دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۹
۰ نفر

همشهری دو - روح‌الله کریمی: خیلی‌ها شانس می‌آورند، خیلی‌ها هم نه. ما اسمش را می‌گذاریم شانس اما در واقع دستگیری خداوند است از بندگانش.

حجاب و عفاف

انسان‌ها وقتي در تاريكي گم مي‌شوند، منتظر يك نشانه هستند كه مقصد را پيدا كنند، خيلي‌ها هم نه. مهم اين است كه بداني در حال سقوطي، بعضي‌ها همين را هم متوجه نمي‌شوند. شايد دستگيري خداوند شامل حال آن دسته مي‌شود كه هنوز سوسوي انوار الهي را از حفره‌هاي تاريك قلب‌شان مي‌بينند و درها براي‌شان هنوز بسته نشده است. حالا اينكه چگونه مي‌شود اين دريچه‌ها و روزنه‌هاي كوچك را لااقل باز نگه‌داشت تا شايد روزي نشانه‌اي راه خدا را نشان بنده‌اش دهد، بحثي است كه با 3نفر از بانوان در ميان گذاشته‌ايم. آنها چنان كه خودشان مي‌‌گويند روزگاري حجاب را به سخره مي‌گرفته‌اند، اهميتي براي آن قائل نبوده‌اند و به چادر به چشم يك محدوديت نگاه مي‌كرد‌ه‌اند اما از روزي كه ورق براي آنها برگشته، آن نور الهي از دريچه‌اي وارد و همه‌‌چيز عوض شده است. سپيده پوررجب از تهران، ليلا رمضاني از بندرانزلي و سمانه درويشي از اصفهان نشانه‌هايي در زندگي ديده‌اند كه چراغ سعادت شده براي نشان‌دادن راه خدايي‌شدن.

  • شب قدر تحول‌آفرين

«سپيده پوررجب» از سال‌هايي مي‌گويد كه از نظرش، خدا در آن گم شده بود و دنبال نگاه اين و آن و تأييد مردم و عروسي‌هاي آنچناني بود. او كه اكنون تكنيسين اتاق‌عمل در يكي از بيمارستان‌هاي تهران است، مي‌گويد: زماني كه پوشش مناسبي نداشتم، حجاب از نظر من خيلي مسخره بود. فكر مي‌كردم انسان‌هايي كه كوته فكر هستند حجاب دارند. همه افتخار من اين بود كه حجاب ندارم. سال اول دانشگاه بودم كه ازدواج كردم. همسرم در يك خانواده مذهبي بزرگ شده بود ولي بعد از ازدواج، شبيه من شد و همه زندگي ما شده بود تفريح و مجالس شبانه.

پوررجب از اتفاق زيبايي كه مسير زندگي‌اش را متحول كرده، اينگونه مي‌گويد: سال دوم دانشگاه بودم. يكي از همكلاسي‌هايم پيشنهاد كرد كه شب قدر به مراسم احيا برويم. من تا آن موقع اصلا شب احيا را درك نكرده بودم. يك حسي به من مي‌گفت كه در اين مراسم شركت كنم. با همسرم صحبت كردم و ايشان هم قبول كرد. از خانه كه بيرون آمدم تا به مسجد دانشگاه‌تهران برويم حال عجيبي داشتم. احساس مي‌كردم كسي منتظر من است. وارد مسجد كه شديم حجت‌الاسلام‌قرائتي در مورد امام‌زمان(عج) و نقش هدايتگري ايشان در عالم، صحبت مي‌كردند. ايشان جمله‌اي گفتند كه جرقه تحول را در من ايجاد كرد و من آن جمله را هيچ وقت فراموش نمي‌كنم. گفتند: «تنها انساني كه الان تجلي كامل خدا در زمين است و مي‌تواند ريسمان اتصال آسمان و زمين باشد و مي‌تواند دست كسي را بگيرد و او را از ظلمات به سمت نور ببرد، امام‌زمان(عج) است. كسي كه با ايشان ارتباط نداشته باشد و ايشان را نشناسد محال است رنگ نور را ببيند». اين جمله همه بنيان وجود مرا فرو ريخت. حس مي‌كردم تمام سلول‌هاي قلبم از هم باز مي‌شود. من نه امام‌زمان(عج) را مي‌شناختم و نه ارتباطي با ايشان داشتم.

او مي‌افزايد: آقاي قرائتي آخر مراسم، بعد از اسم امام‌زمان(عج) گفت كه يك دقيقه فرصت داريد از آرزوهايتان بگوييد. در آن لحظه هيچ‌چيزي به ذهن من نمي‌آمد جز توسل به ائمه اطهار و امام‌زمان(عج) كه راه نور را نشانم دهند تا از ظلمت نجات پيدا كنم. مراسم كه تمام شد احساس كردم خيلي سبك شده‌ام، به‌گونه‌اي كه اين احساس را براي نخستين بار تجربه مي‌كردم.
اين بانوي 35ساله كه از آن زمان تاكنون لذت زندگي عفيفانه را با همسرش تجربه مي‌كند، مي‌گويد: بعد از 12سال از آن شب تحول‌ساز، ظهرها كه مي‌خواهم شيفت را تحويل دهم، مثل بچه‌هايي كه مي‌خواهند لباس نو بپوشند، با ذوق، چادرم را روي سر مي‌گذارم. بارها فكر كرده‌ام هر لباسي در نهايت مي‌تواند 6‌ماه به آدم حس خوبي بدهد ولي اين چه سرّي است كه هر روز كه از عمر چادرم مي‌گذرد بيشتر در قلبم نفوذ مي‌كند و بيشتر آرامش مي‌بخشد. چادر به من ياد داد كه اگر مي‌خواهم به مادرم حضرت زهرا(س) ملحق شوم بايد شبيه ايشان باشم. يعني بايد در همين دنيا به آغوش ايشان برويم تا در عالم برزخ بتوانيم در كنارشان و زير سايه‌ و در همسايگي‌شان باشيم.

  • اراده‌ام هر روز قوي‌تر مي‌شود

«ليلا رمضاني» هم از آن دختراني است كه روزي از چادر و حجاب و خانم‌هاي محجبه متنفر بود اما اكنون نه‌تنها خودش يكي از الگوهاي حجاب است كه راه تحصيل در حوزه‌علميه را در پيش گرفته است. دختر 18ساله بندرانزلي نزديك 4سال است كه وارد دنياي نوراني حجاب برتر شده و مي‌خواهد زندگي عفيفانه داشته باشد. او در خانواده‌اي بزرگ شده كه اطرافيانش جز چند خانم مسن، چادري و اهل نماز نبودند. ليلا با اينكه طعم تلخ طلاق والدينش را چشيده، تصميم گرفته بود با توسل به امام رضا(ع) و شهدا، شرايط زندگي‌اش را به‌گونه‌اي تغيير دهد كه جايگاه آبرومندانه‌اي در جامعه داشته باشد. همين شد كه يك برخورد نامناسب در حرم امام‌رضا(ع) منشأ تحول او شد. رمضاني مي‌گويد: براي من خيلي مهم بود كه با لباس و كتاني ست و به‌اصطلاح مد روز رفت‌وآمد كنم. روزي كه وضعيت حجاب مناسبي نداشتم در يكي از صحن‌هاي حرم امام‌رضا(ع) يك خانم محجبه جلوي من را گرفت و با عصبانيت گفت: «خانم اين چه طرز پوشيدن لباس است، امام رضا به كمرت بزند كه با اين وضع به حرم آمده‌اي!» من از برخورد نامناسب اين خانم خيلي بدم آمد. همان جا بود كه از امام‌رضا(ع) خواستم كمكم كند كه محجبه شوم. نشانه‌هاي ديگري هم بودند كه ليلا را به مسير روشنايي هدايت كردند. سفرش به شلمچه و زمزمه‌هاي عاشقانه با شهدا و ديدن 31شهيد گمنام بدون تابوت، او را به آرزويش رساند. وقتي به خانه برگشت، از تصميمش براي چادري‌شدن گفت؛ تصميمي كه لبخند شيريني بر لبان مادرش نشاند. ليلا حال و روز خوبش را مديون مادرش است كه در لحظه‌هاي سخت زندگي مثل كوه، پشتيبان و سنگ صبورش بوده؛ مادري كه براي ليلا هم پدر بوده و هم مادر. او كه اكنون پليس افتخاري است، مي‌گويد: همه فكر مي‌كردند من تحت‌تأثير شلمچه قرار گرفته‌ام و چند روز بعد، از تصميمي كه گرفته‌ام منصرف مي‌شوم. حتي دختران فاميل و همكلاسي‌ها مسخره‌ام مي‌كردند و 2 دختر دايي‌ام كه بيشتر با هم بيرون مي‌رفتيم رابطه خودشان را با من قطع كردند. ولي هر چه مي‌گذشت اراده من براي محجبه‌شدن قوي‌تر مي‌شد. رمضاني مي‌افزايد: قبل از اينكه مسير درست زندگي را انتخاب كنم، هميشه با خودم مي‌گفتم اين ديگر چه نظامي است كه ما داريم؟ كاش آزادي بيشتري مي‌داشتيم و خيلي راحت شال را از سرمان بر مي‌داشتيم. اين طرز فكر از ناآگاهي بود. من اطلاعات و آگاهي كافي در مورد مفهوم دين و نظام نداشتم. اصلا كسي نبود به من ياد بدهد كه ارزش حجاب چقدر زياد است. او با بيان اينكه در گذشته، از طلبه‌ها و خانم‌هايي كه بين حرف‌هاي خودشان «استغفرالله» و «ان شاء‌الله» مي‌گفتند متنفر بود، مي‌گويد: در گذشته، مسئوليت‌پذير نبودم. همه فكر من به تيپ و قيافه بود. هيچ‌كسي نمي‌توانست به من اعتماد كند ولي الان چادر، مرا مسئوليت‌پذير كرده و خيلي‌ها به من اطمينان دارند. برخورد نامناسب خانم‌هاي محجبه با ليلا، تجربه‌اي براي او شده كه با دختران ناآگاه برخورد شايسته‌اي داشته باشد. همين روش ليلا باعث شده بعضي از دوستانش تأثير بپذيرند و متحول شوند.

  • داشتم مسيحي مي‌شدم

«خاله‌ام خارج از كشور زندگي مي‌كند. 2 پسرش مسيحي شده‌اند و وقتي از تفريحاتي كه در كليسا انجام مي‌دادند صحبت مي‌كردند، من هم بدون هيچ‌گونه اطلاعاتي از مسيحيت، رفته رفته به اين دين گرايش پيدا كردم». اين سخن «سمانه درويشي» از اصفهان است كه باورش به دين از دست رفته بود اما يك اتفاق ساده در نيمه شعبان امسال به اين دختر 17ساله، حس پرواز داد.

درويشي مي‌گويد: من در خانواده‌اي مذهبي بزرگ شده‌ام و مادرم چادري است ولي هيچ اجباري به من و خواهرم نبود كه چادر بپوشيم. البته هميشه خلأ بزرگي در زندگي‌ام احساس مي‌كردم تا اينكه شب نيمه شعبان وقتي با دوستم بيرون رفته بوديم، ناخودآگاه از اينكه حجاب مناسبي نداشتم خجالت كشيدم. همان‌جا از امام زمان(عج) خواستم كه آرامش را به زندگي من برگرداند. به‌صورت اتفاقي، چادر دوستم را روي سرم گذاشتم. احساس آرامش مي‌كردم. دلم نمي‌خواست چادر را در بياورم. دوستم چادرش را به من داد. همان شب با مادر و پدرم قرار گذاشتم كه همديگر را بيرون از منزل ببينيم. آنها وقتي مرا با حجاب كامل ديدند، خيلي خوشحال شدند.

او با بيان اينكه پيش از اين علاقه‌اي به حجاب نداشته است، از روزهاي خسته‌كننده و تكراري‌اي مي‌گويد كه قصد داشت براي هميشه ايران را ترك كند و ديگر به وطن باز نگردد.

درويشي اكنون معتقد است كه حجاب نه‌تنها محدوديتي براي او نيست بلكه از وقتي كه چادري شده، آزادتر است؛ چون مي‌تواند راحت در جامعه ظاهر شود و از ديد نگاه‌هايي كه هر روز او را زيرنظر داشتند، رهايي يابد. او مي‌گويد: بعضي از دوستانم وقتي براي نخستين بار مرا با حجاب كامل ديدند، مسخره‌ام مي‌كردند ولي كنايه‌ها و حرف‌هاي آنها تأثيري در اراده من نداشت و حتي بعضي از آنها رابطه‌شان را با من قطع كردند.

اين دانش‌آموز كه اكنون دنيا را با چشم ديگري مي‌بيند به تازگي توانسته يكي از دوستان صميمي‌اش را متقاعد كند كه حجاب برتر را برگزيند و زندگي عفيفانه داشته باشد. او از آرزويش براي تغيير اسمش مي‌گويد: يكي از شب‌هاي‌ماه رمضان كه دلم خيلي گرفته بود، كتاب «خاك‌هاي نرم كوشك» خاطرات شهيد‌برونسي را از كتابخانه برداشتم و مشغول مطالعه شدم. شهيد برونسي به حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زينب(س) خيلي متوسل مي‌شد. همان جا به ذهنم آمد كه اسمم را از سمانه به زينب تغيير بدهم. اين مسئله را با خانواده مطرح كردم. مادر و خواهرم مخالفت كردند ولي پدرم موافق اين كار بود. بنابراين تصميم گرفتم بعد از‌ ماه رمضان كارهاي اداري تغيير نام را انجام دهم.

درويشي مي‌افزايد: زماني كه كتاب شهيد برونسي را مي‌خواندم و از حضرت‌زهرا(س) طلب بخشش كردم، خواب ديدم كه در خاك‌هاي كوشك هستم و نوري دور من است و صدايي شنيدم كه دل و هوش آدم را مي‌برد كه مي‌گفت تو بخشيده شدي.سمانه هر وقت به گذشته تاريك و آينده روشن فكر مي‌كند اين بيت شعر به ذهنش مي‌آيد: «اي زن به تو از فاطمه اينگونه خطاب است / ارزنده‌ترين زينت زن حفظ حجاب است».

  • از لاك جيغ تا خدا

مستند تلويزيوني «ازلاك جيغ تا خدا» كه از شبكه 2پخش مي‌شود سراغ خانم‌هايي مي‌رود كه درگذشته حجاب مناسبي نداشته‌اند و بر اثر اتفاقات جذاب، مسير زندگي‌شان تغيير كرده و اكنون به‌عنوان الگوهاي عفاف و حجاب شناخته مي‌شوند.«هاشم تفكري بافقي» كارگردان اين مستند به خبرنگار همشهري گفت: تاكنون 153قسمت اين مستند پخش شده، 70قسمت توليد شده و در انتظار پخش است و 2700دختر متحول شده در كشور شناسايي شده‌اند.

وي در مورد بازخورد مثبت اين مستند افزود: اين مستند جداي از اينكه مخاطب زيادي در قشر مذهبي دارد، جاي خوبي بين قشر خاكستري جامعه باز كرده و تاكنون خروجي خوبي داشته است. به‌عنوان مثال سال گذشته يك دختر ايرلندي كه پدر و مادرش ايراني هستند، براي من پيام فرستاد كه براي اينكه زبان فارسي را فراموش نكند، مطالب سايت‌هاي ايراني را مطالعه مي‌كند. اين خانم در يكي از روزهاي‌ماه رمضان پارسال خبر يكي از سايت‌ها كه برنامه ما را مسخره كرده بود به اين انگيزه كه بخندد، باز كرده ولي پس از دانلود و تماشاي قسمت‌هايي از اين مستند، متحول شده است.

تفكري گفت: اگر اختيار كافي به ما داده شود با تمامي 2700خانم كه متحول شده‌اند مصاحبه مي‌كنيم چون رسانه‌هاي غربي آنقدر كار كرده‌اند كه برخي محجبه‌ها، بي‌حجاب شده‌اند؛ بنابراين ما بايد نشان بدهيم كه خيلي از بي‌حجاب‌ها محجبه شده‌اند.

  • هنر حجاب

يك شاعر از راه‌هاي ترويج فرهنگ عفاف و حجاب مي‌گويد
«رضايزداني» شاعر جوان قمي كه سال گذشته در نخستين جشنواره ملي شعر عفاف و حجاب «مستور» رتبه اول را كسب كرده است، در رابطه با تأثير خلق آثار ادبي و هنري براي ترويج عفاف و حجاب مي‌گويد: از آنجا كه همواره در طول تاريخ، زبان هنر تأثيرگذارترين ابزار براي نهادينه‌سازي‌ پديده‌هاي فرهنگي بوده است، در راستاي ترويج موضوع مهم عفاف وحجاب، خلق آثار ادبي و هنري بايد در درجه اول اهميت نزد تصميم‌گيران و برنامه‌ريزان جامعه قرار بگيرد. فرهنگسازي‌ ادبي و هنري نيز با برگزاري چند جشنواره و چند سمينار و توليد چند كتاب صورت نمي‌گيرد بلكه بايد توليد هنرمندانه به جريان هنرمندانه تبديل شود كه در اين جريان‌سازي‌ علاوه بر توجه به كيفيت بالاي آثار، كميت محصولات نيز بايد موردتوجه قرار گيرد.

وي تصريح مي‌كند: پس از انقلاب، برخورد با مقوله عفاف وحجاب با افت وخيزهايي همراه بوده‌است. چنان كه در دوره‌اي با توسل به برخوردهاي جبري و افراطي درصدد با حجاب كردن خانم‌ها بودند و در دوره‌هايي نيز تفريط در اين امر معضلاتي را به همراه داشت و بدحجابي‌هايي كه امروز در سطح جامعه ديده مي‌شود، حاصل آن رفتارها و سياست‌هاي اشتباه است. يزداني مي‌گويد:متأسفانه در طول سال‌هاي پس از انقلاب اسلامي هيچ جشنواره هنري و ادبي دائم و ثابتي عهده‌دار سر وسامان دادن به اين موضوع نشده است. يكي از حركت‌هايي كه مي‌توانست خلأ جريان‌سازي‌ در حوزه عفاف و حجاب را تا حدي جبران كند، جشنواره «عين» به ميزباني استان اصفهان بود كه با وجود متنوع و گسترده بودن بخش‌هاي آن، آثار و نتايجش مشخص نشد كه مسلما عدم‌تداوم آن به‌دليل كمبود بودجه‌ است.

کد خبر 339578

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha