امـا هزار دريغ و افسوس كه اجل به او مهلت نميدهد و مرگ، او را در كام خود فرو ميكشد و آرزوهاي دور و دراز را همراه خود به خـانه گـور ميبرد.
آرزوهـاي طـولاني، انسان را بيشتر در دنيا غرق و او را اسير هوي و هـوس كرده، در نتيجه عملش را بد ميسازد. حضرتعلي عليهالسلام به اين نتيجه نـاپسند اشـاره و بهعنوان يك قانون كـلي مـطرح ميكنند و ميفرمايند: «هيچ بندهاي آرزويش را طولاني نميكند، جز اينكه عملش را بد ميكند»؛ به هـمين عـلت، ايشان آرزوي طولاني را بهعنوان امري نامطلوب معرفي كردهاند و ميفرمايند: «وحـشتناكترين چـيزي كـه از آن بر شما مـيترسم 2 خـصلت است: پيروي هوي و آرزوي دراز.». پيـروي هوي، انسان را از حق باز ميدارد و آرزوي دراز آدمي را از ياد آخرت به فراموشي مياندازد.
در دستورات اسلامي نيز بـر كـوتاهي فكر و انديشيدن در مورد ساعتهاي آينده دنـيا و مـنع از مشغولسـاختن ذهـن بـه امور دنيايي آتي و مـغتنم شمردن فرصتها بسيار سفارش شده است. «چون به صبح ميرسي درباره عصر فكر نكن و چون بـه عـصر رسـيدي درباره صبح فكر نكن. از سلامتي براي بـيماريات و از جـواني بـراي پيـريات، و از زنـدگي بـراي مرگت استفاده كن زيرا نميداني فردا زندهاي يا مرده؟» اين سخن از پيامبر(ص) نقل شده و همچنين ذكر شده است كه هرگاه كسي كاري را به زمان آينده محول ميكرد، حضرت مسئله مرگ را به او يادآوري ميكردند و وي را سـخت مورد توبيخ قرار ميدادند.
بدون شك، ساعتي فكركردن در مورد آخرت و بياعتباري دنيا، مردن و كوچكردن از دنيا و بازكردن طـنابهاي خيمههاي دنيا و خيمهزدن در آخرت، بهتر است از عبادت يك سال. يك راهحل آسان براي دوري از مطامع دنيايي همين است كه آدم در فرصتهاي مقتضي سري به قبرستان بزند و خود را در ميان سيل رفتگاني ببيند كه اكنون زير خروارها خاك آراميدهاند. اين كار موجب ميشود كه انسان خود را به مرگ و حقيقت آن نزديكتر ببيند و بالطبع خيلي از خصيصههاي ناپسند را از خود دور كند؛ همچون بخل، حرص و طمع، وابستگي به دنيا، حسادت و...