يكي از مشكلات رايج در زندگي زوجين اين است كه خانمها شكايت همسرشان را پيش خانواده خودشان بازگو ميكنند. درست از همين جا مشكل آغاز ميشود؛ مثلا خانم پيش پدر و مادرش سفره دل را باز ميكند. پدر و مادر او ممكن است دلشان بسوزد و واكنشي از خود نشان دهند كه كار كاملا خراب شود. اگر هم آن خانم، مشكل را به مادر و پدر مرد بگويد، ممكن است آنها به او بدبين شوند و بهدنبال آن دشمني ايجاد شود.
بايد با يك اصل اساسي آشنا شويم، آن هم اينكه حق نداريم مشكلات خانوادگي را به بيگانه و حتي آشنا بگوييم. يك وقت است فردي نميداند در زندگي مشكلاتش را چگونه حل كند و در نتيجه پيش يك مشاور ميرود. اين امر بهخودي خود مشكلي ندارد ولي بيانش به مشاور هم بايد در حدي باشد كه مشاور حقيقت را متوجه شود. نبايد آنجا هم ريز و درشت اشكالات شوهر يا خانمش را به مشاور بگويد. مشاور در كار خودش وارد است و فقط كافي است كه شما سرنخ را دستش بدهيد.لازم نيست كه جزءبهجزء اشتباهاتي كه همسرتان كرده است را تشريح كنيد.
در اين ميان بعضي از خانمها كه خيلي دانا هستند، با اينكه ايرادهاي زيادي نسبت به شوهرشان دارند ولي فقط نكات مهم و ضروري را به مشاور ميگويند و خيلي از مسائل غيرضروري را بازگو نميكنند. شما همين كه به مسئلهاي اشاره كنيد، مشاور خودش متوجه ميشود و لازم نيست كه وارد مستقيم گويي بشويد؛ چرا كه اين كار باعث اختلاف بيشتر بين زن و شوهر ميشود. ممكن است مرد شما بگويد كه چرا شما اين حرف را جلوي اين مرد غريبه زدي و به او بر بخورد و شخصيتش جلوي آن مشاور خرد شود. اين نكات را بايد رعايت كرد. برخي رعايت ميكنند و برخي خير. با عدمرعايت همين نكات ساده، هيزم بيشتري به آتش اختلافات ريخته ميشود. از همين باب است كه در اسلام تأكيد شده كسي نبايد اين طرف و آن طرف از همسرش گلايه كند.
نظر شما