همه ما كم و بيش با بازيگران سينما آشنا هستيم؛ حتي بعضيشان را به اسم ميشناسيم. بعضي بازيگران بهقدري خبرهاند كه براي فيلم اعتبار ميآورند. وقتي كارگرداني به اينچنين بازيگري پيشنهاد بازي در نقشي را ميدهد، بازيگر جنبههاي مختلف را بررسي و سپس درصورت صلاحديد، اجراي نقش را قبول ميكند. وقتي نقشاش را پذيرفت، وظيفه او خوب اجرا كردن همان نقش است؛ حال هرچه ميخواهد باشد. مهم نيست نقش يك صاحب ثروت متشخص باشد يا فقيري بيكار، كاسب باشد يا كارمند، براي او فرقي ندارد. اهميت كار يك بازيگر در خوب اجرا كردن وظيفهاي است كه بر دوش او نهاده شده.
اخيرا يكي از بازيگراني كه افتخاري جهاني براي كشور ما آفريد ذهن مرا بهخود مشغول كرده. وقتي به كارنامه بازيگرياش نگاهي بيندازيم متوجه تنوع نقشهايي كه تاكنون ايفا كرده، خواهيم شد؛ از نقش پليسي ماجراجو تا نقش انساني عاصي و سركش، از نقش دانشجوي پزشكي مرده شور تا نقش يك آدم بيچاره و بيكار! و حتي ايفاي نقش يك معلول ذهني! و جالبتر اينكه با وجود اين تنوع نقش، هميشه كانديداي بهترينها بوده است.
همه اينها را كه با دقت بنگريم متوجه ميشويم كه آنچه يك بازيگر را تبديل به بهترين ميكند اين نيست كه چه نقشي را در فيلم ايفا كند بلكه اين است كه چگونه نقشي را كه به او محول شده به بهترين شكل انجام دهد. موضوع وقتي جالبتر ميشود كه بدانيم خداوند زندگي اين دنيا را با لفظ «لَعِب» بيان ميكند؛ يعني«بازي». شايد بتوان به اين تعبير قرآني اينطور نگاه كرد كه در اين بازي ممكن است كسي نقش معلم را داشته باشد و كسي نقش كارمند. يكي نظافتچي باشد و يكي كارخانه دار، شخصي سالم و توانمند باشد و شخصي معلوليت ذهني يا جسمي داشته باشد، ولي آنچه اهميت دارد اين است كه هركه در هر نقشي كه هست بتواند همان نقش را آنگونه كه كارگردان از او خواسته به سرانجام برساند. بهترين بازيگر، آن كسي نيست كه نقش پرزرقو برقتري ايفا كند بلكه كسي بهترين خواهد بود كه همان نقشي را كه برعهده گرفته در جهت رضاي كارگردان كه حكيم هستي است، به بهترين شكل به سرانجام رساند. وظيفهات را خوب اجرا كن، فرقي ندارد كه راننده تاكسي باشي يا دندانپزشك.