اينها همان كسانياند كه با پولهايشان چند سالي است مؤسسه قرآني امامحسين(ع) در جنتشهر را ميگردانند تا قرآن در جنبههاي مختلف زندگيشان راه پيدا كند. دنيايي هم كه براي فعاليتهايشان درنظر گرفتهاند، محدود به شهر كوچكشان نميشود. ميكوشند آثار كارشان در تمام كشور ديده شود. همين است كه قاريان بينالمللي و مفسران معتبر و مشهور، فراوان به داراب استان فارس و اين شهر و مؤسسه ميآيند.
- تاجران تيزهوش كار خير
در يكي از كوچه پسكوچههاي جنتشهر، ساختمان دو طبقهاي قرار دارد كه چند سالي است بهشت اهالي جنتشهر شده. اينجا مؤسسه قرآني امامحسين(ع) است با دري نه چندان بزرگ كه از همان ابتداي ورود بايد كفشها را درآورد و از راهرويي گذشت كه پلههايش موكت شدهاند و ديوارهايش پر است از حديث و جملات روحيهدهنده و حتي تزئينات ساده. طبقه دوم ساختمان، سالن بزرگي است كه يك ضلع آن را براي اجراي مراسمهاي مختلف آماده كردهاند تا وقتي قرار است مراسمي اجرا شود، نخواهند همهچيز را از نو بچينند و آماده كنند. كارشان هم منطقي است. مؤسسه قرآني امامحسين(ع) آنقدر در روزهاي مختلف سال برنامههاي متنوع دارد كه بايد بيشترين انرژي را صرف محتواي اجراها داشته باشند، نه بخشهاي ظاهري. كلاسهاي آموزشي هم در ساختمان پشتي كه اتاقهايي براي تشكيل كلاسها دارد، برگزار ميشود.
وقتي با قرآن آموزهايي كه به اينجا ميآيند صحبت ميكنيد، سنشان چه كم باشد و چه زياد، همه طوري از مؤسسه حرف ميزنند كه انگار اينجا سالهاي طولاني است كه مشغول بهكار است اما خود ساختمان نوتر از اين حرفهاست. ماجراي اين تناقض، از اين قرار است كه ساختمان مؤسسه قرآني امام حسين(ع) گرچه از 2سال پيش افتتاح شده، اما فعاليتهاي اصلي آن از سال 86 آغاز شده و در كمتر از 10سال توانسته قاريان و حافظان قرآن زيادي را تربيت كند. اينجا ساختماني اهدايي است از طرف خيرين جنت شهر. بعضيها خوب ميدانند كه پولهايشان را بايد در چه راهي صرف كنند تا خير دعا و آخرت و حتي دعاي كلي آدم پشت سرشان باشد؛ يعني بعضيها تاجرهاي خوبي هستند و مالشان را در راه تجارت با خدا بهكار مياندازند.
- حامي مالي: مردم
اهالي شهرهاي كوچك و روستاها خوب يادگرفتهاند كه براي انجام تمام كارهايشان نبايد منتظر بنشينند و دست روي دست بگذارند تا دولت از صفر تا صد امور زندگيشان را درست كند. آنها خودشان دست بهدست هم ميدهند تا به چيزي كه ميخواهند برسند. اين اتفاق در جنتشهر هم زياد رخ ميدهد. يك نمونهاش، همين مؤسسه قرآني كه از هيچ نهاد دولتياي نهتنها بودجهاي دريافت نميكند، حتي كمك مالي هم نميگيرد و مهمتر اينكه روزبهروز خودش و سيستمهاي تابعهاش را دارد گسترش ميدهد.
ماجراي تأمين بودجه اين مؤسسه هم شنيدني است. مردم عادي جنتشهر، كسبه، باغدارها، فرهنگيها و خلاصه هر كسي كه دستش توي جيبش است و ميتواند كمكرسان باشد، دريغ نميكند. هستند كساني كه ماهي هزار يا دو هزار و حتي 500تومن از جيبشان كم ميكنند تا به مؤسسه قرآني شهرشان كمك بكنند و خيالشان راحت باشد كه پولشان جاي بيهودهاي خرج نميشود. با اين پول يا سواد قرآني بچههاي همسايهشان بيشتر ميشود يا بچههاي خودشان با دنياي جديدي آشنا ميشوند و تمام اينها تضميني است براي سلامت نگهداشتن آينده شهرشان. البته نه اينكه امروز جنتشهر وضعيت امنيتي نامناسبي داشته باشد، اتفاقا اينجا همه يكديگر را خوب ميشناسند و آنقدر مردمش درستكار هستند كه آب در دل كسي تكان نميخورد. يكي از خانمهاي چادري اهل جنتشهر در وصف زادگاهش ميگويد: «شهر ما امن است. نه برخوردهاي بد اينجا رايج است و نه رفتارهاي نامناسب. به همينخاطر خيالمان راحت است. خدا رو شكر كه در شهري زندگي ميكنيم كه آدمهايش سالم هستند».
- درختهايي كه نذر ميشوند
كمكهاي مالي به مؤسسه قرآني امام حسين(ع) فقط به چندهزارتومانهاي به ظاهر ناچيز ختم نميشود. بيشتر اهالي جنتشهر مردان زحمتكش باغداري هستند كه از بچگي كار باغداري را ياد گرفتهاند و عمرشان را در پاي كاشت درخت و برداشت محصولاتش سپري كردهاند. هر يك درخت براي مردان باغدار، مثل سرمايهاي ارزشمند است كه بايد مراقبش باشند. آنها از همين سرمايههاي گرانبهايشان به ديگران هم ميبخشند. اصلا عجيب نيست اگر در جنتشهر همصحبت يك باغدارشويد، برايتان بگويد كه من فلان درخت باغم را نذر كردهام و محصولش را جداگانه ميچينم. بعضي از آنها يكي يا چند تا از درختهاي باغشان را نذر مؤسسه قرآني امام حسين(ع) كردهاند كه هر وقت ثمر داد، محصولش را جدا بفروشند و پولش را به مؤسسه هديه كنند. در اين ميان، اتفاقهاي عجيب زيادي هم رخ ميدهد؛ مثلا يك روز صبح، يكي از باغداران خودش را به مؤسسه ميرساند و ماجرايي عجيب را برايشان تعريف ميكند. بعد دست چند نفر از مسئولان مؤسسه را ميگيرد و با خود به باغش ميبرد تا خودشان با چشمهاي خودشان حقيقت را ببينند و حرفهاي مرد را باور كنند. ماجرا هم از اين قرار است كه باغدارها گاهي با دزدي محصولات مواجه ميشوند. شب كه ميخوابند، دزدهاي حرفهاي به باغشان ميزنند و كل محصولات درختها را ميچينند و بار ميزنند و ميبرند. صبح كه باغبان از خواب بيدار ميشود، ميبيند كه اي دل غافل... درخت هست و ثمره ماهها تلاش و كوششاش همه نيست و نابود شده است. اتفاقا همين مشكل براي آن باغدار هم رخ ميدهد. دزدها با بيرحمي تمام ميوههاي كل باغ او را شبانه با خود ميبرند غير از آن دو درختي كه مرد نذر مؤسسه كرده بود. وقتي كه در مؤسسه صحبت از اين ماجرا ميشود، چند نفر ديگر به نشانه تأييد سري تكان ميدهند و ميگويند: ما هم به چشم خودمان شاهد اين ماجراي عجيب بوديم، حالا اينكه چطور دزدها دست از چيدن ميوههاي اين دو درخت كشيدهاند، خدا ميداند... .
- چهكسي بيدار است؟
صحبت از كار خير كه ميشود، بايد بيدار بود تا بتوان از مال و وقت و گاهي خلاقيت و انديشه خرج كرد و در مقابل انتظاري هم نداشت. درست مثل بعضي از اهالي جنتشهر كه وقتي مسئولان مؤسسه قرآني امام حسين(ع)، به شكل عمومي مطرح ميكنند كه دوست داريم فلان روز، متناسب با شهادت يا ولادت يكي از ائمه برنامهاي ويژه داشته باشيم و شامي هم به مردم بدهيم، همه موضوع را به گوش يكديگر ميرسانند و بعد دست بخشنده مردم به هديه دادن باز ميشود؛ يكي از خانهاش يك گوني برنج ميآورد و ديگري هم چند كيلو پياز يا حبوبات. كس ديگري هم پول ميدهد و يك شخص ديگر هم كل نوشابههاي مراسم را تقبل ميكند. يك نفر ديگر هم پرس و جويي ميكند تا اگر تعداد مهمانها خيلي زياد نيست و ميتواند بساط پخت غذا را در حياط خانهاش پهن كند، بگويد: «من هم براي اين مراسم خانهام را در اختيارتان ميگذارم. بيايد در خانه من غذاها را درست كنيد». ولي اگر جمعيت مهمانها خيلي زياد باشد، مسئولان مؤسسه به اين نتيجه ميرسند كه غذا را به يك آشپزخانه سفارش دهند.
حالا بماند كه گاهي تعداد مهمانها بيش از حد انتظار است و همه آنهايي كه دلشان براي بهتر برگزار شدن برنامه ميتپد، مجبورند در آن ساعتهاي آخر فكرهايشان را روي هم بگذارند و به يك نتيجه كلي برسند كه مبادا غذا كم بيايد و خاطره بدي از اين مراسم در ذهن ديگران، خصوصا كودكان و نوجوانان باقي بماند و مبادا كه از مؤسسهشان دلخور شوند و... . هميشه هم اين كارهاي عجلهاي به نتيجه ميرسد. بالاخره دست كمك هميشه پشت كار خير هست.
- وقتي همه ميآيند
از وقتي كار و بار مؤسسه قرآني امامحسين(ع) رونق يافته و هيچ محدوديتي هم براي ثبتنام افراد درنظر نگرفتهاند، همه اينجا را خانه دوم خودشان ميدانند و براي ثبتنام ميآيند؛كوچك و بزرگ هم نميشناسد. حتي زنان و مردان پير هم به مؤسسه ميآيند تا قرآن خواندن را بهتر از قبل ياد بگيرند و حتي مشغول حفظ كردن آيات قرآن شوند. همين است كه امروز فهرست حافظ كل قرآن يا حافظاني كه فقط چند جزء از قرآن را حفظ كردهاند و در برنامهشان هست كه روزي حافظ كل شوند، بلند است. چنين فعاليتهاي زيادي موجب شده تا ديگر حافظان و قاريان هم نظرشان به اين مؤسسه مردمي جلب شود و در مراسمهاي مختلفي كه آنجا برگزار ميشود، از شهرهاي مختلف ايران خودشان را به جنتشهر برسانند. اين طوري، شاگردان مؤسسه هم با چهرههاي برتر اين حوزه بيشتر آشنا ميشوند.
اما بالاخره جنتشهر تعداد جمعيتي خاص خودش را دارد و وقتي بيشترين جذب را دارد، شايد در ظاهر كارش تمامشده باشد. ولي در واقع اينطور نيست. حالا مسئولان مؤسسه تصميم گرفتهاند كه آموزشهاي خود را به روستاهاي اطراف و حتي شهرهاي اطراف جنتشهر برسانند. همين است كه از مردم ميخواهند قرآنهاي قديمي و فرسوده خود را به مؤسسه بياورند تا بعد از صحافي كردن، آنها را بهدست مردماني بدهند كه قرآن به تعداد كافي در خانههايشان ندارند.
- ماجراي آن روشندل قرآنخوان
اينجا بايد پاي حرفهاي افراد مختلف نشست و ماجراي اينكه چرا به مؤسسه ميآيند و مشغول حفظ قرآن شدهاند را شنيد. يكي از آنها طيبه خوب نام دارد كه اين روزها مدرك ليسانس علوم قرآني خود را گرفته و حتي مدرك تخصصي حفظ قرآن كريم را هم از سازمان دارالقران دارد. او روشندل است و حافظ كل قرآن. ماجراي حفظ قرآنش را هم اينطور تعريف ميكند: «از همان دوران بچگي به حفظ قرآن علاقه زيادي داشتم و به كمك خانوادهام سورههاي كوتاه قرآن را به لطف خدا حفظ ميكردم تا اينكه وارد مدرسه شدم و با انگيزهاي كه از قبل داشتم، در مسابقات قرآن مدرسهمان شركت ميكردم و معمولا مقامهاي ممتاز ميگرفتم. تا آخر دوره پيشدانشگاهي بهخاطر حضورم در مسابقات، تقريبا بيشتر از نيمي از قرآن را حفظ شده بودم. بعد از ورودم به دانشگاه بهدليل اينكه درسهايم فشرده و سنگين بود، وقفهاي در حفظم ايجاد شد ولي در همان دوران دانشگاه، مرور محفوظات و شركت در مسابقات را ادامه ميدادم. بعد از اتمام دانشگاه در مؤسسه قرآني امام حسين(ع) شهرمان يعني جنتشهر، با توفيق الهي توانستم حفظ قرآنم را به پايان برسانم و حافظ كل قرآن شدم.»
طيبه خوب، يك سري روشها و نظرهاي خاص خودش را براي حفظ قرآن دارد؛ مثلا معتقد است كه حافظان قرآن بايد روزانه محفوظاتشان را مرور كنند تا از خاطرشان نرود و اتفاقا همين افراد هستند كه انس بيشتري هم با قرآن پيدا ميكنند.
- جايزهاي از نوع سفر
مؤسسه قرآني امام حسين(ع) هرسال حافظان قرآن را رايگان به سفر مشهد ميبرد، تا هم تشويقي باشد براي آنها و هم خاطرهاي خوش؛ مثلا همين سال گذشته 4اتوبوس كه در هر كدام40 نفر از حافظان حضور داشتند، راهي اين سفر زيارتي شدند. حالا بماند كه برنامههاي مختلفي هم در آنجا دارند تا سفرشان چندبعدي باشد و همه با كولهباري پر به شهر بازگردند. غيراز اين سفر رايگان، مؤسسه هر سال تعدادي از حافظان قرآن را هم با خانوادههايشان به مشهد ميفرستد. اما از اين دسته دوم هزينه اندكي را هم دريافت ميكند.
ماجراي شكلگيري اين سفرها را هم جاسم قاسمينژاد، مدير آموزش مؤسسه اينطور تعريف ميكند: «اولين دوره اتمام حفظ كل اين مؤسسه يك سفر زيارتي به مشهد مقدس همراه شد. ولي بهدليل نبودن بودجه كافي، اعضاي مؤسسه تصميم گرفتند هزينه اندكي از حافظان بگيرند. جالب است بدانيد، بدون اينكه اين مطلب جايي درز كند، خيري آمد و هزينه كل سفر را متقبل شد. حافظان هم از شنيدن اين خبر بسيار خوشحال شدند. در حرم امام رضا(ع) حافظان ما از دارالقرآن و موزههاي حرم بازديد ويژه داشتند. در راه برگشت هم رفتيم قم براي زيارت كه بچهها يك روز مهمان حرم حضرت معصومه(س) شدند. خاطره اين سفر براي حافظان آن دوره هنوز هم زنده است».
- كارآفريني و مسجدسازي به سبك خيريه
كنار در ورودي مؤسسه، 3 مغازه قراردارد؛ يكي پوشاك صدف كه اجناسي مثل چادر و روسري و مقنعه و... ميفروشد و ديگري هم لوازم خانگي سراج و سومي هم كتاب و محصولات فرهنگي نورالهدي. در اينجا همهچيز محدود به آموزش روخواني و قرائت و حفظ قرآن نميشود بلكه تأمين نيازهاي زندگي مسلمانانه هم براي مسئولان مؤسسه اهميت دارد. اين مغازهها هم بعد از اينكه وضعيت مالي مؤسسه با كمك خيرين بهتر شد، افتتاح شدند تا هم پوشاك مناسب بهدست اهالي برسد و هم كساني كه قصد خريد جهيزيه دارند ولي توان ماليشان اندك است، بتوانند وسايل ضروري زندگي را با وامي اندك و طولانيمدت خريداري كنند كه مبادا تشكيل يك خانواده بهخاطر پول به تأخير بيفتد. حالا همين 3مغازه براي مؤسسه درآمدزايي دارد و از همان درآمدچند وقت پيش حدود 15ميليون تومان پوشاك خريداري شد و بهدست افراد مختلف بيبضاعت در روستاهاي اطراف رسيد تا چادر مناسب و نو به سر كنند.
البته نه اينكه كار به اينجا ختم شده باشد. يكي از برنامههاي پيش روي مؤسسه اين است كه چند وقت ديگر يك توليدي در پشت همين ساختمان اصلي راهاندازي كنند و در آن لباس و چادر و يكسري ملزومات پوششي مناسب توليد كنند. گويا قرار هم بر اين است كه زنان جنتشهر در اين كارگاه مشغول به فعاليت شوند؛ خصوصا خانمهايي كه به كمك مالي نياز دارند يا كساني كه بيكار هستند و وقتشان بيهوده طي روز به هدر ميرود. البته، به ثمررساندن چنين كارگاه توليدياي نياز به هزينههاي هنگفت دارد و آنها اميدوارند كه باز هم خيرين دست بهدست هم بدهند و اين كار هم به نتيجه نهايي برسد. ساخت دانشكده علوم قرآني هم يكي ديگر از اهداف بلندمدت اين مؤسسه است كه اميد دارند روزي به نتيجه برسد و جنتشهر به يكي از قطبهاي قرآني ايران تبديل شود.
راستي، تمام خيرين اينجا به اهالي جنتشهر محدود نميشوند. آنها حتي خيريني از خارج از كشور هم دارند كه شاهد فعاليتهاي اين مؤسسه بودهاند و دلشان ميخواسته كه پولشان را در اين راه خرج كنند. اين خيرين هم ايرانيهايي هستند كه ساكن كشورهاي حاشيه خليجفارس شدهاند و هم اهالي بومي آن كشورها. خلاصه، نتيجه فعاليت آنها شده مسجدي زيبا در يكي از روستاهاي دورافتاده جنت شهر كه محل زندگي عشاير است. نام آن مسجد 14معصوم(ع) شهرك عشايري صاحبالزمان(عج) است. اين روستا پر از دامهاي عشاير است و بسياري از زنها با همان لباسهاي محلي عشايري خود مشغول كار و زندگي هستند. فهرست مسجدهايي كه قرار است بهزودي با همين روش افتتاح شوند، هم طولاني است. راهاندازي 3مركز آموزش پيشدبستاني با رويكرد جديد فعاليتهاي قرآني تحت نظر مؤسسه را هم بايد به اين فهرست اضافه كرد.
كار بايد براي خدا باشد
- ماجراي شكلگيري مؤسسه قرآني امام حسين چيست؟
سال 1380بود كه با تلاوت آيات قرآن كريم در مورد هجرتكردن و آثار و بركات آن با موافقت خانواده تصميم به مهاجرت به شهر مقدس قم گرفتيم. با ورود به شهر كريمه اهلبيت(ع) آثار و بركات زيادي شامل حال ما شد؛ مثلا فرزند اول ما در دارالقرآن امامخميني قم حافظ كل قرآن كريم شد و با خانوادهام هم در جلسات ديني و تفسير قرآن تا 5 سال شركت كرديم تا اينكه تصميم گرفتيم به شكرانه اين عنايت و بركات، كاري فرهنگي و تأثيرگذار انجام دهيم كه چند ويژگي داشته باشد:
كاري كه مورد تأكيد پيامبر اكرم(ص) و ائمه اطهار باشد.
خداوند در قرآنش وعده كمك و هدايت در آن كار را داده باشد.
پايه و اساس كار در نظام مقدس جمهوري اسلامي باشد و همه كارها اگر بخواهد خوب پيش برود، به آن كار نيازمند باشد.
مورد تأكيد حضرت امام خميني(ره) و مقام معظم رهبري باشد.
كاري كه به قول خودمان روي زمين مانده باشد و خيليها چون سرمايهاي ندارند و كمكهاي دولتي هم كم است، به آن كار نزديك نميشوند.
بالاخره با توسل در حرم حضرت معصومه(س) به اين سمت هدايت شديم كه كاري قرآني در كنار اهلبيت(ع) وآن هم به نام مقدس امام حسين(ع) داشته باشيم. با اين تصميم و با توكل راسخ به خداوند و اعتماد به توجه اهلبيت بهويژه امام زمان(عج) بهخاطر انجام اين كار، از شهر مقدس قم به محل سكونت خود يعني جنتشهر برگشتيم و با پيشنهاد دادن به بعضي از دوستان فرهنگي و طلاب عزيز اين كار بزرگ را با نام مركز قرآني مردمي امامحسين(ع) بهثبت رسانديم و كار عملي را شروع كرديم. در همان ماههاي اول شروع با كمكهاي معنوي و مادي و حضور خانوادهها در برنامهها مواجه شديم و اين كار باعث شد ما هر سال كارهاي جديدي شروع كنيم تا قرآن وارد زندگي مردم شود و مردم قرآن را كتاب زندگي خود در زمينه اعتقادي- اجتماعي - اخلاقي و تربيتي و اقتصادي بدانند. من در اين سالها تجربه خوبي بهدست آوردم كه لازم ميدانم آن را با ديگران هم تقسيم كنم. تجربه به من نشان داد كساني كه قصد انجام چنين فعاليتهايي را دارند، بايد به كمك خداوند و عنايت اهلبيت مطمئن باشند زيرا طبق آيه «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» و از طرف ديگر، وجود مردم متديني كه كار خالصانه ميكنند، همهچيز به كمكشان خواهد آمد و تنها نخواهند ماند. تنها شرط اين است كه كار براي خدا باشد تا خدا حامي شود و در دل مردم بيندازد كه بيايند و كمك كنند. امروز كار قرآني در مهجوريت است. نذورات و وقفيات اگر به سمت قرآن و كارهاي قرآني بيايد، در تربيت خانوادهها و جامعه بسيار تأثيرگذار خواهد بود. چه بسا شما هم در شهر يا روستاي خودتان مؤسسهاي تاسيس كنيد كه بتوانيد مثل ما تأثيرگذاري در سطح كشور داشته باشيد و حتي قاريان بينالمللي و دستاندركاران اين حوزه نيز از كار خير و مردمي شما متعجب بمانند.
خليل دهقان، مدير مؤسسه قرآني امام حسين(ع) جنتشهر