شايد نشود اين تعبير را به همه جامعه توسعه داد اما بهنظر ميرسد اين روزها خيليها دنبال سود خوب هستند و مبلغش را هم از پيش براي خودشان معلوم كردهاند، بدون اينكه به اين نكته فكر كنند كه بهعنوان مثال، اين 100هزار تومان، بايد از كجا و چگونه تأمين شود؟ آنها بدون اينكه به چالشها و زحمتهاي ايجاد ارزشافزوده فكر كنند، ابتدا به سود مورد نظر بهعنوان يك هدف فكر ميكنند و سپس، دست به هر كاري براي رسيدن به آن ميزنند. «هر كاري» تركيب مهمي در اين زمينه است چرا كه وقتي قرار باشد براي رسيدن به هدف، هر كاري انجام بدهي، كار توليدي و فعاليت اقتصادي شفاف در آخرين اولويت قرار ميگيرد. همين هم هست كه بخشي از جامعه با وجود اينكه به سود شخصي ميرسند، اما بهدليل اينكه ارزشافزوده مؤثر و مستمري در جامعه ايجاد نميكنند، هيچ سودي براي جامعهشان ندارند، يا لااقل منفعتشان بيشتر از خرجي كه بر جامعه تحميل ميكنند نيست. آدمهايي كه اگر به سود لازم و سرمايه كافي برسند، بهاحتمال زياد دست از كار ميكشند، يا بنگاهي كه ايجاد كردهاند را به حال خود رها ميكنند چون هدفگذاريشان براساس مبلغي بوده كه تعيين كردهاند و با رسيدن به آن، يا از كار قبلي راضي ميشوند و دست از تلاش ميكشند يا به گزينههاي بعدي براي سوددهي بهتر فكر ميكنند، بدون اينكه به تبعات اين كار و آدمهايي كه در اثر آن متضرر يا بيكار ميشوند، فكر كنند.
اين روزها در اين زمينه خبرهاي خوبي به گوش ميرسد؛ خبرهايي كه از كاهش سود ميگويند و ما به شكل غريبي از شنيدن آنها خوشحال هستيم. واقعيت اين است كه سودهاي بانكي، عملا معيار مهمي براي تصميمگيريهاي اقتصادي ما هستند و حالا قرار است همپا با كاهش تورم، آنها هم كوتاه بيايند. حالا، سپردهگذاري سرمايهها در بانكها كمتر از گذشته منفعت خواهد داشت و همزمان، دريافت وام براي كار اقتصادي و توليدي، بهدليل كاهش نرخ سود، كمتر از گذشته توليدكنندهها را به دردسر مياندازد. شايد با اين روند، بهتدريج رسيدن به سود، بهعنوان يك هدف زودرس از برنامههاي اقتصادي ما خارج شود؛ هدفي كه مدتها با سادهترين كار، يعني سپردهگذاري در بانكها بهدست ميآمده است.