نشست هفتگی شهر کتاب، سهشنبه، هشتم تیر، با حضور نصرالله پورجوادی، محسن معینی و مهرداد عباسی به معرفی و بررسی این کتاب اختصاص داشت.
مهرداد عباسی، دبیر مجموعه مطالعات قرآن و حدیث در انتشارات حکمت، که کتاب مورد بحث نیز در همان مجموعه منتشر شده است، گفت: اصل انگلیسی کتاب در سال ۲۰۰۶ در مجموعه »مطالعات قرآنی» انتشارات راتلج که اندرو ریپین ویراستار آن بوده منتشر شده است. کریستین زهرا سندرز، نویسنده کتاب، استاد مطالعات اسلامی در کالج سارا لارنس، واقع در ایالت نیویورک است. آثار و فعالیتهای پژوهشی او علاوه بر تصوف و تفسیر قرآن، در حوزهی دین و رسانه و الهیات سیاسی است. سندرز لطائف الاشارات قشیری را به انگلیسی برگردانده و مقالههای متعددی درباره تفسیر صوفیانه و آموزش اسلام منتشر کرده است.
عباسی یادآور شد: کتاب «تفاسیر صوفیانه قرآن از سده چهارم تا نهم»، نگاهی به میراث تفسیری صوفیه در این چند سده دارد و به اقوال و آثار صوفیان بزرگی چون سلمی، قشیری، غزالی، رشیدالدین میبدی، روزبهان بقلی و عبدالرزاق کاشانی میپردازد. بخش اول کتاب به بررسی پیشفرضهای هرمنوتیکی صوفیه اختصاص دارد و بخش دوم مقایسهای تحلیلی است میان روشهای مفسران صوفی ذیل داستان موسی و خضر، سرگذشت مریم و آیه نور. بخش دوم نشان میدهد تفاسیر صوفیانه، با اینکه اغلب تمثیلی دانسته شدهاند، در تاریخ اندیشه اسلامی بیشتر به رهیافتها و مضامین فلسفی، ادبی و اخلاقیشان محل توجه بودهاند.
این استاد دانشگاه به سابقه مطالعات قرآنی در غرب پرداخت و تصریح کرد: در ۲۰۰ سال اخیر شیوه مطالعه غربیان با مطالعات پیشین بسیار تفاوت کرده است و اکنون ما شاهد رونق مطالعات آکادمیک و روششناسانه در قرآنپژوهی هستیم. اینها در کارهای خود از دانشهایی چون زبانشناسی، نسخهشناسی، نشانهشناسی، جامعهشناسی، خطشناسی و باستانشناسی استفاده میشود. قرآنشناسی آکادمیک در واقع یک عرصه پژوهشی است. پیشتر گفته میشد غربیها در مطالعات اسلامی یا مغرض هستند یا جاهل؛ اما با آغاز مطالعات آکادمیک، نگاههای در حال تغییر کردن است.
محسن معینی، مدیر گروه مطالعات قرآنی دانشنامه جهان اسلام گفت: ممکن است برخی پژوهشهای غربیها در مورد مطالعات قرآنی برای ما تازگی نداشته باشد، اما میتوانند ما را با روشهای پژوهشی آشنا کنند. کتاب حاضر هم برای غربیها نوشته شده است. یعنی برای کسانی که با این موضوع آشنایی ندارند. ممکن است کتاب برای پژوهشگران ایرانی حرف تازهای نداشته باشد، اما بهقطع برای ایرانیان ناآشنا با این موضوع مفید خواهد بود. تفسیرهای عرفانی بیشتر تأویل آیهها بودهاند تا آنچه ما امروز از کلمه تفسیر میفهمیم. مخالفت ظاهرگرایان هم با تفسیرهای عرفانی مقولهای نیست که تازگی داشته باشد. تفسیر صوفیانه کشف معنا و در واقع رهیافت معنوی را غایت خود میداند و ابن عربی و قشیری از بزرگترین مفسران صوفی قرآن بودند.
نصرالله پورجوادی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به سابقه تفسیرهای صوفیانه از قرآن پرداخت و گفت: این کتاب ما را به دوران شکلگیری تفسیرهای صوفیانه میبرد. مفسران صوفی نه کل قرآن که برخی آیهها را تفسیر کردهاند. احتمال دارد برخی مفسران صوفی حتی توان خواندن آیه از روی کتاب را هم نداشتند. اینجا با پرسشی اساسی روبهرو هستیم. آیا تصوف بهعنوان مکتب فکری و اعتقادی در قرن سوم بر مبنای تفاسیر صوفیانه شکل گرفت یا پیشتر مشی خاصی شکل گرفته بود و آنها بر اساس همان مشی به سراغ قرآن رفتند و به تفسیر آن پرداختند؟ برخی میگویند ریشه تصوف خوانش قرآن و برداشتهایی بود که کسانی از قرآن داشتند، اما برخی دیگر میگویند ابتدا عقاید صوفیه پدید آمد و سپس اینها سراغ تفسیر قرآن رفتند. من متمایل به باور دوم هستم؛ اما دقیقتر این است که هر دوی اینها دست در دست هم داشتهاند. گاه برخی آیهها به شکلگیری عقاید منجر میشد و گاه صاحبان عقیده با نگرش خاص خود سراغ قرآن میرفتند.
پورجوادی خاطر نشان کرد: معارف و علوم اسلامی و تصوف و تفسیرهای صوفیانه از قرن سوم هجری پدید آمدهاند. اکنون باید به وجهه ممیزه تفاسیر صوفیانه با دیگر تفسیرها توجه کنیم. چه چیز باعث میشود تفسیری را صوفیانه بدانیم؟ تفسیر در طول قرنها رشد کرده است و تفسیرهای صوفیانه هم همچنین تا اینکه در قرن شش و هفت به درختی عظیم بدل شده است.
پورجوادی تصریح کرد: در انتقاد از کتاب «تفاسیر صوفیانه قرآن از سده چهارم تا نهم» میتوان گفت که این اثر فاقد نگاه پدیدارشناسانه است. در واقع ما نمیتوانیم با دید قرن و هفتم و هشتم به قرن سوم نگاه کنیم که کتاب را از این منظر میتوان نقد کرد. در قرن دوم و سوم انسانها تفکیکی که ما امروز بین روح و جسم قائل هستیم را قائل نبودند و درکی هم از این موضوع نداشتند. در نگاه پیشنیان لذت و مجازات چیزی جز لذت و مجازات جسمانی نبود، اما در قرن هفتم در تفسیر روزبهان از موارد روحانی و لذایذ معنوی سخن به میان آمده است؛ در حالیکه در تفسیر میبدی در قرن پنجم، معاد، فقط جسمانی است. در آغاز لذت اخروی و لذت دنیوی تفاوت چندانی با هم نداشتند، بلکه تفاوتشان در شدت بود؛ ولی در دورههای بعدی این تفاوت شکل گرفت.
پورجوادی افزود: صوفیه در مواردی میآمدند و بحث معرفت را پیش میکشیدند. آنچه برای صوفیه بیش از هر چیز اهمیت دارد مسأله توحید است. آنها میگویند تنها خدا است که برای ما اهمیت دارد. به باور آنها جهنم یعنی دوری از خدا، دوری از توحید و ابتلا به شرک و بهشت یعنی قرب انسان به خدا.