تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۲

همشهری دو - شید‌ا اعتماد‌: روستای امامزاده ابراهیم از آن گنج‌هایی است که داریم و حواسمان به داشتنش نیست.

روستايي است با خانه‌هايي بي‌ديوار؛ جايي كه كوه و پنجره و پرنده آنقدر نزديك هستند كه در باور نمي‌گنجد. خانه‌هايي باريك با ستون‌هاي چوبي و سقفي شيرواني در دامنه كوه نشسته‌اند و رو به دامنه‌هايي دارند كه تا چشم كار مي‌كند، سبز كم‌رنگ است. در اين روستاي كوچك، چشم‌هايت را كه ببندي بوي علف مي‌آيد و رطوبت. چشم‌هايت را كه باز كني خيال مي‌كني در يكي از قصه‌هاي پريان پا گذاشته‌اي. فكر مي‌كني كسي با جعبه‌اي مداد رنگي با اين روستا سر شوخي داشته كه اين همه رنگ را در دل طبيعت جا گذاشته‌است. خانه‌هاي بي‌ديوار با پارچه‌ها از هم جدا مي‌شوند.

ديگر نه از قاب عكس خبري هست نه از در و نه از پنجره. هر چه هست طبيعت است كه شب با يك پرده گلدار مي‌شود محدودش كرد و باز صبح كه مي‌شود آن همه سبزي و زيبايي به خانه‌بازمي‌گردد. اين روزها، اين روستاي بي‌نظير دارد بافت خودش را از دست مي‌دهد. خانه‌هايي كه آنجا ساخته مي‌شوند بي‌توجه به بافت منحصر به فرد، ستون‌هاي بتني دارند و ديوارهاي محكم از بلوك‌هاي سيماني. ديگر از پارچه‌ها و طبيعت نزديك خبري نيست. ستون‌هاي چوبي رنگي دارند افسانه مي‌شوند. چند وقت ديگر خانه‌هاي بي‌ديوار را فقط بايد به خوابمان ببينيم. متأسفانه...