روز چهارم خردادماه سال 90 خانواده مردي ميانسال نزد پليس رفتند و براي پيدا كردن او كمك خواستند. با اعلام مشخصات اين مرد تحقيقات براي يافتن او آغاز شد تا اينكه چند روز بعد مأموران كلانتري 106نامجو، جسد مثله شده اين مرد را در خيابان كشف كردند. شواهد نشان ميداد مقتول به طرز فجيعي به قتل رسيده و جسدش بعد از مثله شدن سوزانده شده است. چند روز از قتل اين مرد ميگذشت اما معلوم نبود چهكسي و با چه انگيزهاي دست به اين جنايت زده است. با وجود اين ادامه تجسسهاي كارآگاهان جنايي نشان داد كه زني ميانسال با مقتول در ارتباط بوده و ممكن است از اسرار اين جنايت آگاه باشد. به همين دليل وي بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت.
- اظهارات ضدو نقيض
تنها مظنون پرونده رابطهاش با مقتول را انكار نكرد اما مدعي شد كه از قتل او بياطلاع است. او گفت: مقتول به من گفته بود كه ميتواند برايم وام بگيرد اما بعد از مدتي ناپديد شد. با وجود انكار اين زن وقتي مأموران براي بازرسي به خانهاش رفتند با لكههاي خون در حمام مواجه شدند. كشف جديد پليس كافي بود تا اين زن ادعاي تازهاي مطرح كند. او گفت: چند روز قبل چند نفر من را ربودند و به حوالي پل چوبي بردند. ممكن است آنها براي اينكه قتل را به گردن من بيندازند در خانهام صحنهسازي كرده باشند.
ادعاهاي اين زن در شرايطي بود كه يكي از همسايههاي وي در تحقيقات به پليس گفت كه در شستن فرش خانه وي كه به گفته او شربت آلبالو رويش ريخته بود به وي كمك كرده است. اين مرد گفت: لكههايي كه من روي فرش ديدم لكه خون بود اما زن همسايه اصرار داشت كه شربت آلبالوست. با اين حال من به او كمك كردم و بعد از شستن فرش با هم 2كيسه پلاستيكي را به يكي از خيابانها برديم.
- عضويت در گروه منافقين
متهم كه خودش را در تنگنا ميديد هر روز تلاش ميكرد تا با ادعايي تازه خودش را نجات دهد. او چند روز بعد مدعي شد كه شوهر صيغهاياش قاتل است. به همين دليل اين مرد احضار شد و مورد تحقيق قرار گرفت. وي گفت: من بيگناهم. روزي همسر صيغهايام با من تماس گرفت و به خانهاش رفتم. او 2كيسه پلاستيكي دستش بود كه بوي تعفن ميداد. همسرم از من خواست او را به ساوه ببرم. وقتي به آنجا رسيديم او كيسهها را در بيابان رها كرد. حالا اتهام قتل را به گردن من انداخته است. او عضو سابق گروهك تروريستي منافقين بود و 3سال در پادگان اشرف آموزشهاي تروريستي ديده است.
- اعتراف به قتل
تحقيقات از اين زن نزديك به 2سال طول كشيد تا اينكه سرانجام وي به قتل اعتراف كرد و گفت: وقتي مقتول به خانهام آمد به او آبميوه مسموم دادم و او بيهوش شد. سپس با چكش به سرش كوبيدم و او را در حمام مثله كردم و براي اينكه جسدش شناسايي نشود سر او را در پشت بام داخل باربيكيو سوزاندم. اين زن در نهايت در شعبه 74دادگاه كيفري استان تهران محاكمه و به قصاص محكوم شد اما بهدليل اينكه فرزند مقتول هنوز به سن قانوني نرسيده بود اجراي حكم متوقف و پرونده بار ديگر به دادگاه فرستاده شد. در اين ميان متهم توانست با پرداخت ديه رضايت اولياي دم را جلب كند. به اين ترتيب پرونده براي رسيدگي به جنبه عمومي جرم به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
- در دادگاه كيفري
در اين جلسه كه صبح ديروز برگزار شد متهم ابتدا گفت كه اتهام قتل را قبول دارد اما در ادامه حرفهاي تازهاي را مطرح كرد و گفت: من قرباني يك توطئه شدهام. با اينكه مرتكب قتل نشده بودم مجبور شدم اين اتهام سنگين را به گردن بگيرم. آن زمان من در كار خريد و فروش عتيقه بودم و افراد ناشناس با سرقت يك نيم تنه 4800ساله و 10سكه دقيانوس كه حدود 10ميليارد تومان ارزش داشت باعث شدند كه به اتهام قتل دستگير شوم. من قاتل نيستم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه براي صدور رأي وارد شور شدند.