همه اينها را انجام ميدهم تا ذخيرهاي باشد برايم، تا بماند برايم، تا من بمانم و نابود نشــــوم. در حقيقت براي جاودانگيام در تكاپو هستم و از هيچ كاري دريغ نميكنم.
تپهاي از كار خير جمع ميكنم؛ يك كوه از خوبيها جمع ميكنم و غافل از آنم كه براي حفظ اينها هم بايد تلاش كنم. فقط انجام مهم نيست، فقط عمل اوليه مهم نيست. بايد كاري كنم كه اين كوه ويران نشود .آوار نشود روي سرم و در آتش نسوزد؛ هميشه برايم بماند. در واقع اگر كه نابود شوم تمام من هم همراهش فنا ميشوم. اگر كه فنا شود تمام من هم همراهش نابود ميشوم.
چه كاري از دستم برميآيد كه مانع سوختن سرمايهام شوم؟!
چه كار كنم كه جمع كردنهايم برايم سودمند باشد؟! چه كنم كه اين ذخيره نيكيهايم به كارم بيايد؟
تنها يك راهحل وجود دارد: بايد بشناسم «آتش زنه» اموالم را، بايد با آن به مقابله برخيزم. بهتر است براي حفظ جانم با او مبارزه كنم.
خداوند در كتابش راهحلها را براي جويندگان حقيقت بيان كرده است. آري، طعنهزدن و تحقيركردن ديگران را بايد از خود دور كنم چرا كه اعمال خوبم را به خوبي ميسوزاند: كَلّـَا لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَهًِْ (۴) وَمَا اََدْرَيكَ مَا الْحُطَمَهًُْ (۵) نَارُالله الْمُوقَدَهًْ (۶) الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَي الْأَفْئِدَهًْ (۷) اِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَهًْ (۸)فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَهًٍْ (۹)
آهاي اي كسي كه طعنه زدن به من و ديگران روش نابود كردنت است، نفرين بر تو. واي بر تو. تويي عامل نابوديام.
اگر نفس من يا شيطان و يا هر چيز ديگري هستي، بدان كه براي كشتنت از هيچ تلاشي فروگذار نميكنم. قبل از آنكه سرگرم شمارش داراييهايم شوم با تو به مقابله بر ميخيزم:
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَهٍ لُّمَزَهًٍْ (۱) الّـَذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ (۲) يَحْسَبُ اَنَّ مَالَهُ اَخْلَدَهُ (۳)