اين در حالي است كه تيراژ مطبوعات رو به افول است، قدرت تلويزيون هم به اندازه سالهاي قبل نيست و تبليغات چاپي هم حال و روز خوشي ندارند. در اين شرايط شبكههاي اجتماعي به همراه هميشگي مردم ما تبديل شدهاند. بنابراين طبيعي است كه بخش قابل توجهي از تبليغات سياسي در اين دوره از انتخابات از اين ابزار رسانهاي ياري جويند. اما به راستي حجم كنترل و نظارت بر توليد محتوا و توزيع اطلاعات در اين ابزار رسانهاي تا چه اندازه دقيق و قابل مقايسه با ابزارهاي ديگر است؟ چقدر ميتوان به پيامهاي رسانهاي توليد و توزيع شده در اين فضا اعتماد كرد؟ حجم شايعات و خبرها و اطلاعات تحريف شده در همين يكسال اخير را درنظر داشته باشيد تا گوشي دستتان بيايد كه محتواي موجود در اين فضاي ارتباطي تا چه اندازه نميتواند-دقت كنيد، نميتواند- معيار مهمي براي يك انتخاب بزرگ باشد.
از همين حالا تيمهاي تبليغاتي بسياري از نامزدهاي انتخابات مجلس شروع كردهاند به راهاندازي كانالهاي جورواجور و پيجهاي متنوع. صفحات مشهور و پرهوادار هم از هماكنون روي تبليغات غيرمستقيم براي كانديداهاي بسياري حساب باز كردهاند. مطمئنا روزي نيست كه دهها پيام و خبر تبليغاتي از مجاري مختلف به گوشي شما نرسد. بدانيد و آگاه باشيد كه در اين خصوص نقش نظارتي و دروازهباني اين اخبار و اطلاعات بهخود شما واگذار شده است. اين شما هستيد كه بايد خوب يا بد و درست را از نادرست تشخيص بدهيد.
به نظر ميرسد شبكههاي اجتماعي در اين دوره بيش از آنكه نقش ايجابي براي اقناع مخاطب به سمت نامزد خاصي داشته باشند، وجه تخريبي خواهند داشت. تخريب افراد در اين فضا بسيار تأثيرگذارتر است تا تبليغ براي آنها و اقناع مخاطب براي رأي دادن به او. كاشتن يك نكته منفي در ذهن شما بهراحتي ميتواند در پاي صندوق رأي نظر شما را تحتتأثير قرار بدهد. بدينترتيب احتمالا سوءاستفاده از اين فضا براي تخريب رقيب ميتواند يك تكنيك پراستفاده باشد. پس بايد پس از خواندن يا پيش از بازنشر اخبار، اخبار منفي را به دقت بررسي و حتما با مجاري رسمي رسانهاي مطابقت دهيم، بدون پرسوجو هر چيزي را نپذيريم و بدون تحقيق هر خبري را بازنشر ندهيم. «مخاطب خام و ساده» قطعا طعمه خوبي براي اين بازي خطرناك رسانهاي است.