اينكه پدر يا مادر خسته وقتي بعد از يك روز پركار به خانه ميآيد، توان بازي با بچهها ندارد و براي اينكه خوشحالشان كند از موبايل و تبلت كمك ميگيرد را حتما بايد چاره كرد، اما دردمندي ماجرا اينجاست كه والديني براي اينكه خودشان در دام رسانه بيفتند، فرزندشان را هم اسير همين دام ميكنند. اينكه پدر يا مادري فرزندش را سرگرم بازي با يكي از چندين فناوري در دسترس كند تا وقت خودش خالي شود و قسمت تازه سريالي را ببيند يا «كلش آف كلنز» بازي كند، نشان ميدهد ما حاضريم بچههايمان را به لذتها و سرگرميهاي سرانههاي جديد بفروشيم. اين روزها با گرمتر شدن هوا پاركها شلوغتر ميشود، پر از بچههايي كه سرگرم بازي هستند، تصوير آشناي اين چندماه از سال است. حالا اگر گذرتان به پارك افتاد تعداد آنهايي كه همراه بچههايشان ميدوند و بازي ميكنند را با آنهايي كه در پارك هم قيد تلفن همراهشان را نميزنند مقايسه كنيد.
آن وقت ميبيند چطور معناي «همراه» در زندگي در حال تغيير است. هفته گذشته وزير ورزش نتايج تحقيقي را اعلام كرد كه نشان ميداد ٥٦درصد از جوانان اوقات فراغتشان را با خانواده ميگذرانند. اين البته حتي خبر خوبي است اما مشكل اينجاست كه آقاي وزير اعلام كرده در طول ٢٤ ساعت، والدين و فرزندان، تنها ٢٥ دقيقه با هم حرف ميزنند.شك نكنيد بقيه دقايق و ساعتهاي كنار همبودن را يا تلگرام چك كردهاند، يا با تبلت بازي كردهاند و يا جدا از هم تلويزيون ديدهاند. رسانهها كه روزگاري فاصلهها را كمميكردند، حالا فاصلههاي ما را عميقتر از آن چيزي ميكنند كه فكرش را بكنيم. بگذاريد اين چند كلمه را با درسي كه از دوستي گرفتهام تمام كنم. اين دوست من گفت 2نمايشگر كوچك تلويزيون از دوستش هديه گرفته؛ از همينهايي كه پشت صندلي ماشين نصب ميكنند. بعد هم گفت به آنها احتياجي ندارد. گفتم چرا خودت استفاده نميكني.گفت:«به اندازه كافي درگير تلويزيون هستيم، دلم ميخواهد وقتي با خانوادهام در خيابان هستيم يا به مسافرت ميرويم بچهها به جاي ديدن باب اسفنجي و مردعنكبوتي، خيابان را نگاه كنند، مردم را ببيند، زندگيشان را تماشا كنند و درباره همين چيزها حرف بزنند.»