پدر گفت او را بياوريد. رفتند و يكي از دخترها گفت كه پدرم شما را دعوت كرده است و ميخواهد به شما پاداش بدهد. حتما بقيه ماجرا و پاداش حضرت موسي(ع) را خوب ميدانيد... .
مرور اين قسمت كوتاه از بلندترين داستان قرآني و توجه به آن، يك درس بزرگ و يك نكته اساسي و پركاربرد در تعاملات خانوادگي و اجتماعي ما است و آن اينكه اگر كسي براي رضاي خدا كاري انجام داد كه با آن كار، مشكلي از ما را حل كرد، نبايد فقط بگوييم چه آدم مخلصي، خدا خيرش بدهد... بلكه در قبال اين رفتار او، ما هم بايد وظيفه خودمان را براي جلب رضاي خدا انجام بدهيم و اجر و مزد او را فراموش نكنيم... .
اميرالمومنين حضرت علي(ع) ميفرمايند: «هر كس در برابر كار خوبي كه براي او شده همانند آن را انجام دهد، آن را تلافي كرده است و اگر بيشتر از آن خوبي كند، سپاسگزاري كرده است». در كلامي ديگر حضرت ميفرمايند: «شكر مومن در عملش ظاهر ميشود اما شكر منافق از زبانش زيادتر نميشود».
اگر به اين نكته ظريف دقت نكنيم، ممكن است در زندگي روزمرهمان با موارد متعددي مواجه شويم كه در آنها نهتنها در حد لازم سپاسگزار لطف ديگران نباشيم، بلكه تلافي كار آنها را هم انجام ندهيم و حتي در مواردي ناسپاسي هم كرده باشيم! و گاهي با اين رويه، آنها را از لطفهاي بعدي منصرف كنيم.
اميرالمومنين در كلامي زيبا در حكمت 204نهجالبلاغه شريف اين زاويه ماجرا را نيز مورد اشاره قرار دادهاند و خطاب به كسي كه لطفي در حق ديگران انجام داده ميفرمايند: «تشكر نكردن ديگران از تو، نبايد تو را به خوبيكردن بيرغبت سازد، زيرا كسي كه از آن نيكي كمترين بهرهاي نميبرد(يعني خداوند) از تو قدرداني ميكند و از سپاسگزاري اين سپاسگزار به بيش از آن چيزي ميرسي كه فرد ناسپاس فرو گذاشته است و خداوند نيكوكاران را دوست دارد.»
از اين كلام حضرت امير مشخص ميشود فردي كه لطفي در حق ما انجام داده، چه ما سپاسگزارش باشيم، چه نباشيم، ذرهاي ضرر نميكند. اما اگر براي جبران لطف او تلاش كرديم و به الگويي كه قرآن برايمان ترسيم كرد و حضرت امير از ما خواستهاند، اهتمام داشتيم، مطمئنا خداوند جبران خواهد كرد.