گوشدادن نیاز به تمرکز و توجه دارد و آن هم نه فقط به ماجراها و اتفاقات مربوط به خودت! باید با همهی وجود، سنگ صبور یکیدیگر شوی و از حواس دیگر (غیر از شنوایی) هم کمک بگیری. یک شنوندهی حرفهای، نهفقط به چیزهایی که گفته شده، بلکه به ناشنیدهها هم گوش میدهد.
- یک زبان باش و دو گوش
مارک تواین میگوید: «اگر قرار بود بیشتر از گوشدادن حرف بزنیم، دو زبان میداشتیم و یک گوش!» موقع گوشدادن به ديگران، از حرفزدن دست بکش؛ چه با زبان و چه در ذهن!
وقتی کسی با تو صحبت میکند، وسط حرفش نپر و به شکل واقعی و صادقانه به او گوش کن و ببین ميخواهد چه چیزی را به تو منتقل کند؛ نه اینکه فقط منتظر بمانی حرفش تمام شود تا تو حرفزدن را از سر بگيري!
- صبور و از حواسپرتی بهدور
آدمیزاد راحت حواسش پرت میشود، با یک حرکت یا صدا یا فکرکردن به کارِ یکساعت بعد یا اتفاق دیروز. موقع گوشدادن، ذهنت را از همهی اینها خالی کن و با ضربهزدن روی میز یا ورقزدن کتابت حواس كسي را كه صحبت ميكند پرت نکن! مکث (حتی یک مکث طولانی) معنیاش پايان صحبت نیست.
به طرف مقابل زمان بده حرفش را تمام کند. ما بعضیوقتها برای جمعوجور کردن فکرها و حرفهایمان و يافتن كلمات مناسب براي بيانشان به زمان نياز داریم.
- خودت را جای او بگذار
یک شنوندهی خوب تعصب ندارد و خودش را جای طرف مقابل میگذارد. پیشزمینههای ذهنیات را کنار بگذار و سعی کن از قضاوتکردن دوری کنی.
وقتی ذهنت باز باشد، میتوانی همهچیز را بهشکل شفافتری ببینی و با دیگران بهتر همدردی و همراهی کنی. اگر با حرفی مخالفی، صبر کن و اجازه بده که صحبت تمام شود و فکر طرف مقابل کامل شود.
شاید آن نقطهی اختلاف در موضوع صحبت اصلاً مهم نبوده باشد. اما اگر هم اختلافی هست، سعی کن خودت را جای او بگذاری و از چشم او به ماجرا نگاه کنی.
- به ظاهر حرفها گیر نده
نکتهی مهم در شنیدن، گرفتن تصویر بزرگتر و قاب کلی از ماجراست، نه فقط دیدن یک قطعه از پازل! بنابراین به کلمهها گیر نده و سعی کن با کنار هم قراردادن قطعهها و اطلاعات ریز و درشت، بفهمی چه در ذهن طرف مقابل میگذرد.
در ضمن ما فقط با گوشهایمان گوش نمیدهیم، چشمهایمان هم به ما کمک زیادی میکنند. سعی کن به اشاره، تغییرات چهره، حرکت چشم و... توجه داشته باشی، چون همهی اینها میتوانند مهم و دارای معنی و حس باشند.