پارك ژوراسيك توي بلوار شقایق است، بعد از پارک پرواز *. كمي از مدرسه دور است. خيابانها هم شلوغند. هوا، هم سرد است و هم كمي آلوده، چون كوهها درست ديده نميشوند. خانم سليمي گفت:
«بايد خاطرهي امروز را بنويسيد و اگر خوب بنويسيد در نمرهي آخر ترم تأثير دارد.» پارك ژوراسيك يك پارك هيجان انگيز است. چون ماكت دايناسورها را ميتواني در آنجا ببيني.
دايناسورها همينطور بيحركت ايستادهاند؛ اما وقتي نزديكشان ميشوي يكهو حركت ميكنند و دهانهاي بزرگشان را ميتواني ببيني.
بعضي از بچهها به جاي ديدن دايناسورها، دنبال خوردن خوراكي هستند. بستني و ذرت مكزيكي ميخرند و اصلاً انگار نه انگار كه آمدهاند تا در يك دورهي زمينشناسي با دايناسورها آشنا بشوند.
بعضي از بچهها تلفنهمراه دارند و از خودشان با دايناسورها سلفي ميگيرند. غير از مدرسهي ما خيلي از بچههاي مدرسههاي ديگر هم آمدهاند. در محوطهي پارك، جلوي سينماي هشتبعدي شلوغ است.
خيلي دلم ميخواهد به سينماي هشتبعدي بروم، اما خانم سليمي ميگويد: «وقت نيست و بايدفقط از محوطه ديدن كنيد!» روي در سينما نوشته شده كه قيمت بليت هشتهزار تومان است.
فكر كنم بهخاطر اين است كه خانم سليمي ميگويد كه وقت نداريم! بليت ورودي به پارك هم سههزار تومان است، خانمي كه راهنماي پارك است، دربارهي اين كه چرا دايناسورها از بين رفتهاند ميگويد:
«برخورد شهابسنگها و سردشدن زمين باعث شد نسل دايناسورها منقرض شود. چرا اسم پارك ژوراسيك است؟ بهخاطر اين كه دورهي ژوراسيك زمان خيلي خوبي براي دايناسورها بوده و در آن زمان دايناسورها زندگي خوبي داشتند.»
در محوطهي پارك هم بلندگوهاي سفيدي هست كه دربارهي دايناسورها توضيح ميدهد. من شروع ميكنم به يادداشتكردن اطلاعات جالبي كه از بلندگو پخش ميشود؛ اين كه بعضي از دايناسورها مثل لاكپشتها تخمهايشان را در جاي امني ميگذاشتند، برخي از آنهاحدود 30 تخم ميگذاشتند و آنها را رها ميكردند، اينكه دايناسورهاي كوچك وقتي از تخم بيرون ميآمدند، ممكن بود خوراك دايناسورهاي ديگر شوند و تعداد كمي از آنها زنده ميماندند. البته برخي از دايناسورها از تخمهايشان محافظت ميكردند.
وزن دايناسورها گاهي تا بيش از 70 تن ميرسيد و بيشترشان تخمگذار بودند. اما فقط برخي از آنها براي خود آشيانه درست ميكردند.
دايناسور نام عمومي دستهاي از خزندگان خشكيزي است كه در دوران مزوزوئيك ميزيستند. كلمهي دايناسور از دو واژهي يوناني است؛ «داينوس» به معني ترسناك و «سورس» از معني مارمولك گرفته شده؛ يعني مارمولك ترسناك.
براساس اطلاعاتي كه توي بلندگو اعلام ميشد:
«دايناسورها به چهار دسته تقسيم ميشدند. بعضي گياهخوار، بعضي گوشتخوار، بعضي مُردارخوار و بعضي همهچيزخوار بودند.»
در ابتدا دايناسورها كوچك بودند.اما بعد از گذشت 150 ميليون سال، هيكل دايناسورها بزرگتر شد.
تمساحهاي امروزي باقيماندهي نوعي از دايناسورهاي گوشتخوار هستند. من سعي كردم اطلاعات بعضي از آنها را يادداشت كنم. البته همهي دايناسورها را نه، وقت نيست و چون ترافيك است و مدرسهي ما كمي دور.
خانم سليمي ميگويد بايد زود برگرديم. تيرانوسورس، گوشتخوار، شش تا هفت تن وزن داشته و در عصر كرتاسه زندگي ميكرده. يك دايناسور ديگر به نام كارنوتائورس، گياهخوار با پنج تن وزن همهچيز خوار... دورهي ژوراسيك... آرژنتينوسورس، وزن 75 تن، عصر كرتاسه،گياهخوار و...
جالب اين كه سعي شده در ساختن ماكتهاي اين دايناسورها ابعاد واقعي آنها رعايت شود.
حيف كه وقت نشد دربارهي همهي دايناسورها بنويسم...
* نشاني پارك ژوراستيك تهران: سعادتآباد، ميدان بهرود، بلوار شقايق، بعداز پارك پرواز
عكسها: محمود اعتمادي