پس از چندماه ديدم كه از دستمزدم خبري نشد. به حسابداري رفتم و علت را پرسيدم. گفتند: گزارش انجام كار شما به دستمان نرسيده است.
گفتم: گزارش را چهكسي بايد بفرستد؟
گفتند: معاونت فلان.
رفتم پيش معاونت فلان و پرسيدم: چرا گزارش كار مرا نفرستادهايد؟
گفتند: فرستادهايم. هرماه سر وقت و مرتب فرستادهايم. اسناد و مداركش هم موجود است.
بعد يك دفتر ارسال نامه و امضا و رسيد نشانم دادند.
دوباره به حسابداري رفتم و گفتم: گزارش كار مرا فرستادهاند، اسنادش هم موجود است.
گفتند: اما بهدست ما نرسيده است، هر وقت رسيد به سرعت اقدام ميكنيم، خيالتان راحت باشد.
من البته خيالم راحت بود چون خودم اسناد و مدارك گزارش كارم را ديده بودم. حتي دستور پرداخت دستمزدم را هم ديده بودم، فقط خود دستمزدم را و بهعبارتي اسكناسها را نديده بودم.
يكي دوماه ديگر گذشت و من كه سخت مشغول درس و تدريس و شعر و نوشتن بودم، فرصت نكردم سراغي از سرنوشت دستمزدم بگيرم.
يك روز باز به حسابداري رفتم و احوال دستمزدم را پرسيدم.
گفتند: هنوز كه گزارش انجام كارتان نيامده است.
رفتم آن دفتر ارسال نامه از معاونت فلان را آوردم و گفتم: اين هم مدرك و رسيد ارسال گزارش كار من!
لبخند زدند و گفتند: اين رسيد را كارشناس اداري امضا كرده ولي اينجا اداره حسابداري است.
پرسيدم: كارشناس اداري در كدام اتاق است؟
گفتند: در همين اتاق است؛ آن ميز روبهرويي است.
رفتم خدمت كارشناس اداري و گفتم: چندماه است كه گزارش كار من به دفتر شما آمده است، اين هم رسيدهايش.
لبخندي زد و گفت: بله آمده است و من هم تأييد كردهام و آماده پرداخت است.
گفتم: پس چرا به اداره حسابداري نرفته كه پرداخت بشود؟
باز هم لبخند زد و گفت: اين وظيفه من نيست كه نامهها را به حسابداري ببرم، بايد خودشان بيايند و ببرند.
رفتم به «خودشان»، يعني كارشناس اداره حسابداري كه روبهروي ايشان نشسته بود گفتم: چرا نامه را از ايشان نگرفتهايد؟
گفتند: وظيفه ما نيست، نامهرسان بايد نامه را بگيرد و بياورد.
نامه را از اين ميز برداشتم و بردم روي آن يكي ميز گذاشتم و گفتم: حالا كه نامه به دستتان رسيد، دستمزد مرا بدهيد لطفا!
هم حسابدار و هم كارشناس اداري، با تعجب و اعتراض گفتند: اين غيرقانوني است. بدون دفتر ارسال نامهها و بدون رسيد كه نميشود. اگر نامهتان اين وسط گم شد و حقوقتان به تأخير افتاد ما هيچگونه مسئوليتي قبول نميكنيم!
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۷
همشهری دو - اسماعیل امینی: در ایام دانشجویی برای یکی از مراکز فرهنگی، بهصورت پاره وقت کار میکردم.