رابطه تاجرانه: روابط زن و شوهر ميتواند بر مبناي طمع باشد. شايد ديده باشيد، بعضي اوقات خانمي كه همسرش برايش هديهاي آورده، به شوهرش ميگويد: «بگو ببينم چيه؟ چي ميخواي كه امروز اينقدر خوب شدي؟» و يا برعكس مثلا خانم خيلي بهخودش ميرسد و خانه را مرتب كرده و به استقبال شوهر ميرود، شوهرش به او ميگويد: «بگو ببينم چي ميخواي بخري؟ چقدر پول ميخواهي؟» اينگونه روابط ميان زن و شوهر، روابط تاجرانه است. رابطهشان بر مبناي تطميع، تجارت و تشويق است. گويي با يكديگر معامله ميكنند. من اين كار را ميكنم تا شما آن كار را برايم بكنيد.
رابطه از روي ترس: رابطه دوم برمبناي تهديد و ترس است؛ يعني زن و شوهر به يكديگر خوبي ميكنند بدين خاطر كه از همسرشان ميترسند؛ يعني مرد اگر فلان چيز را نخرد و به خانه بيايد اوضاع به هم ميريزد و خانم دادو بيداد راه مياندازد. برخي از مردها وقتي خانمشان زنگ ميزند، وقتي ميبينند كه او است ميگويند وزير جنگ زنگ زد. اين مردان وظايفشان را صرفا بهخاطر ترس انجام ميدهند. در يك مهماني دور و بر خانمش ميگردد كه نكند به همسرش كم توجهي بشود و در خانه دعوا شود. اين نوع رابطه بر مبناي ترس است. طبيعي است كه در اين نوع روابط عشق متولد نميشود و در آن از صميميت خبري نيست و يكي از نتايج اين روابط ترسآلود دروغ است؛ يعني طرف ترجيح ميدهد كه دروغ بگويد تا همسرش توبيخش نكند.
رابطه عاشقانه: بايد سعي كنيم كه رابطهمان با همسرمان براساس عشق و محبت، احترام متقابل و حيا باشد. اگر اينگونه روابط حاكم باشد، وقتي طرف اشتباهي ميكند خودش شرمنده است نه اينكه بخواهد دروغ بگويد؛ چه همسرش توبيخش بكند و چه نكند. اين رابطه يك رابطه حياگونه است و طبيعي است كه در اين رابطه دروغ متولد نميشود. حتي اگر همسرش هم متوجه نشود، وجدان خودش ناراحت است. او از درون، خودش را مورد سرزنش قرار ميدهد، لازم نيست همسرش او را توبيخ كند. خيلي بايد مراقب باشيم. در مورد فرزندان هم همينطور است. وقتي پدر و مادر رابطهشان با فرزند براساس محبت و حيا باشد فرزند خودش، خودش را بازخواست ميكند. يك قدرت بازدارنده دروني پيدا ميكند. ديگر نياز به قدرتهاي بازدارنده بيروني و تهديد ندارد و از درون خودش مواظبت ميكند.