ماجراي اين جنايت به روز 23تيرماه سال93 برميگردد. در آن روز به مأموران كلانتري 108نواب خبر رسيد در خانهاي واقع در خيابان قصردشت جنايت هولناكي اتفاق افتاده است. اطلاعات اوليه حاكي از آن بود كه مادر و 2دختر جوان خانواده با همدستي يكديگر پدر خانواده را به قتل رساندهاند. به همين دليل مأموران راهي محل حادثه شدند و 3متهم را بازداشت كردند اما هنوز معلوم نبود بر سر پدر خانواده چه آمده است.
چند دقيقه جستوجو در خانه كافي بود تا مأموران پاسخ اين معما را بيابند. اعضاي خانواده با همدستي يكديگر پس از قتل پدر، جسد او را مثله كرده و در چند كيسه زباله قرار داده بودند. آنها براي اينكه بوي تعفن جسد به مشام نرسد، چند روز در خانه اسپند دود ميكردند. در چنين شرايطي ماجرا به سيدمجتبي حسينپور، بازپرس جنايي تهران گزارش و با انتقال متهمان به پليس آگاهي تحقيقات در اينباره آغاز شد.
متهمان در جريان بازجوييهاي مقدماتي به قتل پدر خانواده اعتراف كردند و مدعي شدند بهدليل اينكه او با آنها بدرفتاري ميكرد، دست به اين جنايت زدهاند. در چنين شرايطي متهمان صحنه قتل را بازسازي كردند و در ادامه پروندهشان با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
- پاي ميز محاكمه
در جلسه محاكمه كه صبح ديروز در شعبه چهارم به رياست قاضي اصغر عبدالهي برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان به قرائت كيفرخواست پرداخت و گفت: طبق تحقيقات به عمل آمده در دادسرا در اين پرونده شيرين (43ساله) مادر خانواده و 2دخترش به نامهاي سحر (24ساله) و سيما (16ساله) با همدستي يكديگر پدر خانواده را به قتل رسانده و جسدش را با اره برقي مثله كردهاند. از اينرو براي شيرين و سحر درخواست مجازات دارم و براي سيما بهدليل اينكه هنگام وقوع جرم 16ساله بوده درخواست اعمال ماده91 مبني بر عدمقصاص قاتل زير 18سال را ميكنم.
سپس خواهران مقتول براي هر سه متهم درخواست قصاص كردند اما برادر مقتول براي شيرين و سحر درخواست قصاص كرد و گفت سيما را بخشيده است.در ادامه اين جلسه سحر در جايگاه ايستاد تا جزئيات جنايت را شرح دهد. او گفت: از زماني كه يادم ميآيد، پدر و مادرم با يكديگر درگير بودند و مدام كشمكش داشتند.
وقتي كه ديپلم گرفتم سر كار رفتم و در يك مغازه تعميرات گوشي تلفن همراه كار ميكردم و كمك خرج خانواده بودم اما پدرم با من بدرفتاري ميكرد. اين شرايط ادامه داشت تا اينكه ديگر خسته شدم و همراه مادرم تصميم گرفتيم پدر را به قتل برسانيم. اول فكر كرديم كه او را با يك تصادف عمدي بهقتل برسانيم ولي بعد فكر كرديم غذايش را مسموم كنيم اما فايدهاي نداشت تا اينكه يك روز قبل از حادثه درحاليكه پدرم از شمال برگشته بود، باز هم با مادرم درگير شد و ما تصميم گرفتيم داخل نوشيدنياش قرص بريزيم.
به اين ترتيب خواهر كوچكم مقداري قرص خريد. مادرم شيرموز درست كرد و قرصها را داخل آن ريخت. وقتي پدرم آن را نوشيد به خواب عميقي فرو رفت. چند ساعت گذشت و نيمههاي شب بود كه مادرم صدايم كرد و گفت پدر حالش بد شده است. ميخواست اورژانس خبر كند اما من مانعش شدم. همان موقع يك شال دور گردن پدر انداختيم. يك سر آن را من و سر ديگرش را مادر و خواهرم كشيدند.
متهم ادامه داد: پس از قتل ميخواستيم از دايي و عمويم كمك بگيريم اما هيچ كدام تلفنهايشان را جواب ندادند. نميدانستيم با جسد چه كار كنيم. به همين دليل يك اره برقي تهيه كرديم. من جسد را مثله كردم. مادرم آن را داخل كيسههاي زباله قرار داد و خواهرم هم اسپند دود ميكرد تا بوي تعفن بيرون برود. همان موقع بود كه مأموران دستگيرمان كردند.
در ادامه اين جلسه، همسر مقتول در جايگاه ايستاد و با تأييد حرفهاي دختر بزرگش گفت: از اول زندگي من و شوهرم اشتباه بود. ميخواستم از او طلاق بگيرم اما نشد. من زندگي بدي با شوهرم داشتم. سيما، سومين متهم پرونده نيز حرفهاي خواهر و مادرش را تكرار و به همدستي با آنها اعتراف كرد.
- بخشش در وقت اضافه
در پايان جلسه بار ديگر متهمان در جايگاه قرار گرفتند تا از خود دفاع كنند. در اين هنگام آنها به گريه افتادند و از اولياي دم خواستند آنها را ببخشند. متهمان گفتند هرچه درباره بدرفتاري مقتول گفتهاند دروغ بوده است و از جنايتي كه مرتكب شدهاند پشيمان هستند. در اين ميان قضات نيز براي جلب رضايت اولياي دم پادرمياني كردند.
فضاي سنگيني بر دادگاه حاكم شده بود و متهمان يكسره اشك ميريختند تا اينكه سرانجام اولياي دم با اينكه دل پرخوني از همسر و فرزندان مقتول داشتند و در ابتداي محاكمه نيز درخواست قصاص متهمان را كرده بودند، اعلام كردند ديگر از آنها شكايتي ندارند و تصميم به بخشش گرفتهاند. به اين ترتيب ختم جلسه اعلام شد.
نظر شما