نور رقیق مهتاب از ابتدای شب تا دمدمههای بامداد، دشت و کوه را روشن میکند و منظرهای متفاوت با طبیعت آشنای اطرافمان را پیش چشمانمان میگشاید.
اما این شبهای مهتاب فقط شبهای شعر و ترانه نیست؛ افسانهها میگویند یکی از مخوفترین هیولاهای جهان در این شبها همراه با ماه کامل ظهور میکند.
در گذشته با توجه به خرافات با طلوع ماه کامل در بسیاری از دهکدههای دوردست دامداران درهای منازل خود را کلون میکردند. صدای زوزه هراسناکی از دور به گوش میرسید
صدایی که زوزه گرگهای معمولی پیش آن به لالایی ملایمی میمانست. قصههایی که حالا ما میدانیم خنده دار است.
با وجود تمام ادعاها کمتر کسی خاطرهای از مواجهه مستقیم با این هیولاها دارد.
خرافاتیها فقط رد خون قربانیان هیولا را در اطراف روستا و در میانه جنگل دیدهاند و رد پنجههایی عمیق و پرزور که در نیمه شبهای مهتابی بر درختان و درهای خانهها باقی مانده است.
چند نفری که میگویند شانس آن را داشتهاند از ملاقات با این جانور جان سالم به در ببرند، روایتهای هراسناکی از آن تعریف میکنند.
برخی گرگی غولآسا را دیدهاند که سرعت حرکتش چند برابر سریعترین موجوداتی بوده که تا آن زمان دیدهاند و با چشمهای قرمز و دندانهای بزرگش به دنبال قربانیان خود میدویده است!
برخی دیگر روایت میکنند که این موجود عجیب با ظاهری گرگمانند روی دو پای خود و مانند انسان حرکت میکرده و بیشتر شبیه انسانی با چهره گرگ بوده است. برخی قسم میخورند که شاهد گاز گرفتن افراد بینوایی توسط این موجود غول پیکر بودهاند!
آنهایی که از این حمله جان سالم به در بردهاند چند روزی را در تب و التهاب گذرانده و در نهایت ناپدید شدهاند. برخی دیگر شهادت میدهند که دوباره در نیمه شبهای مهتاب این قربانیان را دیدهاند که این بار در قامت شکارچی جدیدی درآمده بودند و خود به دنبال قربانیان تازهای میگشتهاند.
بدین ترتیب افسانه هیولای شبهای مهتابی در سراسر جهان گسترده شده است. هنوز هم گزارشهای عجیبی از این موجودات منتشر میشود و هنوز گرگینهها یا انسانهای گرگنما از وحشتانگیزترین هیولاهای تمام تاریخ به شمار میروند. با مزه نیست؟
- گرگنماها از کجا آمدهاند؟
گرگینه، انسان گرگنما و Werewolf یا lycanthrope همگی اشاره به یکی از دهشتناکترین هیولاهایی دارند که بشر از دوران کهن تاکنون درباره آنها داستانسرایی کرده است.
از رم باستان تا داستانهای هریپاتر گرگینهها حضوری پررنگ دارند. گرگینه به موجودی گفته میشود که نیمی انسان و نیمی گرگ است.
بر اساس افسانهها شخصی که به گرگینه بدل شده باشد در زمان مشخصی قدرت این را دارد که بدن خود را تغییر بدهد و به گرگ تبدیل شود. در برخی از افسانهها این تغییر چهره کامل است و شخص گرگینه ظاهری کاملا مشابه گرگ پیدا میکند و حتی کنترلی بر عملکرد خود ندارد و همانند یک گرگ درنده عمل میکند.
در برخی دیگر از داستانها گرگینهها پس از تبدیل به این حالت که معمولا تحت تاثیر تابش ماه شب ۱۴ است کاملا شبیه به گرگها نمیشوند بلکه نیمی از بدن انسانی خود را حفظ میکنند و تبدیل به موجودی گرگمانند میشوند که روی دو پای خود راه میروند و قدرت جسمانی فوقالعادهای دارند.
در داستانها و باورهای کلاسیک، مراحل تغییر از انسان به گرگ با تابش ماه شب ۱۴ آغاز میشود و گرگینه تا سپیده دم یا تا زمانی که زیر نور ماه شب ۱۴ باشد گرگینه باقی خواهد ماند و صبح به حالت اول خود باز خواهد گشت.
این موجود در افسانههای قدیمی و اسطورههای بسیاری از کشورها و به ویژه نواحی شمال اروپا وجود دارد و رد آن را میتوان تا دوره اسطورهای دنبال کرد.
- چطور یک انسان تبدیل به گرگینه میشود؟
روش دردناک و نه چندان دوست داشتنی این تبدیل روشی است که عموما درباره آن صحبت میشود و داستانهای امروزی نیز بر آن تاکید میکنند.
اگر در شرایط خاصی گرگی ویژه شما را گاز بگیرد و از آن بدتر اگر یک گرگینه شما را گاز بگیرد، پس از طی دورهای نه چندان راحت و پر از درد در اولین شبی که ماه کامل در آسمان میدرخشد مراحل تغییر شما آغاز میشود
بافت اسکلتی شما به هم میریزد، روی صورتتان به سرعت مو رشد میکند، ناخنهایتان بلند و صورتتان پوزهدار میشود و چشمانتان تغییر میکنند؛در واقع پس از چند دقیقه به گرگی تمام عیار تبدیل خواهید شد.
البته این تنها روش تبدیل به گرگینه نیست. در برخی از افسانهها قدرت شوم و افسانهای گرگ برخی را وسوسه کرده است که خود را بدل به گرگینه کنند.
یکی از راحتترین این روشها این است که لباسهای خود را در آورید و کمربندی از جنس پوست یک گرگ را به کمر ببندید. این موضوع روشی است که در شرق هم به شکل دیگری به آن اشاره شده است.
محمد بن محمود بن احمد توسی در کتاب «عجایبالمخلوقات و غرایبالموجودات» به این داستان اشاره میکند و میگوید، «و اگر از پوست گرگ کمری بسازند، هرکه بر میان بندد، دلیر شود».
در برخی از افسانهها این راه حل ساده دشوارتر میشود و شخص باید پوست کامل یک گرگ را به تن کند و خود را زیر آن بپوشاند تا تبدیل به گرگینه شود.
در نواحیای از ایتالیا، فرانسه و آلمان نیز باور بر این است که اگر در شب چهارشنبه یا جمعه مشخصی در سال و در فصل تابستان شخص بیرون از خانه و به گونهای بخوابد که نور ماه کاملا بر صورتش بیفتد تا آخر شب به گرگینه تبدیل خواهد شد.
البته روشهای دیگری نیز وجود دارند؛ عذاب تبدیل شدن به گرگینه به گونهای است که در برخی از روشهای جادوگری آن را به عنوان یک نفرین استفاده میکنند و معتقدند در اثر جادویی نحس میتوان شخصی را تبدیل به گرگینه کرد.
منبع: همشهريدانستنيها