كهريزك خانه مددجويان و معلولان جسمي- حركتي است؛ خانه افرادي است كه روزهايشان را با بيماري ام اس به شب ميرسانند. اهالي اين خانه پذيرفتهاند كه خانواده و يار و غمخوار هم باشند. اما هر خانوادهاي به پدر و مادر نياز دارد؛ به پدري كه كوه زندگي فرزندان باشد و مادري كه همدم غصههاي بچههايش!
پدر و مادر كهريزكنشينها نيكوكارانند! آنهايي كه لباس فرشتههاي زميني به تن كردهاند و بدون داشتن چشمداشت، معلولان را به حمام ميبرند و ناخنهايشان را كوتاه ميكنند و در يك كلام مانند يك پدر يا مادر با فرزندشان رفتار ميكنند. اينجا سالن مهرآسايشگاه كهريزك است و روز تجليل از اين نيكوكاران! نيكوكاراني كه آموختهاند با دستهاي خالي و قلبهاي سرشار از محبت، مهرباني را به قلب كهريزكيها سنجاق كنند تا به همه بياموزند مهرباني به همين آساني است... .
- هفته از دوشنبه آغاز ميشود!
همه آمده بودند؛ از بانوي سرگروه روزهاي شنبه گرفته تا سرگروه روزهاي يكشنبه و دوشنبه! بانوي سرگروه روزهاي دوشنبه اعتقاد داشت هفته از روزهاي دوشنبه آغاز ميشود نه از روزهاي شنبه! همه همين حرف را ميزدند. همه نيكوكاران اعتقاد داشتند هفته از روزي آغاز ميشود كه آنها به كهريزك ميآيند تا ساكنان غريب اين خانه را به حمام ببرند و موي سرشان را شانه كنند. همه آمده بودند؛ همه آنهايي كه از ۳۰ سال پيش، آسايشگاه، خانه دومشان بود و ساكنان آن فرزندانشان!
همه آمده بودند؛ مرد و زن؛ پير و جوان. ميان جمعيت، هم مادربزرگ ۸۰ساله ميديدي، هم جوان 20سالهاي كه تصميم گرفته بود مهرباني را دريغ نكند. آنها سرمايهدار نبودند، البته بهتر است بگوييم آنها هم سرمايهدار بودند اما سرمايهشان پول و ماديات نبود. سرمايه آنهايي كه در واپسين روزهاي اسفندماه در خانه مهر آسايشگاه كهريزك دور هم جمع شده بودند دلهايشان بود و بس! همه آمده بودند؛
از مرد نابينايي كه از ۱۵سال پيش با فلوت و آكاردئون براي تنهايي همخانههاي آسايشگاه كهريزك مينواخت گرفته تا ناشنواياني كه آموخته بودند با دستان گويا و لبهاي خاموش شادي را براي اهالي اين خانه به ارمغان بياورند. همه نيكوكاراني كه در خانه مهرآسايشگاه كهريزك جمع شده بودند، بهانهاي مشترك داشتند. بهانه آنها مهربانيهاي كوچك بود؛ هر نيكوكار يك مهرباني! يكي حمام ميكرد و ديگري گُلكاري! شستن و حمامكردن افرادي كه در اين خانه زندگي ميكنند كار آساني نيست، اما آنها خستگيناپذير اين كار را انجام ميدهند.
شايد فقط خدا اشكهايشان را ديده باشد؛ اشكهايي كه زير دوش آب گم ميشد و بغضهايي كه نگفته تكليفشان معلوم است. كوتاه كردن و پيرايش موهايي كه شايد سنجاق هم توانايي جمع كردن و زيبايي بخشيدن به آنها را ندارد، كار دشواري است اما بهترين و خبرهترين آرايشگران اين شهر دودگرفته، هفتهاي يكبار به آسايشگاه كهريزك ميروند تا با قيچي و شانه كمي از رنج ساكنان آن بكاهند.
گروه ديگري كه به آسايشگاه رفتوآمد دارند، پزشكاني هستند كه اگر با مطبشان تماس بگيري و درخواست نوبت كني، منشي، وعده چندينماه ديگر را ميدهد! اما آنها به كهريزك ميآيند و اتاق به اتاق، بخش به بخش ميگردند و ميچرخند و بيماران را بدون وقت قبلي ويزيت ميكنند! مهربانيهاي كوچك كهريزكي اينجا به پايان نميرسد. گروهي كه مهربانيهايشان را با آموختن الفبا و تلاوت آيههاي روشن قرآن سرلوحه قلب كهريزكنشينان ميكنند شالهاي سفيد به سر دارند و از دوربين و گفتوگو با ما دوري ميكنند. همه اين نيكوكاران آمده بودند؛
نيكوكاراني كه حافظه اتاقها و سالنهاي آسايشگاه، صداي قدمهايشان را هرگز از ياد نخواهد برد. آنها آمده بودند تا به پاس ۳۰سال نيكوكاري از آنها تقدير شود و با شاخههاي گل به خانههايشان بازگردند. رد اشكها و لبخندها، بغضها و خاطرات در تكتك چهرهها ديده ميشد و جمله نوشتهشده روي ديوار معناي عاشقيهاي بيبديل و بيدليل نيكوكاران را تكميل ميكرد. روي ديوار سالن مهر نوشته شده بود: «اينجا محلي براي زندگي است...».
- نوروز امسالبه ديدار كهريزكنشينها برويم...
گوشهاي از سالن ايستاده است. انگار نه انگار كه مدير آسايشگاه خيريه كهريزك است. بغض ميكند و از كاستيها ميگويد. خودش مدير آسايشگاه است و همسرش مسئول گروه همياران فرهنگي كهريزك! سالهاست كه قرار گذاشتهاند خانوادگي فعاليت كنند، به همين دليل از ۱۹ سال پيش سفره هفتسينشان را در آسايشگاه مياندازند و ۵ روز نخست عيد را با كهريزكنشينها سپري ميكنند. محمدرضا صوفينژاد حرفهاي زيادي براي گفتن داشت كه به واسطه اين حرفهاي گفتني و ناگفتني، در گوشهاي از سالن مهر كنارمان نشست و پاسخگوي پرسشهايمان شد و درباره تعداد كساني كه در كهريزك زندگي ميكنند گفت: «۳هزار نفر در اين آسايشگاه زندگي ميكنند كه ۱۷۵۰ نفر از اين جمعيت را معلولان تشكيل ميدهند. تنوع اين معلوليتها بسيار است و معلولان با ۱۵ نوع بيماري مختلف در اين آسايشگاه زندگي ميكنند.
يك خانواده ۵نفره را درنظر بگيريد! چقدر خرج دارد؟ از خرج خورد و خوراكش حساب كنيد تا خرج پوشاك و مواد شوينده و...! تمام نيازمنديهايي كه براي بيماران و معلولان كهريزك وجود دارد اولويتبندي شده است. علاوه بر بالا بودن هزينه درمان و هزينههاي ديگر، پول زيادي به كارمندان و كاركنان آسايشگاه اختصاص داده ميشود كه قصد داريم براي حل اين مشكل در بعضي از واحدها بهجاي كارمندان از خيران و نيكوكاران استفاده كنيم. حقيقت اين است كه خيران و نيكوكاران براي برطرف كردن كمبودها كمك شاياني به آسايشگاه ميكنند اما انگار مشكلات تمامشدني نيستند».
او ميگويد: «زماني كه دكتر محمدرضا حكيمزاده با ديدن چند نفر سالمند در بيمارستان فيروزآبادي به فكر ساختن آسايشگاه در تهران افتاد، تعريف فقر فرق ميكرد. آن روزها اگر ۱۰هزار تومان نداشتي فقير بودي اما امروز اين مبلغ 100برابر شده است! مردم نيكوكار و خير هميشه به آسايشگاه رفتوآمد دارند و همراه خودشان لباس، ملحفه، ميوه، گوشت و... هديه ميآورند اما شايد آن روز اولويت نيازهاي آسايشگاه اين اقلام نباشد. بهترين كمكي كه نيكوكاران و خيران به آسايشگاه ميرسانند كمكهاي مالي و نقدي است زيرا با پول، نيازهاي اولويتدار را تهيه ميكنيم، مثلا اولويت اين روزهاي آسايشگاه تهيه اتوبوس جكدار است تا براي حملونقل و مسافرت معلولان مشكلي نداشته باشيم.
هر خانوادهاي كه به كهريزك ميآيد شادي را به مددجوها هديه ميدهد اما بعضي از اين رفتوآمدها بيشتر رنگ و بوي خدا دارد، مثلا وقتي مهندسي با تيمش به آسايشگاه ميآيد و با هزينه شخصي شيرهاي معيوب آب و خرابيهاي ساختمان را تعمير ميكند يا پزشكي كه با روپوش سفيد و ابزارش در بخشهاي مختلف آسايشگاه ميچرخد و بيماران را ويزيت ميكند باري به سنگيني يك كوه از روي دوشمان برميدارد.»
صوفينژاد معتقد است: «در روزهاي پايان سال نيازها و اولويت مددجوها فرق ميكند. محبت و عشق، همدلي و مهرباني از كمبودهايي است كه دل ساكنان آسايشگاه را به درد ميآورد. چشمانتظاري، آن هم در روزهايي كه ميداني سال نو شده و همه خوشحالند، بسيار دردآور است. اهالي آسايشگاه از لحظه سال تحويل تا روز پاياني تعطيلات، چشم به در ميدوزند و گوش به صداي پاي نيكوكاران تيز ميكنند. درهاي كهريزك از روز لحظه سال تحويل و روز نخست عيد تا روز سيزدهم به روي مردم باز است.
چه اشكالي دارد خانوادهها دست فرزند خودشان را بگيرند و پس از ديد و بازديد از فاميل و دوست و آشنا از كهريزك هم ديدن كنند؟ به خدا قسم شاد كردن دل، فقط به پولدادن و هزينه كردن نيست. خيلي از نيكوكاراني كه در جشن امروز حضور دارند پولدار نيستند اما هفتهاي يكبار به آسايشگاه ميآيند و هر كاري كه از دستشان برميآيد انجام ميدهند. از مردم درخواست ميكنم به اين چشم انتظاري پايان دهند و در روزهاي نوروز از آسايشگاه ديدن كنند.
دست خالي هم كه بيايند حرفي نيست، فقط لبخند بزنند و ساعتي را پاي درددل كهريزكيها بنشينند. ۱۹ سال است كه اين برنامه نوروزي خانواده ماست! فرزندانم اعتقاد دارند سالي كه در آسايشگاه تحويل نشود، سال خوبي نيست! شگفتيهايي كه در كهريزك ديدهاند سبب شكلگرفتن اين اعتقاد شده است».