ابراهيم خليل(ع) آزمايشهايي را پشت سر گذاشت كه نشان ميداد گوهر پيامبري را از نوح و او از آدم به همراه آورده است چنانكه قربانكردن فرزند از سختترين آنها بود و پيامبر خدا در آن ترديدي نكرد. شيطان قدم به قدم او را تعقيب ميكرد تا بازمانده سلاله آدم را هم از اطاعت خدا باز دارد و او اگرچه سنگ ميخورد اما دست از وسوسه برنميداشت.
ابراهيم(ع) از نسل نوح(ع) بود اما نمرود هم نسب به كشتي نجات همان پيامبر ميبرد و مردمي كه شاهد مجازات گناهكاران با آبها بودند، چنان آن را فراموش كردند كه اين بار به تماشاي آتشي آمدند كه قرار بود بت شكن را بسوزاند.
روايتهاي 3دين ابراهيمي درباره داستان ابراهيم خليل اندكي تفاوت دارد. تفاوتها از نام پدرش كه تارخ بود يا آزر و همسرانش و اينكه ثروتمند بود يا فقير آغاز ميشود و به مهمترين واقعه ميرسد: به اطاعت از فرماني كه خداوند به او داده بود. مسلمانان، پسري كه قرار بود به پيروي از دستور خداوند قرباني شود را اسماعيل، فرزند هاجر ميدانند و يهوديان و مسيحيان او را اسحاق فرزند ساره به شمار ميآورند اما تفاوتها نشانه اختلاف آنها نيست بلكه شايد هريك تلاش ميكنند تا سهم بيشتري از شرافت و افتخار اين پيغامبر يكتاپرستي داشته باشند.
ابراهيم(ع) چنان بزرگ بود كه ميراثش به بزرگترين اديان جهان رسيد و سنتهايي كه بنيانگذاشت همچنان ادامه يافته است. امروزه ما حج ابراهيمي را از پيامبري داريم كه خانه كعبه را به كمك فرزند از نويافته خود بنا كرده است. ابراهيم(ع) از بزرگترين كاخهاي زمان خود گذر كرده بود. او در جواني به بارگاه نمرود رفت و نخوت اين پادشاه كه ادعاي خدايگاني جهان را داشت به چشم ديد. ابراهيم(ع) خود نيز از ثروت و مكنت بيبهره نبود اما خانهاي كه ساخت بهدست 2تن و تنها از سنگ و خاك بنا شده بود تا نشانهاي از يكتاپرستي باشد و راه را به گمراهان نشان دهد. امروز خانهاي كه ابراهيم(ع) بنا كرده قبله مسلمانان است.
آيين حج، به همه ميآموزد كه به زينت دنيا دل نبندند و بر آنچه دارند تفاخر نكنند اما اكنون پادشاهان آن سرزمين حريم كعبه را با برجهاي بزرگ محاصره كردهاند. شيشه و آهن روي هم انباشته شده و از هر طرف بنايي پر زرق و برق به سوي آسمان بالا رفته و سايه بر ديوارهاي مسجدالحرام انداخته است تا خلق را به تماشا و تحسين ثروت و قدرت حاكم وادار كند، در حالي كه حاكمان حجاز كه لقب خادمالحرمين بر خود نهادهاند، ناتوان از اداره حج به آتشافروزي در اطراف خود مشغول هستند. امروزه سرزمينهايي كه ابراهيم(ع) در آن زندگي كرد درگير جنگ و خونريزي است و در هر سو صداي گلوله و انفجار و ناله كساني كه جان و مال و فرزند خود را در خطر ميبينند شنيده ميشود.
عيد قربان روزي است كه پيروزي انسان و غلبه بر خواستههاي درونياش را يادآوري ميكند. عيدي كه نشانه شكست شيطان از فريب پيامبر بود.