جنگ روانی نبردی است برای تسلط بر افکار و اذهان و از نمونههای بارز و موفق آن به سخنرانیهای مهیج هیتلر در مقابل سپاهیانش که به نوعی هیجان گرایی نازیستی منجر میشد، اشاره کرده است.
هرچند این تعریف بسیار ساده است اما در همین تعریف ساده و مثال آن نکات حایز اهمیتی وجود دارد. اول اینکه از آن به عنوان نبرد یاد میکند و بعد اینکه هیتلر خوب یا بد از این ابزار برای غلبه بر دشمنان خود استفاده میکرده است. پس چگونه است که در کشور ما که دین صلح و دوستی در آن جریان دارد و شعار آن همدلی و مهربانی است، هنوز عدهای هستند که به جای گام برداشتن در مسیر وفاق و همدلی، هنوز در پیچ و خمهای ذهنی خود گرفتارند و ساز خود را میزنند و دانسته یا نادانسته از ایجاد جنگ روانی در نیروهایی که با وجود تمام کمبودها کمر همت به خدمت بستهاند، حمایت میکنند.
در شرایطی که وزارت بهداشت به عنوان یکی از فعالترین زیرمجموعههای دولت تدبیر و امید، این روزها سخت مشغول رسیدگی به امور طاقت فرسایی مثل استمرار طرح تحول سلامت، کمبود امکانات در نقاط محروم، معوقات بیمهها، جذب سرمایههای خارجی و ایجاد منابع پایدار است، کسی بیاید و به صرف اینکه یک تریبون رسمی را در اختیار دارد، ادعاهایی را مطرح کند که پا از حریم تخیل نیز خارج میکند و به مرز توهم میرسد.
چطور میتوان قبول کرد در شرایطی که یکی از دستگاههای اجرایی در حال ارائه توضیحات برای اختلافهای مالی موجود در حسابهای حوزههای زیرمجموعه خود در صحن مجلس است، کسی که ادبیات و اظهار نظرهای او حتی در بین وکلای مجلس مورد نکوهش است، بدون غرض برخیزد و اظهارنظرهای عجیب و غریبی کند که توجه همه را ناگهان از دکتر ربیعی به سوی دکتر هاشمی معطوف کند.
ادعای دریافت حقوق دو میلیاردی در وزارت بهداشت که نماینده مجلس در یک تریبون رسمی کشور از آن یاد میکند، بیش از این که ذهن مخاطب صاحب اندیشه را درگیر خود کند، او را به خنده وا میدارد و بیشتر این طور به نظر میرسد که مطرح کردن آن تنها به منظور منحرف کردن توجه نگاهها از موضوع دیگری بوده است.
به طور حتم این روزها سپری خواهد شد و آنها که حافظه بهتری دارند، با خنده از این ادعا و ادعاهای شبیه به این یاد خواهند کرد ولی در عین حال این ماجرا باعث می شود که پرسش های متعددی به ذهن شنوندگان صاحب اندیشه خطور کند که شاید یافتن پاسخ آنها در آینده بسیاری از مشکلات ما را در این حوزه حل کند. اینکه آقای نماینده مجلس با توجه به کدام سند و مدرک این ادعا را مطرح کرده است و آیا مجاز به اظهار نظر بدون دلیل و مدرک بوده یا خیر؟ یا اینکه اگر این ادعاها کذب باشند چه کسی پاسخگوی تشویش ایجاد شده در اذهان عمومی خواهد بود؟ یا اینکه بررسی مقاصد آقای نماینده در طرح این موضوع به عهده کدام نهاد است؟ و اگر این اظهارات بدون غرض ورزی بوده باشد، مجلس برای قرار دادن تریبون رسمی یک نهاد کشوری به هریک از وکلای خود چه تدابیری را خواهد اندیشید؟
در نهایت باید به این موضوع بیندیشیم که چطور میشود ما به خود اجازه میدهیم یک تریبون رسمی را که مخاطب آن تمام جمعیت کشور است با حیاط خلوت شخصی خود اشتباه بگیریم.
در کتابهای مرجعی که در مقدمه آمد در توضیح عملکرد جنگ روانی ذکر شده است که یکی از اصول اساسی جنگ روانی جهل مخاطب است، زیرا مخاطب جاهل هیچ گاه به دنبال یافتن حقیقت نمیرود و یا اگر بر حسب اتفاق هم به حقیقت برخورد بکند، آنچه را که از قبل در ذهنش فرو کردهاند قبول میکند تا حقیقتی بیرونی و ملموس تر؛ بنابراین می توان این طور نتیجه گرفت که طرح چنین موضوعات بی پایه و اساس از یک تریبون رسمی و از زبان کسی که قرار است نماینده ملت باشد، جاهل انگاشتن مردمی است که از قضا از فعال ترین، گوش به زنگ ترین و حساس ترین مردم در دنیا در این حوزه ها هستند. امید که ما هم از جمله آگاهان باشیم.
- منبع: وبدا