تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۶:۲۵

همشهری دو - مینا فرقانی: اپلیکیشن دابسمش برای ساخت کلیپ‌های کوتاه چندثانیه‌ای ایجاد شده و طبق معمول همیشه، جایی که فضای طنز و خنده مهیا باشد، هموطنان ما حضور پررنگ و فعال خود را به نمایش می‌گذارند و نهایتا کار به جایی می‌رسد که تعداد کاربران ایرانی این اپلیکیشن بیشتر از تمام کشورهای دیگر می‌شود!

و به شوخي مي‌گويند با اينكه خود سازندگان دابسمش، اين اپليكيشن را از گوشي‌هايشان حذف كرده‌اند، بعضي از ايرانيان همچنان با جديت به توليد، انتشار و تماشاي دابسمش مي‌پردازند. آيا توليد و انتشار دابسمش‌ها صرفا براي لحظه‌اي خنديدن است و بعد از آن لحظه همه‌‌چيز تمام مي‌شود؟

  • از «جو»ي كه مي‌گيريم!

گاهي همه‌‌چيز زير سر همين 2 حرف است: «جو»! بر وزن «تب»! گاهي واقعا هيچ توطئه و چيز پيچيده‌اي پشت ماجرا نيست و صرفا چون «همه» يك كاري را انجام مي‌دهند، بقيه هم دنباله‌روي مي‌كنند. اما بايد پذيرفت كه اين تقليد هزينه‌هايي در پي دارد كه خيلي‌ها به آن اهميت نمي‌دهند يا نديده‌اش مي‌گيرند. به هر حال همرنگ شدن با جماعتي كه خودشان هر روز و هر ساعت به رنگي درمي‌آيند، زياد كار معقولي نيست! شايد لازم باشد كسي يك‌بار بنشيند و ويژگي‌هاي يك محتواي طنز و سرگرمي مناسب و ارزشمند را به زبان ساده و غيرتخصصي(!) برايمان بشمارد. حيف است سليقه مردم طناز ما تا اين حد پايين بيايد كه به ادا درآوردن‌هاي سخيف و شوخي‌هاي بعضا تمسخرآميز بخندند.

  • دابسمش آمد و «طنز»م خراب شد!

اساسا ايرانيان عزيز عاشق خنده و شادي هستند و همانطور كه هميشه ثابت كرده‌اند از تلخ‌ترين واقعيت‌هاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و... بهترين و ظريف‌ترين لطيفه‌ها را مي‌سازند. با اين حال ناگهان دابسمش تا حد زيادي جاي اين لطيفه‌ها را گرفت. اما نمي‌توان منكر اين شد كه بسياري از مردم از روي دست شخصيت‌هاي معروف هنري، فرهنگي، ورزشي‌و... مي‌نويسند! وقتي همان اوايل پديدار شدن دابسمش، چند هنرمند معروف، محتواي دابسمشي توليدي خود را منتشر كردند، (شايد) ناآگاهانه و غيرمستقيم فالوئرهاي خود را ترغيب كردند كه به اين موج جوگيرانه بپيوندند؛ موجي كه همچنان مي‌تازد و از ما تلفات «زمان»ي مي‌گيرد!

  • دار و ندارم فداي دابسمش!

زندگي صرفا در همين لحظه و غافل شدن از آينده عواقب ناجوري دارد. سازندگان دابسمش كه گاهي محتواي نامناسبي توليد مي‌كنند يا سطح ابتذال كليپ‌هايشان زيادي بالاست، احتمالا به اين فكر نمي‌كنند كه در آينده ممكن است از انتشار چنين محتوايي پشيمان شوند؛ بالاخره اطلاعات، دست به‌دست در فضاي مجازي مي‌چرخند و شايد چند وقت ديگر به‌دست رودربايستي‌دارترين آشنايان‌تان برسند. از آن گذشته، صفر و يك‌ها در فضاي مجازي از بين نمي‌روند و تا سال‌ها بعد در دسترس هستند؛ سال‌ها بعد كه كارگردانان آماتور دابسمش‌ها مي‌خواهند در سازماني استخدام شوند، چطور مي‌خواهند كليپ‌هاي خيلي بانمك‌شان را از سطح فضاي مجازي جارو كنند؟ اگر كارفرماي احتمالي كليپ‌هاي آنها را ديده باشد، چطور او را قانع مي‌كنند كه روان سالم و شخصيت موجهي دارند و صرفا براي خنده چنين حركات و اداهايي از خودشان متصاعد كرده‌اند؟! وقتي اين طفلكان خواستند ازدواج كنند، چطور به خانواده همسر احتمالي ثابت مي‌كنند «ما پاك بوديم و اين فقط يك سرگرمي ساده بود!».وقتي پدر و مادر شوند، كودك‌شان چه شخصيتي از والدينش سراغ خواهد داشت... حواس‌تان به مقاطع و روزهاي بعدي زندگي‌تان باشد. پيش‌پيش آنها را خراب نكنيد.

  • از فضل دابسمش تو را چه حاصل؟!

كمترين انتظاري كه از فضاي مجازي مي‌رود، سرگرمي شايسته و درخور است؛ آموزش و ارتقاي فرهنگ پيشكش! اما اين پرسش مطرح است كه واقعا اين ويدئوها چه چيزي به مخاطب مي‌دهند وچه ارزش‌افزوده‌اي براي او دارند؟! گاهي در اين كليپ‌هاي كوتاه بعضي شخصيت‌ها، گويش‌ها، تيپ‌ها يا... به بهانه خنده و سرگرمي به مسخره گرفته مي‌شوند و محتواي مبتذل مي‌شود خوراك سرگرمي اقشار مختلف با سطوح فرهنگ و آموزش متفاوت، كه ممكن است ناگهان چيزي از اين دابسمش‌ها توي ذوق‌شان بزند و دلشان را برنجاند يا اثر نامطلوبي در ذهن و عقايدشان بگذارد. در حالت ظاهرا بهتر كه چنين آسيب‌هايي وجود ندارد، مي‌بينيم خنديدن ما به محتواهاي بي‌محتوا(!) نشان از تغيير ذائقه و متأسفانه سطحي شدن سلايقمان دارد. اما آثار اين سطحي شدن را در گردنه‌هاي حساس اجتماعي، فرهنگي و...، به‌صورت وخيم تري شاهد هستيم. و چه تلخ است كه اين سطحي‌نگري در بين افراد معروف و ظاهرا نخبه نيز نفوذ كرده است.

  • دابسمش‌باز مجرم نيست!

در نهايت، حتي اگر هيچ‌كدام از موارد بالا در كليپي صادق نبود (خيلي هم عالي!)، يك آسيب كلي در اين پديده هست و آن هم «كشتن لحظه‌ها» است. شما وارد كانال يا صفحه دابسمش مي‌شويد و معمولا تعداد زيادي ويدئوي كوتاه را تماشا مي‌كنيد، البته براي بارگذاري هر كدام نيز مدتي تأمل مي‌كنيد. ناگهان به‌خودتان مي‌آييد و مي‌بينيد يك ساعت تمام فقط از همين كليپ‌هاي كوتاه و تهي ديده‌ايد و چيز دندان‌گيري هم دست‌تان نيامده! خلاصه اينكه صفحات حاوي دابسمش، مانند يك ظرف پر از تخمه، كاربر را پاي لپ‌تاپ، گوشي يا... مي‌نشاند، زمان و ترافيك اينترنت او را مي‌بلعد و چشمانش را خسته مي‌كند، بدون اينكه برايش ذره‌اي فايده داشته باشد! در واقع يك اعتياد تخمه آفتابگرداني است كه كاربر مدام دوست دارد ويدئوي بعدي را هم تماشا كند، غافل از اينكه بعدي هم، مثل قبلي پوچ است! اين را هم درنظر داشته باشيد كه اگر اين محتواها طرفدار و بازديدكننده چنداني نداشته باشد، توليدشان هم به مرور كم و نهايتا متوقف خواهد شد!