مطابق با اين حس خانمها احساسات و الهامات ويژهاي دارند. بارها شده است كه از خانمي ميپرسيم اين مسئله را از كجا متوجه شدي و جواب ميدهد حس ششم من گفت. اين حس در خانمها قويتر از آقايان است. حسي است كه مشخص نيست. زن صدايي را نشنيده و صحنهاي را نديده اما حدسي ميزند و ميگويد كه حس ششم من به من ميگويد كه مسئلهاي رخ داده يا اتفاقي افتاده است. اين اصطلاح حس ششم، گويي دارد از الهامي غيبي صحبت ميكند كه به خانمها ميرسد. دريافت حاصل شده از اين حس، ملموس نيست و من نميتوانم براي آن دليل مشخصي بهكار ببرم ولي يك چنين چيزي به مشامم ميرسد و درك ميكنم. اين الهامات غيبي در خانمها بهمراتب بيشتر از آقايان است. زن از لحاظ روحي رقت بيشتري نسبت به مرد دارد و يكسري چيزهايي را بهتر ميتواند درك كند. البته همين مسئله ميتواند زمينه خرافه را در زن تقويت كند.
حس ششم در زندگي براي «حدس» خوب است اما براي قطعيت و« يقين» خوب نيست. حدس زدن در موارد مختلف خوب است و گاهي براي ما جانب احتياط را حاصل ميكند. اشكالي ندارد كه ما به اعتبار حدسمان احتياط كنيم. اتفاقا آدم عاقل نسبت به گمانهاي خودش احتياط كرده و از خطر دوري ميكند. اما اگر قرار باشد كه اين گمان و حدس جلوي يك امر واجب و يك وظيفه را بگيرد، انسان نبايد به گمان خود توجهي داشته باشد. يك وقت است كه من بين دوراهي مخيرم و با گمانم يك طرف را انتخاب ميكنم، اين هيچ اشكالي ندارد اما يك موقع من وظيفه دارم كه از يك طرف بروم، اينجا ديگر نبايد حرف دل را گوش داد. گاهي اوقات خانمها در زندگي مشترك ميگويند به دلم افتاده چنين و چنان. در اين مواقع اگر احتياط كنيم شرط عقل است و از خطرهاي احتمالي دوري كردهايم مثلا گاهي اوقات اين حس ششم كمك ميكند به كودكداري خانمها و اين بسيار خوب است. مثلا هنوز علائم مريضي در بچه نمايان نشده مادر ميگويد من احساس ميكنم كه بچهام عوض شده. اين حس براي مراقبت بيشتر از فرزند كمك ميكند. اما گاهي به واسطه اين گمان شما به سمت يك منكر و گناهي سوق داده ميشويد كه در اين حالت نبايد به اين حس اهميتي بدهيد. بايد دقت كرد كه مجراي حس ششم ميتواند مجراي ورود شيطان هم بشود و ما را از واجبات باز بدارد.