فرض اينكه بالاتر از سياهي رنگي نيست خيلي جاها ميتواند وضعيت قرمز رواني ما را به وضعيت سفيد برگرداند. يك راه خوب اين است كه ته تمام ترسهايتان را روي كاغذ بياوريد و بعد از نوشتن و تخليه رواني، روانه سطل زبالهشان كنيد.
- 2- دكمه فكر خاموش را بزنيد
اگر ياد بگيريم كجا بايد فكر كنيم و كجا نبايد، جلوي فعال شدن بسياري از دغدغههاي بيمورد را گرفتهايم. ذهن هوشيار ما اگرچه خيلي جاها ما را براي رسيدن به مقصد ياري ميكند اما وقتي زياده از حد فعال باشد و بخواهد همهچيز را تحليل كند و هزار و يك ترس واقعي و غيرواقعي براي ما بسازد ميتواند به همان اندازه ما را از دسترسي به تواناييهاي واقعيمان در زمان لازم باز دارد؛ اتفاقي كه بهعلت استرس بيش از حد براي بسياري از شاگرد زرنگها در سر جلسه امتحان ميافتد.
- 3- فقط به گام بعدي فكر كنيد نه گام آخر
سعي كنيد بعد از برنامهريزي دقيق، تعيين مسير مبدأ تا مقصد و تجهيز و شروع پرقوت راه، در هر لحظه به هيچچيز جز برداشتن قدم بعدي فكر نكنيد. براي پيمودن طولانيترين راهها، شما فقط بايد هميشه گام بعدي را درست برداريد نه چيز ديگر. پس دائم به ته راه نگاه نكنيد كه دوري مقصد، آزارتان دهد يا نااميد شويد. فقط به قدم بعدي فكر كنيد و نه هيچچيز ديگر.
- 4- صددرصدي فكر نكنيد
دنبال بهدست آوردن صددرصدها نباشيد. خود را براي نتيجه مطلقا بينقص تحت فشار رواني قرار ندهيد. بالعكس سعي كنيد تلاشتان صد درصد بينقص باشد.
- 5- مركب را بر عكس سوار شويد
مثلي قديمي ميگويد اگر راهي طولاني در پيش داري مركبت را برعكس سوار شو. اين يعني به جاي راه مانده، راه رفته را ببين.