همشهری دو - اصغر اصغری: امان‌الله قرایی مقدم، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه علت رواج فحاشی در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی و موبایلی را ر محیط و آموزش می‌داند.

 او معتقد است كه براي رهايي از اين ناهنجاري فرهنگي، نخست بايد آموزش درست را ترويج دهيم و محيط زندگي را سالم‌تر‌سازيم.

  • به‌نظر مي‌رسد فرهنگ بدگويي و فحاشي در شبكه‌هاي اجتماعي اينترنتي و موبايلي طي سال‌هاي اخير در جامعه ما پررنگ‌تر شده. آيا اين مسئله مربوط به وضعيت كنوني است يا ما از گذشته درگير چنين ناهنجاري‌اي بوده‌ايم؟

بددهاني و فحاشي را شما مي‌توانيد در تاريخ ما ببينيد. به قول سعدي كه مي‌فرمايد:«همواره متعنتان در كمين‌اند و حسودان گوشه‌نشين». متعنت يعني كسي كه عيب‌جو است و دنبال خوار كردن ديگران مي‌گردد. حتي شعرايي داشته‌ايم كه به خوشايند حاكمان، دشنام‌هايي را در قالب‌هاي شعري مي‌سروده و به كسي نسبت مي‌دادند. مي‌خواهم بگويم فحاشي و موضوع آن چيزي نيست كه طي 10يا 20سال به‌وجود آمده باشد و بالاخره بخشي از ناهنجاري‌هاي فرهنگي هر كشوري را شكل مي‌دهد و در گذشته هم هميشه وجود داشته‌اند افرادي كه به هر بهانه‌اي رواج‌دهنده فحاشي و بداخلاقي در جامعه بوده‌اند.

  • پس چرا اين موضوع الان اينقدر در جامعه ما حساسيت‌برانگيز شده؟

ببينيد ما در هر شهري محله‌ها و كوچه‌هايي داشته‌ايم كه به‌دليل معضلات فرهنگي و اجتماعي آدم‌هايي داشته كه اين ناهنجاري را ترويج مي‌داده‌اند. دو عامل مهم جهل و حسادت هم در ايجاد اين معضل بي‌ارتباط نبوده است. اين موضوع در گذشته هم بيشتر ديده مي‌شد اما چون در اجتماع كوچك‌تري مثل خانه، محله يا شهر روي مي‌داد افراد شهرها يا محله‌هاي ديگر از وقوع و بروز آن بي‌خبر مي‌ماندند. علت اينكه الان همه حساس شده‌اند اين است كه آن بداخلاقي در جامعه كوچكي ديده نمي‌شود؛ مثلا يكي در خانه از طريق موبايلش به شخصي بدوبيراهي مي‌گويد و اين را همه كشور يا دنيا مي‌توانند ببينند.

  • چه جوامعي بيشتر گرفتار اين ناهنجاري مي‌شوند و مردم‌شان فحاش‌ترند؟

يك نظريه‌پرداز مسائل اجتماعي مي‌گويد كه اصولا جامعه‌اي كه تماميت‌خواه و استبدادزده است ميزان بروز خشونت و فحاشي در آن بيشتر ديده مي‌شود. كشور ما طي صدها سال تحت سلطه بوده و استبدادزده شده است. چكيده اين فرهنگ به ما رسيده و ما مي‌توانيم نكته‌هاي مثبت و منفي آن را در همين فضاي مجازي ببينيم كه فحاشي نكته منفي آن به شمار مي‌رود. در جوامعي كه طي ساليان متوالي مردم به‌حساب نمي‌آمده‌اند و در مناسبات بالادستي نقشي نداشته‌اند و نتوانسته‌اند انديشه‌شان را آزادانه بيان كنند اين موضوع پررنگ‌تر ديده مي‌شود. بعد اين نارضايتي مردم به لايه‌هاي زيرين و پنهان نفوذ مي‌كند و هر وقت شرايط آن پيش آمد به‌صورت فحاشي بروز مي‌كند.

  • يعني اين موضوع ارتباطي به مسائل روانشناسي ندارد؟

ما جامعه‌شناسان معتقديم كه اينها ارثي و نژادي نيست. فحش را به شما ياد مي‌دهند و براي همين جامعه و محيط بسيار تأثيرگذار است. جامعه است كه روان شما را تربيت مي‌كند و شكل مي‌دهد. شما اگر در يك خانواده با محيطي آرام و باايمان بزرگ شويد احتمال بروز فحاشي در شما به حداقل مي‌رسد. اما افرادي كه در اين محيط نبوده‌اند، قانون و اخلاقيات عرفي و شرعي را نمي‌شناسند و مناسبات اجتماعي را نمي‌فهمند و فحاشي برايشان آسان‌تر است.

  • پس به اعتقاد شما، آن لايه‌هاي پنهاني و زيرين حالا با رواج شبكه‌هاي اجتماعي نمود پيدا كرده و فرصت جديدي را براي بروز اين ناهنجاري به‌وجود آورده است؟

بله، آن رسوبات ذهني افرادي كه در جامعه ناسالم زندگي كرده‌اند به فضاي مجازي كشيده مي‌شود. او فحاشي كردن را در همين جامعه ياد گرفته و خيلي راحت آن را خرج مي‌كند. بنده بايد بگويم كه الان جامعه دارد فحاشي كردن را به ما ياد مي‌دهد و براي همين است كه مي‌بينيد اينقدر گسترده شاهد بروز آن هستيم.

  • خب، افراد زيادي هم هستند كه مفهوم اين فحش‌ها را مي‌دانند و بلدند، چرا آنها از اين واژه‌ها استفاده نمي‌كنند؟

براي اينكه شايدآنها در شرايط بغرنج قرار نگرفته‌اند. اين افراد به‌خاطر تربيت صحيح و رسوبات فرهنگي درست به راحتي فحاشي نمي‌كنند. همانطور كه گفتم مثلا در محله‌هايي كه مذهب حكمفرماتر است شما نمي‌توانيد تصور كنيد كه افراد راحت به هم فحاشي كنند چون اين موضوع را يك گناه مي‌دانند.

  • يك وقت‌هايي هم به‌نظر مي‌رسد كه كم بودن آستانه تحمل، باعث بروز فحاشي مي‌شود.

بله، اين پايين بودن آستانه تحمل به‌دليل فشارهاي اجتماعي است كه به مردم وارد مي‌شود. حالا هم كه فضاي مجازي ترويج پيدا كرده همان‌ها مي‌آيند و عليه هر اتفاقي كه به‌نظر آنها ناخوشايند است موضع خشن مي‌گيرند و فحاشي مي‌كنند. يك جامعه‌شناس بزرگ معتقد است كه در جامعه‌اي كه اين ناهنجاري غالب شود، اگر كسي هم بخواهد رعايت كند مورد تمسخر قرار‌مي‌گيرد. اين همان موضوعي است كه خطر آن در جامعه ما احساس مي‌شود.

  • حالا بايد براي چنين جامعه‌اي كه افراد فحاش در آن كم نيستند چه كنيم؟ آيا روش‌هايي براي تلطيف فضا و كمرنگ كردن اين ناهنجاري وجود دارد؟

در قدم نخست بايد روي آموزش و انتقال آن به نسل نو كار كنيم. در كتاب‌هاي درسي وقتي مي‌خواستيم بگوييم دروغگويي بد است نمي‌آمديم به‌صورت مستقيم اين را بگوييم. اين موضوع با داستان «چوپان دروغگو» به بچه‌ها تعليم داده مي‌شد يا مثلا داستان دهقان فداكار كه كودكان را با مباحثي همچون ايثار و از خودگذشتگي در قالب يك روايت آشنا مي‌كرد. ادبيات و فرهنگ ما غني است و بايد اين را به جوانان‌مان انتقال بدهيم. اما چون بلد نيستيم، آنها خودشان به سمت برخي از سبك‌هاي موسيقي غربي كه مملو از فحش و ناسزاست كشيده مي‌شوند. اگر خودمان يك فضاي هنري سالم، فضاي شاد و سرزنده در جامعه ايجاد كنيم ديگر به‌سمت فرهنگ‌هايي كه فحاشي در آن ساده به‌نظر مي‌رسد نمي‌رويم. نكته مهم ديگر اين است كه بزرگان و الگوهاي جامعه ما بايد خودشان در گفتار و رفتار نشان بدهند كه نسبت به موضوع فحاشي حساسند و آن را محكوم مي‌كنند. اما متأسفانه گاه شاهد آن هستيم كه آنها بدون توجه به اين مسئله و شايد براي تخريب طرف مقابل فحاشي مي‌كنند. مردم هم اين موضوع را مي‌بينند كه وقتي آنها به راحتي بدگويي مي‌كنند، اتفاقي نمي‌افتد پس آن را ياد مي‌گيرند. قدم ديگر آن است كه آدم‌هاي معروف جامعه اين عمل را تقبيح كنند تا مردم هم از اين الگوي صحيح تبعيت داشته باشند. فضاي مجازي يك فضاي تعاملي است و اگر ما در دنياي حقيقي نتوانيم مسائل و مشكلات‌مان را حل كنيم همين‌ها به فضاي مجازي كشيده مي‌شود و عريان‌تر نمود پيدا مي‌كند.