اما بهنظرتان اگر حقي بر گردن داشته باشيم، دعاي ما در اين شبها مستجاب ميشود؟ واقعيت اين است كه حقالناس موضوعي است كه در شبهاي قدر توبهپذير نيست و بايد ادا شود. بياييد به حرمت اين شبهاي عزيز،حساب و كتابهاي دنيايي خودمان را مرتب كنيم و با آرامشخاطر وارد اعمال اين شبها بشويم.
- مفاهيم
حقالله يا حقالناس ؟
حقالله، حقي است كه ما در ارتباط با خالق خودمان داريم همانند نماز خواندن، روزه گرفتن و... اما حقالناس، حقي است كه ما در تقابل با همنوعان خودمان داريم. خداوند متعال حقالله را با توبه واقعي ميبخشد، اما حقالناس را تنها با جبران آن ميبخشد. سؤال اين است كه از كجا حقالناس را از حقالله تشخيص دهيم؟ براساس متون دين ما، حقالناس شامل 2 بخش ميشود: مادي و معنوي كه هر كدام از اين حقوق جنبههاي فردي و اجتماعي دارد. بد نيست به چند نمونه از اين حقالناس اشاره كنيم:
حقالناس مادي فردي: بدهكاريهاي مالي به ديگران، لطمهزدن به اموال ديگران، رعايت نكردن حقوق همسايهها
حقالناس مادي اجتماعي: آسيب رساندن به اموال بيتالمال مثل آسيبرساندن به اموال سازمان محل كار يا اينكه با وسيله نقليه دولتي كارهاي شخصي انجام دهيم.
حقالناس معنوي فردي: آسيبزدن به شخصيت و آبروي افراد، كارهايي همانند غيبت، تهمت، تمسخر ديگران و... .
حقالناس معنوي اجتماعي: وقتي يك حرف يا عمل به آبروي جامعهاي آسيب بزنيم مثل نشر لطيفههاي قومي يا اينكه در حرفزدنهاي خودمان يك صفت را به گروهي نسبت بدهيم.
- تعريف مسأله
از كجا شروع كنيم؟
با خودتان خلوت كنيد و يك فهرست از حقوقي كه بر گردنتان هست تهيه كنيد؛ از حقوق مادي تا حقوق معنوي نزديكان و افرادي كه در كنارتان هستند. بهعنوان مثال پولي را قرض گرفتهايد و با اينكه توانمندي داريد پس ندادهايد يا اينكه چند وقت پيش بهخاطر مهماني آرامش همسايهها را بر هم زدهايد.
شما بايد بدانيد كه حقالناس، حقي است كه تا آخر زندگي همراه شماست و تا جبران نكنيد بخشيده نميشويد؛ در واقع حقالناس ازجمله مواردي است كه شامل احكام وضعي ميشود. احكام وضعي در شريعت شامل زمان و سن تكليف نميشوند. بهعنوان مثال، شما در كودكي شيشهاي را شكستهايد، اين حق تا آخر عمر همراه شماست تا آن را جبران كنيد. پس نبايد از كنار اين فهرست به آساني بگذريد، زيرا اين فهرست در واقع نخستين راه ورود به يك شبقدر واقعي است. بعد از فهرست كردن اين حقوق، راههاي احقاق آنها را يادداشت كنيد. هر يك از اين حقالناسها راهي براي جبران دارند. براي بهدست آوردن اين راهحلها از يك شخص روحاني يا آشنا با معارف ديني ميتوانيد كمك بگيريد. بهعنوان مثال، راه جبران حق شخصي كه پولي را از او گرفتهايد و الان او را پيدا نميكنيد، چيست؟ پاسخ به سؤالهايي از اين دست را از يك مشاور آشنا به قوانين دين بايد پرسيد.
- راهكار
راه بازگشت چيست؟
هريك از حقوق با توجه به نوع خودشان يك راهحل براي جبران دارند. بهعنوان مثال، در حقالناس مادي و فردي، اگر فرد را ميشناسيد به او مراجعه كنيد و بدهكاري خودتان را به نرخ روز به او برگردانيد يا اگر در كودكي شيشهاي را شكستهايد الان با حساب و كتاب مالي يا طلب حلاليت ميتوانيد اشتباه خودتان را جبران كنيد.
جبران امور مالي و حقوق مادي خيلي آسان است و غالبا راهحلهاي ديني بسيار و روشني براي آنها وجود دارد. اما گاهي اوقات ما حقوقي را ضايع كردهايم كه طرف مقابل و شخصي كه حق آن ضايع شده است وجود ندارد يا اينكه جمع كثيري را شامل ميشود. بياييد راهحل جبران چند نمونه حقالناس را با هم مرور كنيم:
حقالناس مادي فردي: شما پولي را از شخصي گرفتهايد و او را پيدا نميكنيد تا به او باز گردانيد. براي اين موقعيت، اسلام راهحلي قرار داده به نام «رد مظالم»؛ شما مبلغ بدهي خود را با عنوان رد مظالم بايد به مؤسسههاي خيريه يا كميته امداد يا ساير مراكز داراي مجوز از مراجع بپردازيد تا با اين عنوان در محل مشخص خود خرج شود.
حقالناس مادي اجتماعي: اگر به اموال بيتالمال آسيب رساندهايد بايد ميزان خسارت را بهحساب دولت بازگردانيد.
حقالناس معنوي فردي و اجتماعي: اگر توانمندي و بيم از آبرو نداشته باشيد بايد به شخص مراجعه كنيد و از وي طلب حلاليت كنيد. اما اگر اين امكان وجود ندارد، استغفار كنيد و از درگاه خدواند طلب بخشش و عفو داشته باشيد.
- مبادا به نماز بايستيد، اگر...
«خداوند به من وحي كرد كه امت خويش را پرهيز ده كه مبادا به مسجد و معبد درآيند و به نماز و دعا بايستند، درحاليكه مظلمهاي (حقي) از ديگران بر گردن داشته باشند. در اين صورت، تا در نماز و دعا باشند لعن من نثار آنهاست مگر آنكه حق مردم را از دوش خود بردارند.»؛ پيامبر خدا(ص) اين نكته را ميفرمايند تا اهميت حق مردم را گوشزد كرده باشند. چرا كه واقعيت زندگي اين است كه ركن اصلي زندگي ما، ارتباط و تعامل با ديگران است و گاهي اوقات، طي اين ارتباطها، انسانها حقوقي را از يكديگر ضايع ميكنند؛ رفتاري كه در اغلب موارد از انجام آن و بهويژه از آثار آن مطلع نيستند؛ بهعنوان مثال، وقتي كه حق همسايهها را كه آرامش است، رعايت نميكنيم و آنها به هر دليلي به ما بهطور جدي اعتراض نميكنند.