ زماني كه ناصرالدين شاه قاجار دستور داد از او در حالي كه سوار بر اسب است در قورخانه تهران مجسمهاي ازجنس برنز ساخته و در وسط حوض باغ شاه نصب شود. گفته ميشود هنرمندان مجسمهساز آن عصر تنديسي هم قد و قواره ناصرالدين شاه ساختند و در تفرجگاه او نصب كردند. اما نكته جالب رونمايي نکردن آن براي عموم مردم بود. بعد از ترور ناصرالدين شاه در ارديبهشت 1275 شمسي، اين مجسمه از وسط استخر برداشته شد.»
اما بنا به گفته استاد حدادي مجسمه ميدان حر يكي از تنديسهاي باقيمانده از دوران پهلوي اول و دوم است: «حداقل 77سال این مجسمه روي اين پايه نسبتاً بلند استوار شده و به روزگار ما رسيده است. اين مجسمه عظيم كه نشاندهنده غلبه گرشاسب (نخستين اژدهاكش ايراني) بر اژدهاي غول پيكر و نمادي از غلبه عقل و دانش بر جهالت و پاكي بر پليدي است به همراه شيرهاي خشمگين به هم پيوسته با زنجيرهاي قطور در مقابل آن بي ترديد سمبل حفاظت و امنيت است. اين اثر زيبا توسط مرحوم غلامرضا رحيمزاده ارژنگ با همراهي ميرحسن ارژنگنژاد در مرحله مدلاژ و قالبگيري به مدت 3سال به طول انجاميد و نهايتاً سال 1315 نصب شد.»
- نصب شيشه حفاظتي براي تنديس ميدان حر
حفظ و نگهداري آثار تاريخي كاري حساس و ارزشمند است كه به دقت و توجه فراوان نياز دارد؛ بهويژه آثاري مانند تنديس قديمي ميدان حر كه به دليل واقع شدن در فضاي عمومي و باز، امكان آسيبرساني به آن بيشتر است. رئيس اداره خدمات شهري شهرداري منطقه بر همين اساس از نصب شيشه حفاظتي براي اين مجسمه در آينده نزديك خبر میدهد و ميگويد: «مسئوليت نگهداري اين تنديس برعهده سازمان ميراث فرهنگي است. مهمترين خطري كه اين تنديس را تهديد ميكند تغييرات آب و هوا و فضولات پرندگان است. خوشبختانه قرار است با نصب شيشههاي حفاظتي دور تنه اصلي مجسمه تا حدودي از آسيبرساني به اين اثر تاريخي شهر پيشگيري شده و به عبارتي اين مجسمه در يك فضاي آكواريومي قرار گيرد. البته مسئوليت نگهداري محوطه پاييني تنديس و مجسمه شيرهاي اطراف آن برعهده شهرداري منطقه است و انجام عمليات نورپردازي براي زيباتر جلوه كردن اين اثر از جمله كارهايي بوده كه در اين سالها توسط شهرداري منطقه انجام شده است.»
منبع: همشهری محله