آن روزها ورزش در ایران علمی تحلیل نمیشد، قرار بود ورزشکارها از مربی هاشان یاد بگیرند چه گونه ورزش کنند و مربیها هم که از مربی هاشان یاد گرفته بودند. کمتر کسی دنبال این بود که ورزش کردن هم یک علم است که اگر به آن وجه علمی بها نداد، دیگر کاری از غیرت تیمی بر نمیآید. از اولین کارشناسان ورزشی که به آن صفحهها روی خوش نشان داد امیر حاج رضایی بود، صفحههایی که میتوانست شروعی برای مطرح کردن علم ورزش به شکل مکتوب باشد.در این گفت و گو مجید جلالی، مدرس و نظریهپرداز فوتبال و یک کشتی گیر و یک ناشر ورزشی به ما میگویند که چرا علمی خواندن ورزش و کتابهای ورزشی اینقدر مهجور است و چرا ورزشکاران ما از کتابهای علمی مربوط به خود غافل هستند.
یکی از شکلهای عرضه علمی ورزش، انتشار آن به صورت کتاب است؛ کتابهایی که میتواند به رشد ورزش کمک کند. با خواندن کتابهای پژوهشی و کاربردی است که میتوانیم نقطه ضعفهایمان را در رشتههای مختلف ورزشی برطرف کنیم. نقطههایی که گاهی اصلا نمیدانیم نقطه ضعف است. کتابهای ورزشی که در ایران به چاپ میرسد بیشتر برای دانشجوهای تربیت بدنی است. آنها کتابهای سفارشی استادها را میخوانند و20 میشوند. نه تنها بازار کتابهای علمی و کاربردی ورزشی رایج نیست، که کتابهای خاطرهنویسی ورزشی هم در ایران کمرونق است. نوشتن این کتابها در خارج از ایران، بهخصوص در انگلیس، رایج است.
تیراژهای میلیونی خاطرات روی کین، کاپیتان افسانهای منچستر یونایتد، و دیوید بکهام را به یاد بیاورید. چندی پیش نیز کتابی درباره تاریخچه و قهرمانیهای باشگاه منچستریونایتد انگلیس، رکورد جهانی فروش یک کتاب ورزشی را شکست. این کتاب که نیم متر مربع طول آن است و ٣٥ کیلوگرم وزن دارد، شامل ٤٠٠ هزار واژه است که توسط گروهی از تاجران دبیای به قیمت استثنایی ٦/١ میلیون دلار خریداری شد. نه، داستان کتابهای ورزشی همین جا تمام نمیشود، ورزشکاران ما هم کتاب ورزشی نمیخوانند. به این چند اسم و کتابهایی که میخوانند توجه کنید.
علی رضا حیدری رمان میخواند کتاب مورد علاقه اش هم «زوربای یونانی» است. حمید استیلی کتابهای روان شناسی میخواند. محمد نصرتی هم کتاب مورد علاقه اش رمان «گندم» نوشته م.مودب پور است.
حسین رضازاده هم معتقد است که ورزشکارها کتاب بخوانند!ما خیالمان از هر نظر راحت است، نه کتاب ورزشی علمی چاپ میکنیم، نه کتاب خاطرات ورزشکاران را، نه ورزشکاران مان کتاب ورزشی میخوانند، روز به روز هم ورزش مان پیشرفت میکند!
از مربیام یاد گرفتهام، او هم از مربیاش!
مجید جلالی را بیشتر با بحثهای علمیای که مطرح میکند میشناسند. او از مهمانهای ثابت برنامههای ورزشی است، آن هم برای بخش علمی. بخشی که کمتر مربی فوتبالی حاضر میشود به آن بیاید یا وقتی در آن حاضر شود واقعا علمی حرف بزند. مجید جلالی، مربی و مدرس فوتبال، وقتی به یک برنامه تلویزیونی میآید اول لب تاپش را باز میکند، بعد خودش شروع به حرف زدن میکند. همین همراه همیشگی باعث شده بعضی مربیها کلا از او خوش شان نیاید، بعضیها هنوز فکر میکنند ورزش علم نیست. با او درباره وضعیت نشر کتابهای ورزشی صحبت کردهایم.
- آقای جلالی بیشتر کتابهای ورزشی ترجمه هستند یا تالیف؟
90 درصد کتابهای ورزشی که در ایران چاپ میشود ترجمه هستند. البته این آماری که من اعلام میکنم خوشبینانه هست، شاید کمتر از 10 درصد کتابها تالیفی باشند.
- چرا در زمینه تالیف این قدر ضعف کمی داریم؟
ما کمتر مولفی داریم که درباره ورزش تحقیق کند، به همین علت کتابها بیشتر ترجمه هستند. بیشتر استادان دانشگاه علاقه دارند درباره موضوع کتابهای ورزشی کارکنند که خودشان تجربههای عملی ندارند و بیشتر اطلاعات شان دانشگاهی است. اغلب کسانی که کتابهای ورزشی ترجمه میکنند، پایاننامه دانشگاهشان است. بعضیها هم بیشتر به فکر بالا رفتن رتبه دانشگاهی شان هستند.
- این اطلاعات ترجمهای چه قدر نیاز مخاطبان کتابهای ورزشی را پاسخ میدهد؟
اطلاعاتی که در این کتابها موجود است بومی نشده و ترجمه صرف است، به همین دلیل امکان استفاده زیادی از آنها وجود ندارد. کتابهای ورزشی ما کاربردی نیستند. نمیتوانیم یک کتاب را به ورزشکار یا مربی بدهیم و بگوییم بر اساس روشی که در این کتاب نوشته شده ورزش کن یا آموزش بده. فاصله بین علوم نظری که در کتابها نوشته شده و حرکتهای عملی ورزش خیلی زیاد است.
- چرا ورزش کارها نمینویسند؟
چون کم کتاب میخوانند. اگر ورزشکارهای ما پژوهشگر بودند حتما کتابهای علمی- ورزشی خواندنی نوشته میشد. ورزشکارها ی ما بیشتر حرکتهای ورزشی را که به صورت سنتی از مربیهای خود یاد گرفتهاند و آنها هم از مربی هاشان یادگرفتهاند، تکرار میکنند. ورزشکارها هم مثل بقیه قشرها هستند.
- چه طور میشود کمبود کتابهای ورزشی را جبران کرد؟
باید ارتباط بین ورزشکارها و پژوهشگران کم شود. ورزشکارها باید بیشتر بخوانند و بنویسند. پژوهشگران هم باید علوم ورزشی را به صورتی بنویسند که هم ورزشکاران از آن استفاده کنند، هم مربیان.
«روبن شاهوردی» از ناشران قدیمی و پرکار حوزه ورزش است. انتشارات «علم و حرکت»، که شاهوردی مدیر آن است، 14سال است کتابهای تخصصی ورزش منتشر میکند. حدود 165 جلد کتاب با مهر این انتشارات تاکنون به چاپ رسیده است.
- ناشران ورزشی بیشتر کتابهای کاربردی چاپ میکنند یا دانشگاهی؟
ناشران ورزشی مخلوطی از این کتابها را منتشر میکنند. ما هم کتاب کاربردی منتشر میکنیم، هم کتابهایی که درباره تاکتیکهای تیمی هر ورزشی است.
- یعنی کتابهای کاربردی در عمل قابل استفاده هست؟
کتابی که ما از آن بهعنوان کاربردی نام میبریم، بیشتر مبانی هر علم است؛ مثل مبانی حرکت شناسی، مبانی تربیت بدنی.
- بازار فروش این کتابها چه قدر است؟
بستگی دارد چه کتابی منتشر شود. دانشجوهای تربیت بدنی دنبال کتابهایی هستند که اساتیدشان به آنها معرفی میکنند، اگر استادان تربیت بدنی به دانشجوهای خود کتاب معرفی نکنند، آنها دنبال مباحث علمی نیستند.
- یعنی استادان رشته تربیت بدنی بیشتر کتابهای ورزشی را مینویسند؟
بله، آن هم به خاطر امتیازی که از دانشگاه میگیرند و سمت دانشگاهی شان ارتقا پیداکند.
- بزرگترین مشکل چاپ کتابهای ورزشی چیست؟
بزرگترین مسئله ما نداشتن تعریف از مخاطبان کتابهای ورزشی است. چه کسی کتابهای ورزشی را میخواند؛ ورزشکاران؟ دانشجویان تربیت بدنی؟ مربیان ورزشی؟ ما هنوز آن قدر تخصصی کار نمیکنیم که بتوانیم بگوییم این کتاب را منتشر میکنیم برای فلان گروه. اصولا ورزشکاران ما کتاب خوان نیستند. دانشجویان تربیت بدنی فقط کتابهایی را میخوانند که انتشارات سمت منتشر میکند و بیشتر مربیهای ما نیز به یادگیری از طریق کتاب بها نمیدهند.
- ناشران ورزشی نمیتوانند کتابهای استادان تربیت بدنی را منتشر کنند تا از این راه، دیگر کتابهای ورزشی شان نیز به مخاطب معرفی شود؟
نه! استادان دانشگاه ترجیح میدهند کتابشان را انتشارات سمت چاپ کند.
- چرا؟
اگر «انتشارات سمت» کتاب استادان را چاپ کند، استاد 20 امتیاز میگیرد و اگر بقیه ناشرها چاپ کنند 5 امتیاز از دانشگاهش میگیرد.
- بیشتر کتابهای ورزشی پرفروش که در خارج از ایران منتشر میشود، خاطرات ورزشکاران است، چرا در ایران این کتابها نوشته یا منتشر نمیشود؟
ورزشکاران مولف نیستند. کتابهای خاطرات ورزشکاران یا باشگاههایی هم که در خارج از کشور منتشر میشود، نوشته خود ورزشکار نیست. آنها خاطرات شان را برای روزنامهنگارها تعریف میکنند و بیشتر خبرنگارها خاطرات آنها را مینویسند.
مجید خدایی کشتی گیر است. او قهرمان آسیا بوده و در مسابقه های جهانی نیز مدال آورده است. خدایی در حال حاضر مربی تیم کشتی آزاد نفت است. او مدتی مربی بدنسازی تیم ملی کشتی بوده است. مجید خدایی از معدود ورزشکارانی است که، مینویسد، گاهی داستان، گاهی شعر هم می سراید.
با خدایی درباره دسته بندی کتاب های ورزشی و این که بالاخره چه کسی مخاطب کتاب های ورزشی است، صحبت کرده ایم.
- کتاب های ورزشی را چگونه می توان طبقه بندی کرد؟
کتاب های ورزشی را می توان با توجه به مخاطبان به 3 دسته تقسیم کرد، کتاب هایی برای مخاطبان حرفه ای، نیمهحرفه ای و عمومی.
- کدام کتابها مخاطب بیشتری دارند؟
کتاب های بخش عمومی که بیشتر علمی نیستند و متنها و تیترهای تجاری دارند. این کتابها بیشتر شامل کتاب های زیبایی و تناسب اندام است، کتابهایی که معمولا بخشی را به ورزش اختصاص می دهند، اما این بخشها فرمالیته است.
- ظاهرا ورزشکارهای حرفه ای هم کتاب های تخصصی ورزشی را نمی خوانند.
ورزش همیشه در ایران در برابر علم مقاومت کرده است. ورزشیها خیلی دیر و به ندرت پذیرفتهاند یا می پذیرند که باید کتاب تخصصی بخوانند. کتاب های تخصصی هم خیلی کم وجود دارد.
- چرا؟
چون کسانی که می توانند این کتابها را بنویسند یا کم هستند یا نمی نویسند. کسانی می توانند کتاب های تخصصی و کاربردی بنویسند که کار عملی و علمی انجام داده اند، به متدهایی که تلفیق علم و تجربه است. یک مشکل این است که ما از ورزشکارها انتظار داریم کتاب های تخصصی ورزشی بخوانند، اما این انتظار راباید از مربیها داشت تا آنها ورزشکار را راهنمایی کنند. مربیها باید دانش داشته باشند.