به گفته کاووس حسنلی در سال ١٣٨٥ مجموعاً حدود ٥١هزار عنوان کتاب در کشور منتشر شدهاند، که حدود 9هزار و ٤٥٠ عنوان از این کتابها در پیوند با ادبیات بوده و از میان این تعداد، ١٧٦ عنوان کتاب در پیوند با حافظ شیرازی بوده است.
اما از این 176 عنوان تنها 19 کتاب یعنی 11 درصد، با شمارگان 46 هزار یعنی 5/66 درصد به اندیشه و زندگی حافظ مربوط می شوند که از این 19 تا نیز 6 کتاب تجدید چاپی هستند.
حسن لی به ایسنا می گوید: در سال ١٣٨٥ هم مانند سالهای پیشتر از آن، بیشترین تعداد کتابهایی که در پیوند با حافظ منتشر شده، به فالنامهها مربوطند.
53 عنوان فالنامه با شمارگان ٣٥٨هزار، حدود ٤٤درصد از کتابهای مربوط به حافظ را شامل میشود. پس از فالنامهها، دیوانهای چاپی بیشترین تعداد کتابها هستند؛ یعنی ٤١ عنوان کتاب با شمارگان ١٥٩هزار و ٨٠٠ نسخه.
پس از فال و جادو و جمبل، خوش نویسی حرف اول را می زند و دیوانهای خوشنویسی در ٣٤ عنوان (١٨ درصد) و با شمارگان ١٣٩ هزار و ٨٠٠ نسخه(٢٧/١٦درصد) بالاترین تعداد را داشتهاند.
البته کتاب های ترجمه و شرح و فرهنگ موضوعی و... بعد از اندیشه و زندگی قرار می گیرند: «ترجمه در ٩ عنوان (یعنی حدود ٥درصد) و از نظر شمارگان حدود ٤درصد (٣٢هزار نسخه)، شرح بخشی از دیوان با ٦ عنوان (حدود ٥/٣درصد)، فرهنگ موضوعی در ٥ عنوان (حدود ٣درصد) و شرح کامل دیوان در ٧ عنوان (حدود ٥/٣ درصد) و بالأخره کتابهای مربوط به زیباییشناسی، کودک و نوجوان و فرهنگ واژگان هر کدام یک عنوان منتشر شدهاند. »
اما جالبتر این که به گفته حسن لی، کتابهای سال ٨٥ هم از نظر عنوان و هم از نظر شمارگان از سال ٨٤ کمترند. به ویژه این کاهش در شمارگان بسیار قابل توجه است. در سال 84، ١٩٥عنوان کتاب با شمارگان حدود یک میلیون و ١٢٠هزار نسخه درباره حافظ منتشر شده بود، در حالیکه در سال گذشته این ارقام به ١٧٦ کتاب با شمارگان حدود ٨٠٠هزار نسخه تقلیل یافتهاند.
حسنلی خلاصه آب پاکی بر دستان طرفداران بی شمار حافظ می ریزد و خیال همه را راحت می کند: «هیأت علمی مرکز حافظ شناسی با سپاس از همه حافظ پژوهان و با تأکید بر اینکه هر کدام از آثار پدیدآمده تأثیر ارزشمند فرهنگی و ادبی بر جامعه داشتهاند، هیچکدام از کتابهای منتشرشده در سال ١٣٨٥ را در جایگاه معرفی بهعنوان کتاب سال حافظ نشناخت. »
البته این که با این وصف چگونه همه این آثار، تاثیر ارزشمندی بر جامعه گذارده اند، از جمله اتفاقات نادر در ایران نیست، چرا که هر کتابی این جا با شمارگان سرسام آور هزار نسخه ای اش، تاثیر ارزشمندی بر جامعه دارد، اما همین روزهاست که باید منتظر ترکیه باشیم تا با یک برنامه کاملا روشن و هزینه های شایسته، از راه برسد و مثل مولانا، حافظ را نیز به نام خود بزند و سال بگیرد و مقبره بزند و قس علی هذا. به ویژه آن که حافظ مولانا نیست.
کلی از ترکها و زیبارویان و خالداران حرف زده است و معلوم است که ارتباط خوبی با آنها داشته است.
حالا ترک شیرازی باشد یا نباشد. ترکیه بلد است چه طور از پس ماجرا برآید. البته ما هم در فاصله 6 روز مانده به 20 مهر، یعنی روزی که در تقویم رسمی کشورمان به نام روز حافظ ثبت کرده ایم، بلدیم.
شهر کتاب در سالن 100 نفرهاش، مولانا را می بندد به حافظ و 2 تا یکی می کند و قال قضیه را می کند: نشست هفتگی روزهای سهشنبه در شهرکتاب، این هفته به جستوجوی مولانا در حافظ اختصاص دارد.
یعنی 3 تن از حافظ پژوهان کشور، علیمحمد حقشناس، سعید حمیدیان و بهاءالدین خرمشاهی درباره تاثیرات حافظ از زبان و اندیشه مولانا حرف می زنند. این طوری هم هشتصدمین سال تولد مولانا گرامی داشته می شود، هم روز بزرگداشت حافظ.
بعد هم جمعه می شود و در آرامگاه حافظ چند حافظ پژوه دیگر (که البته حتما 2 تا از این 3 نفر هم جزوشان هستند) درباره مفاهیم می و گیسو و رند و صوفی و طرب و عیش و نرگس و... سخنرانی می کنند و استاندار و فرماندار گزارش می دهند و آرامگاه گلباران می شود... و خداحافظ تا سال بعد.