آيا به اين موضوع دقت كردهايد كه چه چيزي زندگيهاي پر از امكانات اين روزها را به پوچي ميكشاند؟ كمي به اين فكر كردهايد كه جايگاه چه چيزي سست شده است كه زندگيها به اين مسير رسيدهاند؟
قرآن، كتابي است كه نقشه زندگي انسان را به وضوح ترسيم ميكند و از روي همين نقشه، رسيدن به پوچي را در انتهاي مسيري ميداند كه قدم گذاشتن در آن اينگونه آغاز شده است: « لَسْتُمْ عَلي شَيْ ءٍ حَتّي تُقيمُوا التّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ» تا زماني كه انسان آنچه به او وحي شده است را اقامه كند و به آن عمل كند مشكلي نخواهد بود. قرآن از انسان ميخواهد كه در زندگي خود و جامعهاي كه در آن زندگي ميكند، اين وحي را بهكار ببندد؛ در غيراين صورت، هيچچيزي براي انسان نيست. چيزي نبودن مساوي است با پوچي و احساس پوچي داشتن.
بايد ايمان بياوريم به اينكه «اللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ». اگر به اينكه خدا به اعمال ما آگاه است ايمان بياوريم، ديگر به نقشه ترسيمشده توسط قرآن هم اعتماد ميكنيم و مسير زندگيمان را به وسيله همان انتخاب ميكنيم. در اين صورت به هر چه كه او بگويد عمل ميكنيم حتي اگر بهصورت دقيق علتش را ندانيم.
براي مثال حتي اگر ندانيم گوشت خوك انگل دارد، آن را مصرف نميكنيم؛ چون ميدانيم كسي اين حكم را داده است كه از آنچه ما ميدانيم به ما و نيازهاي ما آگاهتر است.
اگر به همين يك جمله « اللهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ»توجه داشته باشيم زندگيمان را جوري برنامهريزي ميكنيم كه مطابق پيشفرضهاي تعيين شده الهي حركت كنيم. حالا ميفهميم كسي كه نقشه در دست دارد ولي مسير را گم ميكند بايد جور ديگري با او رفتار كنيم. بايد دستش را بگيريم و يكبار ديگر نقشه را برايش مرور كنيم! احتمالا اين بار مسيرش را بهدرستي در اين ميان پيدا ميكند.