اما همين عنصر مهم ممكن است با دروغ از بين برود. دروغ تيري است كه در قلب اعتماد ميخورد؛ يعني بيشتر از هر چيزي اعتماد را نشانه ميرود؛ درواقع تنها مقصدي كه با دروغ ميتوان بدان رسيد، بياعتمادي است. اما عامل دروغگويي چيست؟ چه ميشود كه آدمها دروغ ميگويند؟ عواملي وجود دارد كه ريشه در درون خود افراد دارد.
- حقارت
پيامبر صليالله عليه و آله ميفرمايند: «دروغگو دروغ نميگويد مگر به سبب حقارتي كه در او است.» نخستين عامل دروغ اين است كه طرف احساس عزت ندارد و انسان پستي است؛ آدم فرومايهاي است؛ اعتماد به نفس لازم ندارد. عزتنفس ندارد و حقير است. پس اگر ما ديگران را حقير و كوچك كرديم اين پستكردن و تحقير كردن عامل دروغگويي آنها ميشود. آدمهاي پست راحت دروغ ميگويند اما آدمي كه عزيز باشد و احساس عزتمندي داشته باشد كمتر دروغ ميگويد.
- ترس
عامل ديگري كه بهخصوص در روابط خانوادگي خودش را خيلي نشان ميدهد بحث ترس است؛ در مورد بچهها و زن و شوهر، بچه شما يك كار زشتي كرده و شما چنان تنبيه و توبيخش ميكنيد و به او تشر ميزنيد و سرش فرياد ميكشيد كه اگر اين بچه يكبار ديگر چنين اشتباهي كرد، ترجيح ميدهد كه ديگر به شما نگويد يا دروغ بگويد؛ چون كه ديده عكسالعمل شما خيلي بد و نامناسب است. در رابطه با زن و شوهر نيز به همين شكل؛ مرد و زن از ترس يكديگر دروغ ميگويند. چون ميترسند كه اگر راست بگويند يك عكسالعمل بسيار تند از طرف مقابل ببينند. در جامعه هم به همين ترتيب است.
در اين بين ما بايد چه كنيم كه اين دروغگويي رخ ندهد؟ سعي كنيم عكسالعملمان نسبت به رفتار غلط ديگران با سعه صدر و طمأنينه باشد؛ البته نه اينكه تشويقشان كنيم ولي برخورد آرامتري داشته باشيم؛ زيرا اگر با پرخاشگري برخورد كنيم منجر ميشود به اينكه ديگران به ما راستش را نگويند. در يك كلام، اگر ميخواهيد مردم با شما صادق باشند، شما نيز بايد آدم باجنبه و باظرفيتي باشيد و سعه صدر لازم را داشته باشيد.