خانه در بنبستي تنگ و قديمي واقع است. درِ خانه كه باز ميشود بوي خامه رنگرزي شده قالي بلند ميشود. پلههاي قديمي را كه بالا ميرويم تصوير همه ابزارآلات قاليبافي چشممان را نوازش ميدهد؛ از شانه و هرزهگرد(گولهكن نخها) گرفته تا دارهاي بزرگ و كوچك قالي. در ميان گوني خامههاي تازه از راهرسيده، زهرا داوودآبادي و ارغوان اميني مشغول چلهكشي يكي از دارهاي قالي هستند؛ كارفرماهايي كه خود پابهپاي بافندگان قالي كار ميكنند، هرچند جنس كارشان كمي فرق ميكند. هرچه در اين خانه ميبينيم قبايي از قالي به تن دارد؛ از جلودريهايي كه با تكه قاليهاي كهنه درست شدهاند تا صندوقچههاي بزرگ و كوچكي كه تنشان با گليم و قالي پوشيده شده است، حتي گلدانهاي آويزان از ديوار هم قالي به تن كردهاند.
- پاي دار قالي بزرگ شدهام
صحبتم را با خانم داوودآبادي شروع ميكنم؛ هم پيشكسوتتر است و هم يكجورهايي كارفرماي اصلي كار؛ بانوي 41سالهاي كه از بدو تولد با صداي شانه و ترانههاي زنانه پاي دار قالي بزرگ شده است. او ميگويد: «صداي شانههايي كه مادرم و ديگر زنان روستا بر دار ميكوبيدند لالايي كودكانهاي بود كه با آن به خواب ميرفتيم و شعرهايي كه زمزمه ميكردند صدايي بود كه با آن از خواب بيدار ميشديم». داوودآباد، شهر امروز و روستاي ديروزي است كه خانم داوودآبادي در آن متولد شده و تا 17سالگي در آن زندگي كرده است؛ منطقهاي كه قالي و قاليبافي يكي از كارهاي مردمانش بوده و هست. داوودآبادي هم اصل كار را از مادرش فراگرفته است، آن هم پاي دارهاي قالي كه كاركردن روي آنها مثل امروز نبود؛ نورش با چراغهاي گردسوزي كه در دو سر آن آويزان ميكردند تأمين ميشد؛ «فرشهايي كه در قديم بافته ميشدند اكثرا 12متري بودند؛ فرشهاي اصيلي كه به خرسك معروف بودند و در سايه همكاري زنان روستا خيلي سريع بافته ميشدند چون همه براي بافت يك فرش دستبهدست هم ميدادند تا نهايتا يك قالي طي 3ماه بافته و بريده شود.»
- مهاجرت از داوودآباد و شروع فعاليتهاي اقتصادي
خانم داوودآبادي 3سال بعد از ازدواجي كه در 14سالگي اتفاق ميافتد با همسرش از داوودآباد به اراك ميآيد و همين هجرت مقدمهاي ميشود براي شروع فعاليتهاي اقتصادي او؛ فعاليتي كه شروع آن با حضور در كلاسهاي آموزشي فني و حرفهاي است. در همين دورههاي آموزشي است كه با 2همكار و دوست صميمي خود آشنا ميشود؛ دوستاني كه تفاوت سنيشان با او حدود 14سال است. درحاليكه به ارغوان اميني و سميرا جعفري نگاه ميكند، از آنها بهعنوان دخترانش ياد ميكند و ميگويد: «من داراي 2فرزند پسر هستم كه مطمئنا بهواسطه پسربودن علاقهاي بهكار من در حوزه بافت فرش ندارند اما اين 2 يار قديمي كه از لحاظ سن و سال جاي فرزندان من هستند جاي خالي دختر را در زندگي من پر كردهاند».
- پشتكار، اصل مهم در شروع كار بود
دورههاي آموزش فني و حرفهاي كه تمام ميشود اميني و جعفري بهواسطه تحصيلاتشان در رشته حقوق، مشغول يك پروژه كاري در دادگستري اراك ميشوند اما داوودآبادي مصمم است كار قاليبافي را حرفهاي دنبال كند. خودش ميگويد: «براي شروع كار نياز به كمك دوستان داشتم. هرچند از پاسخ مثبت آنها مطمئن نبودم اما كار را پيشنهاد دادم و خوشبختانه با استقبال آنها همراه شد». اميني و جعفري همكلاسيهاي دوران دانشگاه در رشته حقوق بودند؛ دوستاني كه بعد از فارغالتحصيلي عشق و علاقه آنها به كارآفريني باعث شد تا با تاسيس شركتي خدماتي، خيلي براي شغل منتظر دولت و پشت ميزنشيني نمانند. اميني كه 27سال سن دارد ميگويد: «كار در محيط زنانه اصل مهمي بود كه در اشتغال به آن توجه ميكردم؛ ويژگي خاصي كه كار پيشنهادي از سوي خانم داوودآبادي آن را همراه داشت. از همين رو طي مشورتي كه با خانواده و دوستم داشتم قرار گذاشتيم اين پيشنهاد را قبول كنيم».
جعفري هم دختر جوان 28سالهاي است كه پيش از اين سابقه كار خوبي در دفتر اسناد رسمي داشته است. اينكه چگونه توانسته دل از پشت ميزنشيني بكند و در بخش توليدي مشغول بهكار شود خود حكايت خواندنياي دارد. او ميگويد: «گرچه در رشته حقوق تحصيل كردهام اما هرگز نتوانستهام خودم را تصور كنم كه در راهروهاي دادگاهها بهدنبال پروندههاي قضايي بالا و پايين ميروم. اگر روزي قرار باشد از مدرك تحصيليام استفاده كنم تنها در آزمون صدور مجوز دفتر ثبت اسناد رسمي خواهد بود، در غيراين صورت ترجيح ميدهم در همين حوزه توليد فرش دستباف بمانم».
داوودآبادي درباره شروع كارشان ميگويد:«بعد از آنكه اميني و جعفري پاي كار آمدند، براي شروع، 2 دار قالي را برپا كرديم. يك روز براي اطلاع از طرحهاي مورد پسند بازار در بخش تابلوفرش به شركت فرش اراك مراجعه كرديم كه اين مراجعه فتح باب كارآفريني ما در حوزه توليد فرش شد». حضور داوودآبادي و دوستانش در شركت فرش، زمينه برپايي يك دوره آموزش بهبافي فرش دستباف را در روستاي داوودآباد با حضور 40بافنده فراهم ميكند؛ بافندههايي كه بعد از اين دوره آموزشي، نيروهاي كار در كارگاه قاليبافي آنها ميشوند. به گفته خودش چيزي طول نميكشد كه تعداد بافندههايشان از 40بافنده به 120بافنده ميرسد؛ اتفاقي كه داوودآبادي خيلي از آن به نيكي ياد نميكند و آن را پايه نخستين شكست در كارشان ميداند و ادامه ميدهد: «وقتي تعداد بافندهها زياد شد ما هم بدون توجه به كيفيت كار آنها، به هركس كه رسيديم سفارش كار داديم؛ فرشهايي كه دار و چله و مواداوليهاش را ما تأمين ميكرديم و توسط اهالي روستا بافته ميشد».
- اولين تجربه: شكست
ورود دارهاي قالي به همه خانهها بدون درنظر گرفتن كيفيت كار بافندگان در بافت تابلوفرش، باعث شد تا فرشهايي روي دست داوودآبادي و دوستانش بماند كه بهدليل مشكلات فني در بافت، قابليت عرضه در بازار را نداشتند. او از آن روزها ميگويد: «وقتي فرشها بافته شد بخش قابلتوجهي از آنها قابل عرضه در بازار نبود. گرچه ميتوانستيم طبق قوانين كاري كه در حوزه توليد فرش است به بافندگان فرشهاي اينچنيني حقالزحمهاي پرداخت نكنيم اما وضعيت اقتصادي نامناسب اكثر اين بافندهها، ما را از عمل به اين ماده قانوني كارمان باز داشت؛ تصميمي كه خسارت زيادي به بدنه مجموعه در شروع كار زد اما تجربه خوبي شد».
گرچه شكست، آن هم در ابتداي راه سنگين بود اما آنها را از ادامه راه باز نداشت و براي جبرانش راهي نمايشگاه فرش تهران شدند. آنجا متوجه ميشوند كه بازار از تابلوفرشهاي توليدي اشباع شده و ميل و رغبت خريداران به سمت فرشهاي سنتي يا همان خرسكبافيهاي منطقه اراك بيشتر از تابلوفرش است؛ فرشهايي كه بافندگان سنتي تبحر خاصي در بافت آنها دارند. توصيه بزرگان بازار فرش مبني بر بافت فرش اصيل اراكي كه هم از لحاظ طرح و نقشه و هم از لحاظ مواد بهكار رفته در نوع خود بينظير است را آويزه گوش ميكنند و با تغيير شيوه، تحولي بزرگ در مجموعه توليدي خود شكل ميدهند.
داوودآبادي ميگويد: «تعداد بافندگان را در داوودآباد كم كرديم، بهطوري كه الان 20بافنده ثابت در اين شهر داريم و به جاي آن، 30دار جديد در جلاير شازند برپا كرديم. كيفيت فرشهاي توليدي آنقدر خوب است كه توانست جايي براي خود در بازارهاي جهاني پيدا كند. از آنجا كه خودمان به تنهايي توان حضور در بازارهاي جهاني را نداريم در قالب يك تفاهمنامه، فرشهاي توليدشده در كارگاه ما توسط يك شركت ديگر به كشورهاي مالزي و ايالات متحده صادر ميشود».
- بازديد از يك مزرعه؛ مقدمه شروع پرورش شترمرغ
وقتي از چگونگي ورودشان به حوزه پرورش شترمرغ سؤال ميكنم خنده مهمان لب هر 3نفر ميشود اما داوودآبادي ميگويد: «كاملا اتفاقي بود! شنيده بوديم در يكي از روستاهاي اطراف داوودآباد، اهالي روستا بهكار پرورش شترمرغ مشغولند. تنها هدفمان از رفتن به آن روستا ديدن شترمرغها از نزديك بود اما در راه بازگشت تصميم گرفتيم ما هم آن كار را انجام دهيم، بماند كه در اين كار با سختيهاي زيادي مواجه شديم».
اميني كه عاشق حيوانات است حرفهاي داوودآبادي را با اشاره به خردهگيري مردان به كارشان ادامه ميدهد و ميگويد: «وقتي براي تهيه ملزومات پرورش شترمرغ مراجعه ميكرديم مردها با لحني خيلي بد ميگفتند كه شما خانمها برويد كار خودتان را بكنيد! چكار به ما داريد كه وارد اين بخش ميشويد؟»
جعفري كه البته خيلي علاقهاي به جانوران و پرورش آنها ندارد، ميگويد: «خلاصه با هر مشكلي كه بود كار پرورش شتر مرغ را با 50رأس در مزرعه پدري خانم داوودآبادي شروع كرديم. بازاريابي كار با توجه به شناخت كم مردم از گوشت شترمرغ و محصولات آن، در ابتدا بسيار سخت بود، اما توانستيم در سايه پشتكارگروه و ارائه محصول مطلوب، بازار خوبي را در دست بگيريم؛ اول از دوستان و آشنايان شروع كرديم و بعد بازار كارمان توسعه يافت».
كار اين تيم كه در داوودآباد ميگيرد، همه داوودآباديها علاقهمند به پرورش اين حيوان ميشوند و همين رويكرد روستاييان در انتقال انواع شترمرغها به داوودآباد ميشود پايه شكست اين 3 زن در كار پرورش شترمرغ!
داوودآبادي ميگويد: «تجربه در هر كار حرف اول را ميزند. ما در شروع كار نميدانستيم شترمرغ حيواني است با قلب ضعيف كه با كوچكترين صدايي ايست قلبي ميكند. توجه به همين نكته كوچك كافي بود تا ما هرگز محيط روستا را براي پرورش اين پرنده درنظر نگيريم. از سوي ديگر افزايش تعداد شترمرغها برابر با افزايش بيماري بين آنها و درنهايت تلف شدن شترمرغها شد».
- سميرا جعفري
12سال تجربه كار در دفتر اسناد رسمي دارم. عاشق اين كار بوده و هستم، اما از فعاليت در كارگاه قاليبافي كه محيطي زنانه و صميمي دارد راضيام. اين كار ضمن ظرافت و زيباييهاي خاص خودش، آرامشي به من ميدهد كه اين آرامش مايه ماندگاري من در آن است. در كنار كار قاليبافي علاقه بسياري به انجام كارهاي كشاورزي دارم. گرچه در رشته حقوق فارغ التحصيل شدهام اما اين رشته اصلا با روحيات من سازگاري ندارد. بيشتر امور مربوط به حسابداري شركت و امور مالي آن، با توجه به سابقه كاري كه در گذشته داشتم برعهده من است. گرچه رابطه خوبي با حيوانات ندارم اما با كار پرورش شترمرغ موافق بودم و اميدوارم بار ديگر بتوانيم با راهاندازي مزرعه پرورش شتر مرغ فعاليتهاي خود را در اين بخش توسعه دهيم.
- ارغوان اميني
فارغالتحصيل رشته حقوق هستم اما عاشق حيواناتم. روزي كه پيشنهاد كار پرورش شترمرغ داده شد يكي از موافقان سرسخت آن بودم. كار چلهكشي را به همراه خانم داوودآبادي در كارگاه عهدهدار هستم و با آمادهسازي دارهاي قالي آنها را براي بافت به دست بافندگان ميرسانيم. در كنار تمام نمايشگاههايي كه شركت ميكنيم آتليه عكس شركت نيز فعال است. دلم ميخواست در كنار كار توليد فرش در اراك، پرورش غاز هم در حياط پشتخانه انجام دهم و اين كار را با خريد 13غاز شروع كردم. در خانه خودم هم پرورش خرگوش دارم البته كار اقتصادي نيست، براي دل خودم اين كار را انجام ميدهم. دلم ميخواهد در آزمون وكالت قبول شوم و بهعنوان يك وكيل كارم را شروع كنم. من برخلاف دوستم، شغل وكالت را خيلي دوست دارم.
- زهرا داوودآبادي
متولد سال 1353در داوودآباد هستم و در سن 14سالگي ازدواج كردم . هماكنون داراي 2 فرزند پسر هستم. هنگام ازدواج تحصيلاتم بهدليل نبود امكانات آموزشي در منطقه در مقطع سوم راهنمايي ناتمام ماند، اما به اصرار همسرم بعد از مهاجرت به اراك ادامه تحصيل دادم و رشته مديريت خانواده را در مقطع كارداني به پايان رساندم و بعد از ورود به حوزه توليد فرش تصميم گرفتم در رشته طراحي فرش ادامه دهم تا بتوانم كار را بهصورت تخصصي پيش ببرم. توليد فرش از كارهاي مورد علاقه من است؛ كاري كه آن را با عشق انجام ميدهم و معتقدم فرشي كه با عشق بافته شود تفاوت زيادي دارد با فرشي كه از روي نياز بافته ميشود. هدف اصلي من در كنار توسعه كار، احياي فرش دستباف منطقه بود؛ فرشي كه روزگاري براي خود جايگاه ويژهاي در بازار فرش كشور داشت.
- روستايي كوچك در دل شهري بزرگ
سال 90 بود كه ايده راهاندازي كارگاه قاليبافي در ذهن زهرا داوودآبادي شكل گرفت؛ ايدهاي كه در سايه پشتكار و فعاليت او و دوستانش امروز به مجموعه كارآفريني بزرگي تبديل شده كه توانسته جمعيت قابل توجهي از زنان روستايي و شهري را مشغول كند و زمينه استقلال مالي را براي آنها به ارمغان بياورد. فعاليت مجموعه تحت مديريت داوودآبادي در بخش توليد فرش سنتي و تابلوفرش امروز توانسته محصولات توليدي خود را به آن سوي مرزها صادر كند. بازار كشورهايي چون مالزي و ايالات متحده امروز خريدار محصولات توليدي اين بانوان است. آنها پس از موفقيت در توليد فرش، دست به پرورش شتر مرغ زدند؛ كار بزرگي كه با سرمايه اوليهاي بالغ بر 5ميليون تومان آغاز شد. گرچه ناپختگي و بيتجربگي آنها عاملي بر شكست آنها بود اما گامهاي موفقي كه اين بانوان در حوزه بازاريابي و فروش محصولات توليدي از شترمرغ برداشته بودند باعث شد تا بعد از شكست در حوزه توليد، همچنان بازار خود را در عرضه محصولات حفظ كنند.
- كمكخرج خانه شدهام
زهرا محمدي يكي از بافندگان اين مجموعه توليدي است؛ بانويي كه حالا در سايه اين شغل توانسته بخش قابل توجهي از هزينههاي زندگي خود را تأمين كند. او ميگويد: ابتدا فكر نميكردم آموزش قاليبافي در اين كارگاه، آينده شغلي مرا تضمين كند اما امروز توانستهام ضمن فراگيري يك هنر، از لحاظ اقتصادي نيز كمكخرج زندگيام باشم.
مريم بهرامي هم دختر نوجواني است كه امسال كلاس ششم را به پايان ميرساند. او درحاليكه با مادرش براي انتخاب يك طرح از طرحهاي تابلو فرش به كارگاه خانم داوودآبادي آمده، ميگويد: بهترين كار براي گذراندن اوقات فراغتم در تابستان، قاليبافي است چراكه از يكسو خانوادهام با خيالي آسوده اجازه حضورم را در اين كارگاه ميدهند و از سوي ديگر ميتوانم در اين سن به كسب درآمد از محل هنري كه دارم بپردازم.
- حامي شركت داروهاي گياهي
در كنار اين فعاليتهاي توليدي، حالا اين تيم سه نفره از بانوان اراكي وارد حيطه كاري جديدي شدهاند و آن، مشاركت با يك توليدكننده داروهاي گياهي است؛ شركتي كه توليدكننده محصولات قندي ويژه بيماران ديابتي است و بعد از آشنايي با اين تيم در نمايشگاه گل از آنها خواست بهعنوان نماينده و اسپانسر فروش محصولات آنها با اين مجموعه همكاري كنند.
داوودآبادي معتقد است كه اگر پشتيباني همسرش نبود او نه امروز دانشجوي رشته طراحي فرش بود، نه يك كارآفرين در حوزه توليد فرش. او ميگويد: من در زندگي خودم نمود عيني اين جمله را كه ميگويند زن و مرد كاملكننده هم هستند به چشم ديدم.
- آتليه روستايي
در حياط بزرگ و باصفاي كارگاه قديمي فرشبافي آنها ميتوان تعداد زيادي مرغ، خروس و غاز را ديد؛ پرندههايي كه داوودآبادي دوست دارد روزي پرورش آنها را در سطح وسيع و گسترده انجام دهد. ناگفته نماند كه بخشي از اين حياط با دكور زيبايي كه در آن چيده شده تصوير روستايي كوچك در دل شهري بزرگ را برايمان به تصوير ميكشد؛ روستايي كه داوودآبادي از آن بهعنوان آتليه كارگاه قاليبافي ياد ميكند و ميگويد: علاقهمندان ميتوانند با حضور در اين آتليه، عكسهاي يادگاري با لباسهاي محلي بگيرند.