او سالهاي متمادي است كه تمام تلاش خود را بهكار بسته است تا براي نابينايان سراسر ايران مجموعهاي از كتابهاي دانش قرآني را گردآوري كند؛ از احاديث و احكام گرفته تا كتابهاي شناختهشده متفكران ديني. آقاي عبداللهيان يك فصلنامه مفصل قرآني هم براي نابينايان سراسر ايران منتشر ميكند؛ فصلنامهاي به نام سپيدهآفرين. با او در رونمايي آخرين تأليفش «قلب قرآن» به گفتوگو نشستيم و او با حوصله و آرام به سؤالهايمان جواب داد؛ آرامشي كه به گفته خودش از همنشيني با روشندلان بهدست آورده بود.
ميپرسم دغدغه فعاليت براي نابينايان از كجا در شما ايجاد شد؟ كمي فكر ميكند و بعد از مكثي نسبتا طولاني جواب ميدهد: «در آيات قرآن و احاديث پيامبران و امامان كه دقت كنيد، ميبينيد كه چقدر اين افراد مورد محبت و توجه بودند تا جايي كه در سوره «عبس» اشاره دقيقي به آنها شده. علاوه بر اين، زماني كه ميخواستم كارم را در اين زمينه آغاز كنم، ميديدم كه هيچ فعاليتي در اين زمينه صورت نگرفته است. البته عملا زيرساختهاي كشورمان براي هيچيك از معلولان مناسب نيست و وقتي حتي محل عبور و مرور مناسبي براي اين عزيزان تعبيه نشده، توقع زيادي است كه بهدنبال جايي براي رفع نيازهاي روحي اين افراد باشيم.»
ميگويد با دنياي روشندلي آنقدر كنار آمده است كه الان نميخواهد اين دنياي زيبايي كه برايش رقم خورده است را با چيز ديگري عوض كند. براي همين برايم جالب ميشود كه از همين دنياي پر رمز و راز بيشتر بپرسم. او هم در جواب اين كه چطور با دنيا و نيازهاي نابينايان آشنا شده؛ آيا كسي از نزديكانش روشندل است؟ پاسخ ميدهد: «خير. از اقوامام كسي روشندل نيست اما در اين سالهاي فعاليت، نزديكاني پيدا كردهام كه انگيزه اصلي من براي فعاليتهاي گستردهتر در اين زمينه شدهاند و حتي ديد من را به دنياي نابينايان بازتر كردهاند» .
- نابيناها را دستكم نگيريد
آقاي عبداللهيان درباره تغيير نگرشي كه از روزهاي اول تا به امروز در او ايجاد شده ميگويد: «هميشه بر اين عقيده بودم كه نابينايان از هوش ويژهاي برخوردارند و وقتي خداوند موهبتي را از آدمي ميگيرد، در جايي ديگر چندين برابر جبران ميكند. اما همنشيني با روشندلان چيزهاي ديگري را براي من روشن كرد. اينكه اين افراد يكي از اصليترين ابزارهاي گناه در ما را ندارند و از خيلي جهات مصوناند؛ اينكه اين واژه «روشندل» كه ما هميشه بهعنوان شعار از آن استفاده ميكنيم، چقدر درست است و چقدرواقعيت دارد. گاهي من از آرامش اين افراد شگفتزده ميشوم و شايد باور نكنيد كه من بعد از همنشيني با آنها معناي واقعي صبر، تسليم و آرامش را فهميدم».
او ميگويد كه نابينايان نويسندگان فوقالعادهاي هستند؛ «در تحريريه و اتاق فكر ما چند روشندل اهل قلم وجود دارند؛ كساني كه بهمراتب بهتر از بسياري از ما كه ميبينيم قدرت توصيف دارند و اين اتفاق هميشه باعث شگفتي من بوده است. اينكه كسي كوه را نديده باشد و بتواند صلابت آن را در كلام به زيبايي هرچه بيشتر به نمايش بگذارد اتفاق شگفتانگيزي است».
حجتالاسلاموالمسلمين محمد عبداللهيان درباره آخرين تأليفش «قلب قرآن» توضيح ميدهد: «سوره ياسين، قلب قرآن است. خواندنش فضيلتهاي فراواني دارد كه مهمترين آنها «شرح صدر» است. متأسفانه متن كامل قرآن به خط بريل، با ترجمه و تفسير، فقط در اختيار تعداد محدودي از نابينايان است . از آنجا كه ارگانهاي ديگري در انتشار كل متن قرآن به خط بريل همت گذاشتهاند، ما خواستيم نوع ديگري به اين مقوله مهم بپردازيم.»
حاج آقا عبداللهيان بخشهاي متنوع اين كتاب را اينطور معرفي ميكند: «كتاب «قلب قرآن» شامل هفت فصل است كه فصل اول به فضائل و نكات برجستهاي از سوره مباركه ياسين ميپردازد. فصل دوم، دستورالعملها و ختومات است. فصل سوم به دقائق و خاطرات اين سوره پرداخته و فصل چهارم به «ياسين» ركن سير و سلوك و فصول پنجم، ششم و هفتم به آداب و آثار سوره مباركه ياسين، مراتب و شئون و خانواده ياسين و آشنايي با بزرگان اهل معنا و معرفت كه شامل 11زندگينامه است، پرداخته است».
آقاي عبداللهيان از آن روحانيان به روز است چون به اثربخشي فضاي مجازي اعتقاد دارد. ميگويد: «اصولا تمام محصولاتمان براي نابينايان، يعني چه كتابها و چه نشريات را به ۴ روش خط بريل، كتاب گويا، خط فارسي و كتاب مجازي در اختيار مخاطبان قرار ميدهيم. كتاب قلب قرآن هم علاوه بر نسخه بريل و فارسي، با صداي قاري و خادم قرآن عباس سليمي به زيبايي گويا شده است».
حجتالاسلام عبداللهيان كتاب گويا را يكي از مهمترين ابزارهاي ارتباطي ميداند: «كتاب گويا يكي از تأثيرگذارترين رسانههاست كه البته اين روزها صرفامخصوص نابينايان نيست و در اين دنياي پر مشغله كه ديگر مردم كمتر فرصت كتاب در دست گرفتن دارند، ميتواند براي قشر عظيمي از مردم كاربرد داشته باشد. اين بخش در ميان محصولات ما هم پرتوجه و پرمخاطب است و ما در تلاشيم تا كتابخانه بزرگ كتابهاي صوتي قرآني را تجهيز كنيم».
- ماجراي استقبال از كتابهاي گويا
«كتاب جهاد اكبر و آينه جمال امام خميني (ره) ازجمله كتابهايي بودند كه پيش از خوانده شدن، بسيار به ما سفارش ميشد. اين كتابها هم با صداي زيباي قاريان طراز اول كشورتهيه و با استقبال بسيار خوبي مواجه شد. درصدد هستيم كه مجموعه كتابهاي امام خميني را گويا كنيم و در دسترس نابينايان سراسر ايران قراردهيم. كتابهاي علامه حكيمي هم ازجمله كارهاي مورد علاقه بسياري از مخاطبان ماست.» اينها توضيحاتي است كه آقاي عبداللهيان درباره استقبال از كتابهاي گويا ميدهد. همچنين بهانهاي ميشود كه از حاجآقا بپرسم كارش را دوست دارد يا نه؟ با خنده جواب ميدهد:«كارم را عاشقانه دوست دارم. من روشندلان زيادي را ميشناختم كه هميشهگلهمند بودند بهدليل نقصي كه برايشان وجود داشته و اين گله، زندگي را برايشان سختتر از سخت كرده بود؛ كساني كه با دنيا سر جنگ بودند كه چرا نبايد آنها مثل اطرافيانشان از يك زندگي طبيعي برخوردار بشوند؛ آدمهايي پر از خشم كه بعد از خواندن يك آيه، يك حديث و يك روايت آرام و رها شدند. فكر ميكنم اگر در تمام اين سالها فقط توانسته باشم يك نفر را با زندگي آشتي بدهم، يعني خيلي كار كردهام.»
ميپرسم اين تأثير را به چشم ديدهاند؟ كه داستان يكي از همين نويسندگان مجلهشان را تعريف ميكنند: «در همان شمارههاي اول يعني حوالي 4 سال پيش ما روايتي را نقل كرده بوديم از امام باقر(ع) درباره يكي از اصحاب نزديك ايشان به نام ابو بصير كه نابينا بود. اطرافيان اين مرد وقتي رابطه خوب او با امام باقر(ع) را ميبينند، ميگويند كه از امام بخواه تا در حق تو دعا كند كه بينا شوي! ابو بصير پس از چندماه مقاومت بالاخره نزد امام ميرود تا خواستهاش را مطرح كند. ميپرسد: شما تمام مقاماتي كه ساير امامان و پيامبران دارند را داريد؟ امام باقر(ع) ميفرمايند: بله! ميگويد يعني مثل عيسي ميتوانيد كور مادرزاد را بينا كنيد!؟ امام باقر (ع) متوجه خواسته ابوبصير ميشوند با دست مبارك خود روي چشمان او را مسح ميكنند. در اين حال ابوبصير بينا ميشود و خورشيد و آسمان و زمين و خانهها و هرچه در شهر بود همه را ميبيند. امام باقر (ع) از او ميپرسند: آيا ميخواهي كه اين چنين باشي و در روز قيامت حساب تو مانند بقيه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود يا ميخواهي به حال اول برگردي و بدون حساب به بهشت بروي؟! ابو بصير ميگويد: ميخواهم به حال اول برگردم. پيشواي پنجم بار ديگر دست بر چشمان ابو بصير ميكشد و چشمان او به حال اول برميگردد؛ همين كه اين روايت منتشر شد يكي از روشندلان به دفتر ما مراجعه كرد و گفت پس از خواندن اين روايت با خدا آشتي كردم. گفت 20سال بود كه از او دور شده بودم و حالا كه ميبينم او حساب مرا از باقي بندگانش جدا كرده، راضيام» . حاج آقا عبداللهيان درباره مراسم رونمايي از كتابش ميگويد: «خوشحالم كه در زندگي كاري من هميشه آدمهايي بودهاند مانند مسئولان فرهنگسراي ابن سينا كه كارهاي ويژه قرآني را رصد ميكنند و با تمايل ويژه خودشان، بدون اينكه من بشناسمشان و يا درخواستي داشته باشم، ما را پيدا و براي كتابهايمان رونمايي برگزار ميكنند و محبت و عنايتي دارند كه بيش از لياقت من است. اميدوارم روزي برسد كه همه نابينايان اين مملكت اسلامي بتوانند در منازلشان قرآني به خط بريل داشته باشند و بتوانند مانند انسانهاي عادي به تمام منابع علمي، پژوهشي، هنري و ديني به سادگي دسترسي داشته باشند».