مطالعه بايد براي مطالبه باشد نه اهداف ديگر؛ مطالبه براي رشد روحي و شخصيتي انسان. مطالعهاي نه براي امتحان، نه براي كنكور، نه براي قبول شدن در مؤسسهاي، نه حتي براي افزايش علم، چراكه اين هدف هم، ناقص و غلط است. عدهاي بهطور قهري و اجباري، همچون بعضي طلبهها، دانشجويان و اساتيد، مطالعهكردنشان براي درس پس دادن به ديگران است. مطالعهاي كه براي پس دادن به ديگران چه در زمينه شيمي و مهندسي و چه درباره فقه و اصول باشد، مربوط به حوزه كار و اجباري است. اينگونه مطالعهها خيلي كم روي تكامل نفس و تعالي روح آدمي تأثير ميگذارند. اين دست مطالعهها ارزش چنداني ندارند.
هر كسي كاري دارد. كار يك نفر بيل زدن، ديگري مغازهداري و كار برخي نيز مطالعه است. اين مطالعه براي رشد و تعالي نيست؛ درحاليكه اين امر كه يك فرد براي تكامل نفس خود، چه مقدار مطالعه ميكند، مهم است. در مطالعه براي درس پس دادن به ديگران، انسان مانند لولهاي است كه از اين طرف، آب ميگيرد و از آن طرف، بيرون ميدهد. مانند تحويلدار بانك كه روزانه 100ميليارد يا بيشتر پول در دست دارد ولي قرض او سر جاي خودش است و اينچنين پولي، دردي از او دوا نخواهد كرد چون آخر وقت اداري بايد همه را تحويل صندوق بانك بدهد.
زندگي كردن به شكل باري به هر جهت فايدهاي ندارد. براي جلوگيري از زندگي بيهدف بايد خود از خود حساب بكشيم. اصلا در زندگي، لازم است انسان خود را مرتبا مورد محاسبه قرار دهد و يكي از اموري كه محاسبه آن حياتي است، محاسبه ميزان رشد معرفتي و علمي ماست. حال ميتوان با سنجش ميزان مطالعه، رشد خود را محاسبه كرد. اينكه از 6ماه قبل تاكنون، چه فرقي كرده و چه مقدار اطلاعات كسب كردهايم، امري مهم است كه بايد مورد توجه و بررسي قرار بگيرد. ممكن است ماهي200-100هزار تومان پول خوردوخوراك و 100هزار تومان پول آب، برق و تلفن بدهيم حساب و كتاب اينها در مشتمان است ولي آيا حساب و كتابي هم براي كتاب خريدن داريم؟