بخصوص كه با اين كار هم رسم عيدي دادن در نوروز را محافظت ميكنيم و هم با هديهدادن كه رويه مردم گشادهدست ماست، همديگر را شادمان ميكنيم و هم اينكه خيلي آشكار است كه كتاب ارجمندترين چيزي است كه درعالم ما را معني ميكند. هستي را معنا ميكند. اما من با اندك تجربهاي كه دارم ميگويم؛ اين خيلي مهم است كه ما چه كتابي را به همديگر هديه ميدهيم. من پيش، پيش گفتهام كه ما شبيه آن آبي هستيم كه مينوشيم، آن خوراكي هستيم كه ميخوريم، آن لباسي كه ميپوشيم و آن عطري كه بهخود ميپاشيم.حتي شبيه آن كوچههايي هستيم كه با محبوبمان در سايه سارش قدم زدهايم و براي همين هم هست كه كوچه هايمان شبيه همسايه هايمان است. بنابراين ما شبيه كتابهايي كه ميخوانيم، ميشويم.
اينكه انتخاب كنيم آن كسي را كه دوستش داريم، ميخواهيم چگونه انساني باشد يا بشود، بسته به كتابي دارد كه به او هديه ميدهيم. با كتابي كه به او ميدهيم در تركيبي كه او دارد و شخصيتي كه از خود بروز ميدهد ما هم نقش پيدا ميكنيم. كتاب، آدمي را نقشبندي ميكند.
من خيلي دلم ميخواهد بهويژه جوانها (البته من اعتقاد دارم ما ملت ايران هرگز پير نميشويم؛ آيينهها پير ميشوند) و مردم مان با كتاب زلف گره بزنند، با كتاب معاشرت داشته باشند.هميشه به دوستان و ديگران و اطرافيانم ميگويم تلاش بكنيم در سمت كتاب باشيم. اگر ميخواهيم به خانه دوستي يا عزيزي برويم به راننده تاكسي بگوييم لطفا ما را از مقابل دانشگاه تهران عبور ده تا در مسير آن از ديدن كتاب و جمعيت كتابخوان لذت ببريم.
حتي قرارهايمان را حوالي دانشگاه تهران، كنار كتابفروشيها بگذاريم. خوشگذراني و وقتگذرانيهايمان اين باشد كه برويم در كتابخانهها، كتابها را وارسي و كنجكاوي كنيم.
نكته ديگر اينكه كتاب داشتن خيلي خوب است اما به شرط اينكه كتابها را بخوانيم. يكي از بزرگترين نويسندگان داستان كوتاه فارسي ؛ بهرام صادقي مينويسد من در كتابفروشي بودم كه خانمي آمد و به كتابفروش گفت چند تا كتاب ميخواهم كه به رنگ مبلها و پردههاي خانه مان بيايد. اين كارها را بايد از كتاب دور كنيم. كتابي را براي هديه انتخاب كنيم كه كسي كه دوستش داريم آن كتاب را بخواند. آن كسي كه كتابي هم هديه ميگيرد، اگر كتاب را نميخواند، بلافاصله آن را هديه بدهد. برخيها كتابخانه بزرگي دارند كه بسياري از كتاب هايش را نخواندهاند؛ يعني حتي فرصت نكردهاند لاي كتاب را باز كنند.
اين هم اهانت به فرهنگ ايرانشهري است كه من مبلغ و مدافع آن هستم و هم اهانت بهكار آن نويسنده و مترجم است. البته متوجه هستم كه عمر بيرحمانه كوتاه است و كتابهاي منتشره هم زياد است. خود من هم دچار اين موضوع هستم، چرا كه به واسطه حرفه ام، نويسندگان و مترجمان زيادي كتاب هايشان را هديه ميدهند و من هم كارهاي مختلفي ميكنم و البته مهمترين كارم اين است كه پير بشوم. اما غبطه ميخورم كه چرا همه كتابهاي كتابخانهام را نخواندهام و اين واقعا غبطه بزرگي است.
- شاعر، ترانه سرا، مجري راديو و تلويزيون