همسرش داخل خانه تنهاست و موبايلش خاموش است. شماره هيچكدام از همسايهها را هم ندارد. به محض اينكه تلفن آزاد ميشود و زن گوشي را جواب ميدهد، مرد صداي اژدها درميآورد و آنچنان فريادي بر سر زن ميكشد كه تا كوچه پشتي، موهاي عابرين پياده به بدنشان سيخ ميشود.
اپيزود بعدي داستان؛ زن در حياط خانه منتظر است تا همسرش از سر كار برگردد و با هم براي خريد بيرون بروند. زن يك ساعت است كيف به دست، سر پا ايستاده اما از آقا خبري نيست. هرچه هم زنگ ميزند گوشي را جواب نميدهد. كمكم نگران ميشود، شايد تصادف كرده است! بالاخره مرد از راه ميرسد. انگار همهچيز عادي است، ماشين سالم است و مرد سرحال! زن نميتواند طاقت بياورد. با گريه صداداري كيفش را روي پلهها پرت ميكند و به داخل خانه بر ميگردد و در را از پشت ميبندد.از اين اتفاقات كم و بيش براي خيليها پيش آمده است. بياييد يك كار علمي انجام دهيم. درست مثل پوستكندن پياز، لايههاي اين اتفاق را جدا و مراحل مختلف رخداد را بررسي كنيم.
مرحله اول مشاهده است؛ يعني «اشغال بودن تلفن» يا «دير آمدن مرد». مرحله دوم احساسي است كه از ديدن اين اتفاق براي هركس پيش ميآيد؛ مثلا «نگراني» يا «ترس». مرحله سوم فكر و تحليلي است كه در ذهن آشكار ميشود؛ «نكند همسرم دارد با مادرش عليه من حرف ميزند»، «نكند شوهرم با دوستانش دنبال تفريح رفته و من را اينجا كاشته». مرحله چهارم «انتظار ناكام» است؛ يعني انتظار برآورده نشده آدمي؛ انتظار داشته «زنش سريع تلفن را بردارد» يا «مردش حداقل به او خبر بدهد كه دير ميآيد».
بايد ياد بگيريم در روابط اجتماعيمان، هر اتفاق را با آرامش و بهنحوي آگاهانه به اين 4 لايه تفكيك كنيم، آن وقت عكسالعملي مناسب را انتخاب خواهيم كرد. عدمتفكيك اين 4لايه باعث همان فرياد هيولايي مرد يا گريه و قهر زن ميشود. اگر از اتفاقي نگران ميشويم بهتر است با مهرباني همان نگراني را به طرف مقابلمان منتقل كنيم يا اگر از مشاهده يك اختلال در روابط، به يك تحليل مشكوك ميرسيم، آن تحليل را با طرف مقابل چك كنيم. آن وقت اوضاع بهتر خواهد شد.