اين پيام كوتاه حجم حيرتانگيزي از رفتارهاي ترافيكي ما ايرانيها را با خودش به همراه دارد. اين وسط البته تهراني يا شهرستاني بودن رانندگان مهم نيست. اتفاقا در تهران وضعيت رانندگي اغلب بلبشوتر از خيلي شهرهاي ديگر كشور است.
شما در اين پيام ناشكيبايي رانندگان براي اينكه اگر شده چند ثانيه زودتر حركت كنند را ميبينيد، خودخواهي ويژه بعضي از رانندههاي هموطن كه هدفشان رسيدن به مقصد در كمترين زمان ممكن است،در اين جمله ديده ميشود، حتي صداي بوق ماشينهايي كه تصور ميكنند وقتي چراغ سبز شد يعني همه بايد با هم از چهارراه عبور كنند و ديگر توقف معنايي ندارد هم از اين جمله شنيده ميشود.
اما مهمترين نكته در اين تصوير، احترام خاصي است كه راوي براي نيسان آبي قائل شده است. اين احترام ظاهرا از اينجا ناشي ميشود كه نيسانهاي آبي بهدليل فيزيك خاص و قدرت بدني بالا، در رقابت براي بقا چيز زيادي براي از دست دادن ندارند. بنابراين حركتشان به هيچوجه پيشبينيپذير نيست و معقول اين است كه راه را باز كنيم تا هر چه زودتر در مسير دلخواه به حركتشان ادامه بدهند.
اين خودش قاعده نانوشتهاي است كه نوعي محدوديت ترافيكي به همراه ميآورد و نشان ميدهد براي رانندگان ايراني به جز قوانين راهنمايي و رانندگي (كه ظاهرا قابل نقضكردن هستند) قواعد ديگري هم وجود دارد كه بسيار هم مهم و كليدياند؛ ازجمله اينكه «تا جايي كه ميتوانيد فاصلهتان را با وسيله نقليهاي كه چيزي براي از دستدادن ندارد حفظ كنيد».
از اين نوع قواعد در رانندگي ما ايرانيها زياد وجود دارد. شايد در فرصتهاي بعدي دربارهشان بيشتر حرف زديم.