انسانها میتوانند با آفریننده و ادارهکننده و کمالبخش عالم و آدم گفتوگو کنند و نیازها، مشکلات، موفقیتها و شکستهای خود را با او بیهیچ واسطهای در میان بگذارند.
خداوند، خود برای ایجاد چنین رابطهای پیشگام است. خداوند به داود پیامبر این گونه وحی فرستاد:ای داود! آنان که از من رویگرداناند، اگر میدانستند چگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم... از شوق، قالب تهی کرده و در راه محبّتم، بند از بندشان جدا میشد.ای داود! این چنینام با کسانی که از من رویگرداناند. پس با رویآورندگان به خود، چگونه خواهم بود؟
بنا بر این به روشنی میتوان گفت: انس با خدا امری امکانپذیر است. کاری که پروردگار از طریق سفیرانش، عموم مردم را به سوی آن فراخوانده و ترغیب کرده است.
راه انس با خدای متعال که یگانه راه نیز هست آن است که انسان همواره به یاد او باشد. البته به یاد خدا بودن همان مفهومی که در متون دینی از آن با عنوان «ذکر» یاد میشود چنانکه در پی اشاره خواهیم کرد به صورتهای مختلفی جلوهگر میگردد.
انسان میتواند با بهرهگیری از ظرفیت و تنوّع جلوههای یاد خدا، در هر حالتی و در هر مکان و زمانی با پروردگار خود رابطه برقرار نماید و به حضورش بار یافته و با او همنشینی کند که خود فرموده است: انا جَلیسُ من جالَسَنِی؛ من همنشین آن کس هستم که با من همنشینی کند. (اقبال الأعمال، ج3، ص 174).
دیگر فرمودۀ حضرت پروردگار در حدیث قدسی نیز محدودیتهای زمانی و مکانی و حالتهای مختلف را برداشته و آن جا که خطاب به بندهاش میفرماید: هر گاه من را یاد کردی، من همراه توام؛ أنا مَعک اذا ذَکرتَنی؛ (کنزالعمّال، ح 5847).
البته برای راه یافتن به حریم الهی و انس گرفتن با او باید قلب را آماده ساخت چون این مهمانی و همنشینی و مجلس انس در حرم الهی که دل انسان است تشکیل میشود. اَلقَلبُ حَرمُالله فَلا تُسکن حَرَمَالله غَیرَالله؛ دل حرم خداست در حرم خدا، جز خدا را ساکن مساز (جامع الأخبار، ص28). هر چند برای گشودن دروازۀ دل نیز نخست به کلید «ذکر خدا» نیازمندیم.
چنانکه امام علی(ع) فرموده است: اَلذِّکرُ مِفتاحُ الاُنسِ؛ ذکر و یاد خدا کلید انس است. (غررالحکم ودررالکلم، ح541). و نیز در سخنی دیگر کسی را که همواره ذکر خدا میگوید و به یاد اوست انس گیرنده با خدا معرفی کرده است، ذاکرُالله مُوانِسُهُ (غرر الحکم ودرر الکلم، ح 516).
یادآوری این نکته لازم مینماید که هر عملی که یاد خدا در آن جلوهگر باشد در حیطۀ ذکر وارد میشود. بنابراین افزون بر ذکرهای زبانی و نماز خواندن و دعا کردن و... حتی پرهیز عملی از گناهان و سیر به سوی طاعت خداوند از جملۀ جلوههای ذکر و یاد خدا و شیوههای انس گرفتن با پروردگار محسوب میشوند، چنانکه پیامبر گرامی اسلام فرموده است: هر که از خواری گناه به سربلندی طاعت درآید، خداوند انیس او میشود (بحارالانوار، ج 75، ص 359).
نکته پایانی اینکه شالودۀ همه کارهایی که یاد خدا را در زندگی انسان پدید می آورد و موجب انس او با خدا میگردد، ایمان به خدا و اعتقاد قلبی اوست. امام صادق (ع) فرموده است: خداوند راهی به نام ایمان را در دل هر مؤمنی قرار داد که با وجود آن به آرامش و انس دست یابد آن گونه که اگر بالای قلّۀ کوهی باشد، احساس تنهایی نکند (بحارالأنوار، ج 75، ص 359).
ارتباط و انس با خدا چه آثار و فوایدی دارد؟
پیش از پاسخ به پرسش فوق این نکته شایان توجه است که میزان اهمیت و ارزش برقراری ارتباط، بستگی به اهمیت و ارزش کسی دارد که با او ارتباط برقرار میکنیم. هر چه شخص مورد نظر از ارزش و جایگاه معنوی برتری برخوردار بوده و تأثیرگذارتر باشد ارتباط با وی مهمتر و باارزشتر تلقی شده و از نظر آثار و فواید نیز، بهرههای فراوانتری به همراه خواهد داشت.
یکی از مهمترین دغدغههای انسان، احساس تنهایی و هراس از آن است.
انسان در کشاکش روزگار همواره از تنها و بدون همدم و مونس ماندن واهمه دارد. در این میان خداوند آماده است تا بهترین مونس انسان باشد و در پی انسگیری آدمی با او، وی را از همۀ ترسها و وحشتهای ناشی از تنهایی برهاند.
امام علی در دعایی چنین عرضه میدارد. خدایا! تو با دوستان خود انیسترینی. اگر غربت و تنهایی آنان را به وحشت اندازد یاد تو همدم و مونس آنان است (نهج البلاغه، خطبۀ327).
و به راستی که خداوند بهترینِ بهره را در نتیجۀ انس با خود به انسان عطا میکند. چه راست فرموده است پیامبر اکرم(ص) : لا یستَوحِشُ من کانَالله انیسَهُ؛ (مشکاه الانوار، ص125) هر که خدا همدم و مونس او باشد، دل پریشان و نگران نمیشود.
یکی دیگر از فواید انس با خداوند، رضایت از او و رضایت به دادهها و ندادهها و رضایت به کردار و گفتار اوست. چنانکه در روایت است: من أنسَ بِحَبیبٍ قبِلَ قولَهُ و رَضی فِعلَهُ؛ (ارشاد القلوب، دیلمی، ج1، ص73) هر کس با دوستی انس گیرد، سخنش را میپذیرد و به کردارش خشنود خواهد بود.
پس یکی از برکات انس انسان با خدا رضایت از زندگی خود و رضایت به قضا و قدر الهی است که خود سرچشمۀ بسیاری از بهرهها و برکات است.
فایدۀ دیگری که انس با خدا دارد این است که انسان را از خو گرفتن و انس با غیراو بینیاز میسازد، چه این که انسان در پی انس با خدا، بهترین انس را با بهترین مونس به دست میآورد. او همدمی است که هیچگاه انسان از انس با او خسته نمیگردد و همواره در پی شرکت در محفل او است.
او هیچ زمانی همدمش را نمیآزارد و هر چه مهربانی است به وی ارزانی میدارد بلکه در هر مکان و هر زمانی که انسان بخواهد، آماده انسگیری با او است. بنابراین با وجود چنین انیسی، انسان درمانده و نیازمند به انس با دیگرانی نیست که تنها در زمان و مکان و شرایط خاصی حاضر به انسگیری با او هستند.
حدیث زیر از امام عسکری(ع) ناظر به همین نکته است که بیان شد. فرمود: هر که با خدا انس گیرد، با غیراو خو نگیرد (یعنی به انس با دیگران قناعت نمیکند). (الدرة الباهرة، ص 43).
خداوند با همۀ بندگان خود انس میگیرد. به عبارت روشن تر: خداوند خواهان انس با همۀ بندگان خود است. به ویژه با کسانی که آنها خود مشتاق انس و الفت با خدا باشند که خود فرمود: به ازای یک قدم به پیش آمدن بنده، من دهها قدم، پای پیش مینهم. و هر که آهسته به سویمآید من شتابان به سویش میروم (کنزالعمّال، ح 1133).
معنا و مفهوم عبادت خدا چیست؟
عبادت خدا به معنای پرستش خدای یگانه، به جای آوردن طاعت او و گام برداشتن در مسیر کسب رضایت او است. عبادت خدا راه رستگاری، نردبان برتری، شیوۀ عشقبازی با خدا، محکمترین دستاویز دستیابی به خوشبختی است. عبادت خدا وسیلهای برای ارتباط با خدا و اعلان بندگی او و کرنش در برابر اوست.
عبادت خدا، هر عملی است که در آن رضایت خدا در نظر باشد، عبادت خدا هر گفته، نوشته، خواستهای است که به نیت خدا صورت پذیرد، هر عملی که برای زنده کردن حق و میراندن باطل و در راه بزرگداشت خدا و پیامبر و رسولان راستین و گرامیداشت دین به انجام رسد.
عبادت خدا جلوههای گوناگونی دارد امّا برخی افراد به اشتباه، عبادت را فقط در گونهای خاص خلاصه میکنند. مثلاً بعضیها فقط نماز و روزه و مانند آن را عبادت میدانند و در مقابل گروهی دیگر عبادتهای ظاهری را کم ارزش دانسته و به راهی دیگر رفته و میگویند: عبادت به جز خدمت خلق نیست. آری همۀ اینها که برگفتهاند در شمار عبادت است همانگونه که اعمال دیگری نیز عبادت است.
باید دانست که گوهر عبادتها یکی است و آن با خدا و برای خدا بودن است ولی ظهور آن به گونههای مختلفی بوده و در زمینههای متفاوتی به بار مینشیند. وقتی به روایات اهل بیت(ع) مینگریم در مییابیم که گاه امام علی(ع) اندیشیدن در نعمتهای الهی را عبادتی نیکو دانسته (غرر الحکم ودررالکلم، ح 1147) و گاه پیامبر اکرم(ص) جستوجو در راه کسب حلال را نُه دهم عبادتها برشمرده است (معانی الاخبار، ص 367).
زمانی پیامبر رحمت (ص) داشتن گمان نیکو به خدا را از جملۀ عبادات به حساب آورده (الدرّة الباهرة، ص 18) و زمانی دیگر امام صادق(ع) نگاه مهر آمیز به پدر و مادر را عبادت خدا دانسته است (تحف العقول، ص 46). آری، همۀ اینها که گفتهاند و هر چه از گفتار، کردار و پندار که در راه جلب رضای الهی به انجام رسد، عبادت خداست.
نکتهای که بیان آن به جاست این که اگر انسان خود را در مسیر تربیت الهی قرار دهد میتواند همۀ کارهایش حتّی کارهای مباح و امور روزمرّه زندگی را تبدیل به عبادت کند.
عبادت به معنای عام کلمه، حصار ظاهر را می شکند و در هر قالبی جای می گیرد؛ از صف نماز جماعت تا جبهۀ جنگ، از زندگی خانوادگی تا فعالیت اقتصادی، از ایستادن پشت ابزارکار تا نشستن پشت میز درس و مطالعه و... همه می توانند به وجه عبادی انجام شوند و تجلی گاه عالم قدس باشند.
از این روست که پیامبر گرامی اسلام به اباذر فرموده است: لِیکن لَک فی کلِّ شَیءٍ نِیةً صالِحَةً حتّی فی النَّومِ وَالأکلِ؛ باید برای تو در همۀ چیزها نیتی شایسته باشد حتی در خوابیدن و خوردن، (مکارم الأخلاق، ص 464).
چگونه عبادت کنیم که خالصانه بوده و از آفات به دور باشد؟
عبادت انسان، درصورتی مقبولِ درگاه خداوند میشود که سالم بوده و از هرگونه آسیب به دور باشد. باید دانست سلامت عبادت در خلوص آن است یعنی فقط برای خدا باشد و بس. بر این اساس خداوند، عبادتی را که ناسالم و آفت زده باشد، نمیپذیرد. پس عبادتکننده باید سعی کند تا عبادت خود را از هجوم آفات و آسیبها دور نگه داشته و عبادتی پاکیزه و خالص به آستان الهی تقدیم دارد.
هر عبادتی چنانچه خواهیم گفت ممکن است در سه وقت دچار اشکال شده و از حالت خلوص و فقط برای خدا بودن، خارج شود. پیامبر گرامی اسلام، پیروان خویش را به خالص سازی اعمال سفارش کرده و میفرماید: أَخلِصُوا أَعمالَکم للهِ فَإِنَّالله لا یقبَلُ إِلاّ ما خُلِصَ لَهُ؛ اعمال خود را برای خدا خالص گردانید زیرا خداوند فقط اعمالی را که خالص برای او باشد، میپذیرد. (کنزالعمّال، ح 5258).
1 ـ پیش از عمل
گاهی انسان پیش از انجام عبادت، هنگامی که باید نیت کند و آن عمل را برای تقرّب به حضرت حق انجام دهد، نیت خود را آلوده کرده و هدفهایی غیرخدایی را در نظر میآورد. در این حالت، عبادت کننده، عبادت را به خداوند ویژه نمیسازد بلکه آن را بین خدا و غیرخدا تقسیم میکند.
چنین شخصی در ذهن خود اینگونه میگذراند که این عبادت را برای خدا انجام میدهم ولی چه خوب است فلانی هم من را در حال عبادت ببیند، یا اینکه عبادتش را برای رسیدن به هدفی، در مکان یا زمانی خاص انجام میدهد.
شرک ورزی به خداوند در این عمل جلوهگر بوده و عبادتی با چنین اوصاف، شایستۀ بالا رفتن به درگاه الهی نبوده و از لیست عبادتهای خالصانه خارج میشود و هر چند از لحاظ ظاهر و شکل عبادت درست انجام پذیرفته باشد، مورد پذیرش خداوند واقع نمیشود.
در سخنی از امام صادق(ع) از قول خداوند بزرگ آمده است: من بهترین شریک هستم. هر کس در عمل خود برای من شریک بیاورد، من آن عمل را به شریک خود وامیگذارم و خود آن را نمیپذیرم، مگر عملی را که خالص برای من باشد. (مستدرک الوسائل، ج 1، ص 100).
بنابراین کسی که میخواهد عبادتی خالصانه را به پیشگاه خداوند متعال، تقدیم دارد باید از آفاتی که پیش از عبادت، آن را تهدید میکند، دوری گزیده و از آسیب خوردگی عبادتش در زمان نیت و پیش از انجام عبادت پیشگیری کند.
2ـ حین عمل
در زمانی دیگر، در حال انجام عبادت، آفتهای دیگری به سراغ انسان میآید که عبادتش را دچار آسیب جدی کرده و از سلامت میاندازد. گاهی، انسان پیش از انجام عمل سعی میکند نیت خود را برای خدای تعالی خالص گرداند و تمام تلاش خود را صرف میکند تا هیچ انگیزۀ غیرخدایی به درون او نفوذ نکند و چنین هم میشود. امّا متأسفانه حین انجام عبادت دچار وسوسههای شیطانی شده و از نیت سابق خود انحراف پیدا کرده و انگیزهای غیرالهی را در نیت خود شریک میگرداند.
آفت ریاکاری یکی از خطرناکترین، آفتهای عبادتهاست که حین انجام، آن را دچار آسیب کرده و موجب ناپسند شدن آن در پیشگاه حق تعالی میگردد.
رسول خدا(ص) در روایتی فرموده است: إِنَّالله لا یقبَلُ عَملاً فیهِ مِثقالُ ذَرَّةٍ مِن رِیاءٍ؛ خداوند عملی را که در آن به اندازۀ ذرّهای ریا باشد نمیپذیرد. (تنبیه الخواطر، ج 1، ص 187).
پس عبادتکننده باید در راستای خالص سازی عبادات خود، حین انجام عبادت از آن مراقبت کرده و از آفت زدگی و معیوب شدن عبادت خود پرهیز کند.
3 ـ پس از عمل
بعضی افراد اینگونهاند که پیش از انجام عبادت و حین انجام آن، با تلاشی صادقانه نیت سالم و خالصانهای را در جان خود پرورانده و عبادتی بس نیکو به انجام میرسانند ولی عبادت ایشان پس از عمل، دچار آفتهایی میشود که از ارزش آن میکاهد.
برای نمونه بازگویی عمل نزد دیگران و تکرار آن ارزش و اعتبار آن عبادت را کاهش میدهد. تا آنجا که آن را نزد خداوند بیارزش میگرداند. در کلامی از امام باقر(ع) آمده است: نگهداری عمل از خود آن دشوارتر است. راوی میگوید: منظور از نگهداری عمل چیست؟
حضرت فرمود: آدمی برای خدای یگانۀ بیشریک، بخشش و انفاقی میکند و این عمل پنهانی برایش نوشته میشود امّا سپس کارش را به زبان میآورد که در نتیجۀ آن ثواب عبادت نهانی (که بیشتر است) پاک میشود و برایش ثواب عبادت آشکار (که کمتر است) نوشته میشود. بار دیگر آن را بازگو میکند که در این بار عملش پاک شده و به جای آن عمل غیرخدایی نوشته میشود. (الکافی، ج 2، ص 296).
در روایت دیگری آمده است که عابدی از بنی اسرائیل از خداوند درخواست کرد که جایگاه خود را نزد خداوند بداند و اینکه چه مقدار از خیر، نزد حق تعالی ذخیره کرده است. منادیای به او گفت: تو نزد خداوند هیچ انباشتهای از کار نیک نداری. وقتی که عابد از دلیل آن پرسید جواب شنید که تو هرگاه عمل نیکی انجام میدادی، مردم را از انجام آن آگاه میساختی. (الدعوات، ص 136).
آفت دیگر اینکه انسان پس از انجام عبادت دچار نوعی عُجب و خودپسندی میشود و از عمل و عبادتی که انجام داده، خوشش آمده و فریفتۀ عملش میشود و برخود میبالد که چنین عبادت خالصانهای را برای خدا انجام داده و رضایت خدا را کسب کرده است.
امّا دو صد دریغ که این حالت خود یک نوع آفت برای عبادت به شمار میآید و ویران کنندۀ اعمال نیک است.
در حدیثی قدسی که از زبان پیامبر گرانقدر اسلام نقل شده، از قول خداوند آمده است: گاه بندهای... از عبادت خود دچار خودبینی و غرور میشود و در نتیجه، اسباب هلاکت به سراغش میآید چون که بر اثر مغرور شدن به اعمالش و از خود راضی گشتن خیال میکند که بالا دستِ عابدان شده و در عبادت خود تقصیری نمیکند و حق عبادت را چنان که شایسته است به جای میآورد و بدین سبب از من دور میشود در حالی که میپندارد به من نزدیک شده است.(عدة الداعی، ص 222)