هيچ نقطهاي از اين كرهخاكي نيست كه در آن صبوري ارزش تلقي نشود و مردمان با همه اختلاف عقايد در اين فضيلت متفقالقولاند. چه بسيار مثلهاي شيرين كه بر تارك ادبيات فارسي و فرهنگ عامه مردم ايرانزمين در فضيلت صبر نوشته و سينه به سينه منتقل شدهاست. اما صبر در فرهنگ نهجالبلاغه افزون بر سودمنديهاي اجتماعي، داراي آثار فردي عميقي است. امام علي(ع) در كلامي مردمان را به صبر سفارش كرده و صبر را براي ايمان چون سر براي بدن برميشمارد، بهراستي پيكري كه در آن سر نباشد، چه خير و خاصيتي خواهدداشت؟ ايماني كه فاقد صبر باشد، ايمان نيست و ارزشي ندارد.
اما فضيلت صبر را بر چه اساسي ميتوان تربيت كرد و قوت بخشيد؟ امام علي(ع) 4دستورالعمل براي بازسازي صبر و تقويت آن برميشمرد كه بر مبناي آن ميتوان درخت صبر را در ضمير وجود آبياري كرد. نخست مرغ جان آرزوي بهشت و جوار رحمت حق را پذيرا باشد كه چنين كسي از اعماق جان شهوتپرستي و پيروي از هواي نفس را به كنار مينهد. دوم، ترس از آتش دوزخ را در دل جاي دهد تا از گناهان دوري گزيند. سوم در زندگي دنيوي خويش زهد ورزد تا مصيبتها و جانكاهيهاي دنيا برايش آسان شود و تحمل مصايب دنيا به ديده زاهد و پارسا آسان خواهدبود؛ چهارم انتظار مرگ را دروجودش جاري سازد كه چنين كسي بر اعمال خير پيشي گيرد. اين چهار رويكرد (آرزومندي، ترس، زهد وانتظار) شاخسار صبر را بر ريشه ايمان آدمي محكم و پابرجا كند و آدمي را افزون بر سوداي اجتماعي صبر، به سمت ايماني استوار رهنمون دارد:
پس آنكه مشتاق بهشت باشد از دل و جان شهوتپرستي را وانهد، و هركس از آتش دوزخ بهراسد از گناهان بپرهيزد، وآنكه در دنيا زهد ورزد مصيبتها بر او آسان گردد، و آنكه درانتظار مرگ باشد در خيرات سرعت گيرد... (نهجالبلاغه، حكمت30).