فضاي مجازي فارغ از طبقات اجتماعي شكل ميگيرد و هم آثار مثبت دارد و هم آثار منفي. از آثار مثبت آن ميتوان به تأثيرگذاري زياد اشاره كرد و اينكه صداها به گروههايي كه در دوردستها هم وجود دارند، ميرسد. خيلي وقتها همين كمپينهاي مردمي در فضاي مجازي توانسته سلطه رسانهاي غرب را بشكند و موجي ايجاد كند كه دنيا صداي مردم يك منطقه را بشنوند. در واقع شبكههاي مجازي جايگزيني براي سلطه رسانههاي بزرگ شدهاند. مزيت ديگر اين فعاليتهاي گسترده در شبكههاي اجتماعي اين است كه دست و پاگيري رسانههاي بزرگ را ندارند، ساختار سادهاي دارند و هر فردي ميتواند با عضويت در آنها به توليد محتوا و نشر افكار خود بپردازد، فضاي صميمانهتري نسبت به رسانههاي رسمي يا سنتي وجود دارد و كار با آن سادهتر و جذابتر است.
اما در عين حال بايد توجه كرد كه در دنياي مجازي، وجود كمپينهاي متعدد باعث ميشود ديگر صداها به خوبي شنيده نشوند و موجها به اندازه كافي اثرگذار نباشند. در واقع امواج همديگر را خنثي ميكنند. وقتي همه با هم صحبت كنند، ديگر هيچكس درست شنيده نميشود. اين البته الزاما آسيبزا نيست اما بايد گفت كه وقتي جريانهاي زيادي بهوجود ميآيند، بايد عادت كنيم كه موجها اثرگذاري محدودتري داشته باشند، كوچكتر باشند و در واقع به تقسيم يك كيك بزرگ، اكتفا كنيم و هر كدام سهم خود را از اين كيك برداريم. البته در برخي موارد، هنوز هم ميتوان موجهاي بزرگ و مؤثري ايجاد كرد؛ نمونه آنكه اخيرا اتفاق افتاد، كمپين با هشتك #شجره- ملعونه بود كه با توجه به اهميت موضوع براي مخاطب خيلي زود شكل گرفت و فراگير شد. در برخي موارد هم شايد موضوع براي مخاطب چندان شناخته شده يا دغدغه نباشد اما شيوه پرداخت به آن، زبان، تكنيك و... موضوع را تبديل به يك دغدغه عمومي كند. سال گذشته كه جيبوتي اعلام كرد روابط خود را با ايران قطع كرده، اجراي يك قطعه طنز كه برگرفته از ترانه محبوب آن دوره بود، باعث شد مردم با اتفاق رخ داده آشناتر شوند و يك موج بزرگ در شبكههاي اجتماعي ايجاد كنند.
نكتهاي كه نبايد از آن غافل شد اين است كه ما هنوز به رسانههاي بزرگ عادت داريم و شبكههاي اجتماعي يك چالش مهم براي اين رسانهها هستند و بهزودي كارآمدي آنها را تحتتأثير قرار ميدهند. زبان اين رسانههاي سنتي، هنوز رسمي، طولاني، پر از شرح و جزئيات است؛ مثلا امروز ميبينيم كه رسانههاي رسمي وارد شبكه اجتماعياي مثل تلگرام شدهاند اما هنوز با مطالب بلند سعي در جلب مخاطب دارند. درحاليكه اقتضاي اين فضا، كوتاه و موجز سخن گفتن است.
از ديگر چالشهاي شبكههاي اجتماعي اين است كه اتيكت زباني، آداب گفتاري و نوشتاري به درستي رعايت نميشود، رعايت حريم خصوصي و عدمهتاكي، رعايت قوانين و حفظ اسرار افراد به درستي صورت نميگيرد و در بسياري از موارد، جريانات فضاي مجازي نميتوانند حس اعتماد ايجاد كنند. هنوز بسياري از موجهايي كه فضاي مجازي را دربرميگيرد، جو زده و احساساتگراست و همه اينها نشان ميدهد كه سواد رسانهاي به قدر كافي رشد نكرده و نياز داريم خيلي بيشتر روي اين مهارت كار كنيم.