سه‌شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۵
۰ نفر

همشهری آنلاین: یونس شکرخواه عدالت اجتماعی را گمشده سواد رسانه‌ای عنوان کرد. حسن نمک‌دوست هم از تبدیل سواد رسانه‌ای به یک صنعت در ایران و بی‌توجهی آن به موضوع حق دسترسی به اطلاعات، انتقاد کرد

سواد رسانه‌ای

به گزارش مهر، نشست تخصصی با موضوع سواد رسانه‌ای در گذر تاریخ؛ دیروز امروز فردا پیش از ظهر سه‌شنبه ۱۴ دی با حضور یونس شکرخواه، حسن نمک‌دوست، بهاره نصیری و علی شاکر در دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها در تهران برگزار شد.

  • سخنان بهاری نصیری

در ابتدای این جلسه بهاره نصیری که پیشتر مقاله‌ای را درباره تاریخچه و وضعیت آموزش سواد رسانه‌ای در دو کشور کانادا و ژاپن نوشته بود، در سخنانی گفت: موضوع سواد رسانه‌ای برای نخستین بار در کانادا در سال ۱۹۷۸ در انجمن سواد رسانه‌ای تورنتو در این ایالات کانادا مطرح شد و متعاقب آن، این موضوع به متون آموزشی کانادا هم راه پیدا کرد.

وی با اشاره به اینکه کانادا از کشورهای مستعمره بریتانیای کبیر به شمار می‌رود و در عین حال مرزهای طولانی با آمریکا دارد، افزود: بسیاری از شهروندان کانادایی نگران از نفوذ فرهنگ آمریکایی به کشورشان بودند و به همین خاطر یکی از سرفصل‌های بحث سواد رسانه‌ای در نظام آموزشی این کشور، بررسی احساس هویت کانادایی در فیلم‌های آمریکایی بود و به همین اعتبار می‌توان گفت که رویکرد حاکم بر شکل‌گیری سواد رسانه‌ای در این کشور، یک رویکرد انتقادی بود.

وی افزود: در مقابل، در ژاپن ما می‌بینیم که به جای واژه «سواد رسانه‌ای» از «کاربری مؤثر اطلاعات»، استفاده شد. در تحقیقی که در این کشور انجام شده بود، مشخص شد که بیش از ۹۹.۵ درصد از دانش‌آموزان این کشور از اینترنت استفاده می‌کنند که این استفاده یکجانبه از اینترنت، موجب نگرانی‌هایی در میان مسئولان آموزشی ژاپن شد و آنها معتقد بودند که این مسئله، موضوع یادگیری فعال را که در نظام آموزشی ژاپن نهادینه شده است، برای دانش‌آموزان در معرض خطر قرار می‌دهد.

این پژوهشگر حوزه ارتباطات همچنین با اشاره به مشاهدات خود از وضعیت تعلیم و تربیت در مدرسه ژاپنی‌ها در تهران گفت: مهمترین ویژگی آموزش در میان معلمان این مدرسه در ژاپن مبتنی‌بر ارتقای شاخص توانایی‌ها و استعدادهای دانش‌آموزان بوده است. به همین اعتبار می‌توان گفت که رویکردی که در کانادا که در مواجهه با سواد رسانه‌ای ایجاد شد، رویکردی محتوایی و از زاویه تفکری انتقادی بود اما در ژاپن، رویکرد محتوایی مبتنی بر یادگیری فعال بود.

نصیری با بیان اینکه در هر دو کشور کانادا و ژاپن، موضوع سواد رسانه‌ای بر اساس نیازها و رویکرد آنها شکل گرفت و برایش برنامه‌ریزی شده است، در ادامه به مورد ایران اشاره کرد و یادآور شد: به جرأت می‌توان گفت که در کشور ما بحث سواد رسانه‌ای برای دانش‌آموزان یک کلاف پیچیده است و ما هنوز نمی‌دانیم که اساساً چرا سواد رسانه‌ای در ایران تدریس و تحصیل می‌شود؟

وی در ادامه با اشاره به اینکه امروزه سواد دیگر صرفاً به معنی توانایی خواندن و نوشتن نیست بلکه به معنی درونی کردن ساختار احساسات انسان و توانمند کردن او در تفسیر متن و برقراری ارتباط درونی با متن است، تأکید کرد: سواد در جامعه ما مفهومی ایدئولوژیک پیدا کرده است؛ یعنی یک مفهوم خنثی نیست و لاجرم اتفاقی که افتاده، این است که سواد تبدیل به عقل ابزاری شده است در حالی که سواد از جنبه عقل ارتباطی است؛ یعنی ما فکر می‌کنیم اگر به بچه‌هایمان مهارت بیاموزیم، همین کفایت می‌کند در حالی که آموزش دادن نیازمند معنا بخشیدن هم است.

این پژوهشگر حوزه ارتباطات اضافه کرد: دلیل این مسئله این است که مفهوم سواد از بستر اجتماعی شکل‌گیری آن در ایران جدا شده است. به عبارت دیگر می‌توان گفت که اگرچه همه ما توانایی خواندن و نوشتن داریم، اما میل به خواندن و نوشتن نداریم و این باعث شده که سواد به امری تصنعی و تکلفی تبدیل شود.

وی چهار مهارت خوب دیدن، خوب شنیدن، خوب صحبت کردن و خوب نوشتن را به‌عنوان مهارت‌های ارتباطی ضروری در یک فرد برای برقراری ارتباط با فرد دیگر و جامعه پیرامونش یادآور شد و با اشاره به اهمیت دروسی که مانند انشاء در نظام‌های آموزشی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای پیشرفته دارند، گفت: متأسفانه شاهد چنین روندی در ایران نیستیم و حتی می‌توان گفت که ما در گذشته رویه بهتری را داشتیم؛ در گذشته کاربرد اجتماعی سواد در ایران بسیار بیشتر از امروز بود و انتظار یک پدر و مادر از فرزندشان که او را به سوادآموزی تشویق می‌کردند، صرفاً این نبود که توانایی خواندن و نوشتن پیدا کند، بلکه انتظار داشتند که او با یادگیری این مهارت، بتواند «زندگی بهتری» برای خود سامان دهد. وقتی سواد از مقوله تفکر درونی به مقوله تکنیکی تقلیل می‌یابد، طبیعتاً تفکر هم کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

نصیری در بخش پایانی صحبت‌های خود و پس از نقدهایی که علی شاکر دانشجوی دکتری علوم اجتماعی به کتاب درسی تفکر و سواد رسانه‌ای در مقطع تحصیلی متوسطه وارد کرد، گفت: اگرچه من هم معتقدم این کتاب درسی سراسر ایراد است، اما در عین حال معتقدم که وجود چنین واحد درسی در میان دروس نظام آموزشی ما ضروری است.

وی که خود از اعضای نخست تیم تدوین این کتاب نیز بوده است، گفت: بنده به دلیل همخوان نبودن تفکرم در رابطه با نحوه تدوین سرفصل‌های این متن آموزشی با سایر اعضای هیأت مؤلف آن، همان ابتدا این کار را رها کردند و از تیم آموزشی جدا شدند. اما الان هم معتقدم که این کتاب باید باشد، هر چند باید یک بازنگری جدی و اساسی در آن صورت گیرد و نباید اجازه داد که سواد رسانه‌ای تنها به یک مُد علمی تبدیل شود.

  • سخنان یونس شکرخواه

در ادامه این نشست تخصصی یونس شکرخواه مدرس روزنامه‌نگاری هم در سخنانی با بیان اینکه گمشده سواد رسانه‌ای، مفهوم عدالت اجتماعی است، تأکید کرد: من هنوز هم فکر می‌کنم که عادلانه نیست که بچه‌ها در معرض محتوای خشونت‌آمیز یا پورنوگرافیک قرار بگیرند و یا اینکه اقشاری به هر علتی مهارت استفاده از محتوای رسانه‌ای را نداشته باشند. عادلانه نیست که ما در برابر مصرف تجاری، در معرض رسانه‌ها باشیم اما هوشیاری لازم به ما داده نشده باشد؛ اینها نشانه آشکار نبود عدالت اجتماعی است. این که بچه‌ها در سنین پایین اکثر برندها را می‌شناسند یک فاجعه است.

ایسنا درباره سخنان شکرخواه گزارش داد: دکتر یونس شکرخواه، استاد روزنامه نگاری با اعتقاد بر اینکه سواد رسانه‌ای مستلزم رعایت عدالت اجتماعی است، تاکید کرد: هنوز هم به تعریفی که ۱۰ سال پیش گفته‌ام، پایبندی دارم. هنوز هم فکر می‌کنم در بحث سواد رسانه‌ای، عدالت‌اجتماعی مطرح است.

به گزارش شفقنا، یونس شکرخواه، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران گفت: از موضع اقتصاد سیاسی به رسانه نگاه می‌کنم و برای درک هر رسانه‌ای آن را بر روی نقشه قدرت و ثروت می‌گذارم.

او در عین حال با هشدار نسبت به این مطلب که برخورد سطحی با آموزش سواد رسانه‌ای مقوله خطرناکی است، افزود: برخورد سطحی با سواد رسانه‌ای مقوله خطرناکی است، چون آن جزوه درسی و یا آن کتابی که قرار است این مقوله را آموزش دهد، خوش هم بخشی از چرخه ماجراست. باید دید چه کسی آن کتاب را نوشته است؟ به عنوان مثال در این که رسانه‌ها می‌توانند در خدمت یک طبقه خاص باشند تردیدی ندارم چون روزنامه‌نگارم و از موضع اقتصاد سیاسی به رسانه نگاه می‌کنم و رسانه را بر روی نقشه قدرت و ثروت می گذارم. باید ببینیم دست رسانه در دست کدام ثروتمندان و قدرتمندان است. اگر شما می‌خواهید بگویید رسانه‌هایی در جهان وجود دارند که مستقل هستند؛ من می‌گویم هر وقت پیدا کردید به من خبر دهید.

این استاد روزنامه‌نگاری همچنین مطرح کرد: سواد رسانه‌ای هنوز برایم سوال شده است و تسلیم پاسخ‌های موجود نمی‌شوم. پرسشی که دارم این است که سواد رسانه‌ای برای کدام مخاطبان باید نوشته شود؟

شکرخواه با بیان اینکه ما با رسانه‌های مدرن، خودمان را بیان می‌کنیم، یادآور شد: ما خوب بلدیم که در یک میهمانی، کسی را دور بزنیم و برایش پیامک ارسال کنیم، خوب بلدیم در کلاس درس، یواشکی از معلم‌مان عکس بگیریم و آن را در جایی آپلود کنیم و بسیاری از یواشکی‌های دیگر. من مطمئنم که یک کارگر خدماتی ساده هم که به هر حال یک گوشی هوشمند دارد و به تلگرام هم متصل است، شماره همکارش را دارد، ولی نمی‌داند که حق دسترسی به این تکنولوژی ارتباطی جدید، الزاماً به معنی حق ارتباط نیست و با آن متفاوت است. اینکه عده‌ای تشخیص بدهند که چگونه می‌توانند سوءاستفاده کنند و عده‌ای نتوانند تشخیص بدهند که چطور مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند و به همین خاطر مورد عتاب و سرزنش قرار بگیرند، نمونه دیگری از نبود عدالت اجتماعی است.

این روزنامه‌نگار با سابقه با تأکید بر اینکه رسانه می‌تواند در خدمت یک طبقه حاکم باشد، گفت: سواد رسانه‌ای می‌تواند ضرورت داشتن رسانه‌های مستقل را به ما گوشزد کند و اینکه چگونه از بی عدالتی حاکم در فضاهای رسانه‌ای فرار کنیم که اگر لوموند خواندیم، فرانسوی نشویم و اگر نیویورک تایمز خواندیم، آمریکایی‌ نشویم. بنابراین اگر دنبال رسانه مستقل هستیم و معتقد هستیم دنیا می‌تواند با تکثر رسانه‌ای بهتر زندگی کند و دنیای متکثر بهتر از دنیای تک بعدی است، باید ببینیم راه آن کجا است. به عبارتی شاید این خودش از وظایف مقوله سواد رسانه‌ای باشد.

وی گفت: ما باید بدانیم که در همان خانه‌ای که زندگی می‌کنیم، برای پدرمان یک نسخه از سواد رسانه‌ای تجویز کنیم، برای بچه‌مان یک نسخه دیگر و برای خودمان هم یک نسخه جدا و همچنین این را بدانیم که ما ناظر سیستم ارتباطی نیستیم و خودمان هم بخشی از سیستم هستیم.

به گزارش خبرگزاری‌ها، سردبیر همشهری آنلاین درباره موضوع رسانه‌های مستقل هم تصریح کرد: در جهان رسانه‌ مستقل وجود ندارد اما سواد رسانه‌ای لزوم داشتن رسانه‌های مستقل را به ما گوشزد می‌کند؛ حال باید برای رسیدن به رسانه مستقل به دنبال راهکار باشیم.

شکرخواه با اشاره به سیاست‌های رسانه‌ای اتحادیه اروپا درباره سواد رسانه‌ای یادآور شد:  یکی از سیاست‌های اتحادیه اروپا که جدیداً به آن پرداخته شده، تدارک برای رقابتی‌سازی فضای رسانه‌های اروپا با سایر مناطق جهان ست.

شکرخواه در تبیین جایگاه سواد رسانه‌ای در جامعه خاطرنشان کرد:  وظیفه سواد رسانه‌ای در جهان معاصر شناسایی همه استحکامات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی جریان‌هایی است که تحقق عدالت را در دستور کار ندارند و بی‌عدالتی در فضای رسانه ای به نفع آن‌هاست.

وی اضافه کرد: از چند نشریه پر تیراژ کشور، یکی متعلق به شهرداری است، یکی متعلق به دولت و یکی متعلق به رادیو و تلویزیون است و ما درواقع سه روایت از کشور ایران داریم، بسته به اینکه صندلی شما به کدام طرف شیفت شده باشد، شما یک تصویر خاص از ایران دارید.

شکرخواه گفت سواد رسانه‌ای، مصونیت و حمایت ایجاد نمی‌کند، بلکه باید آماده‌سازی کند. سواد رسانه‌ای، آموزش الکترونیک نیست. سواد رسانه ای باید بین رسانه های کلاسیک و مدرن تفکیک قائل شود و بر تفکر انتقادی، تفکر فرهنگی و نیز بر ایجاد خلاقیت در تولید و مصرف رسانه‌ای تکیه کند. لطفاً فکر نکنید با یک مشت آدمِ دست بسته سر و کار دارید و در روز برای آن ها نسخه می‌آورید که این تعریف سواد رسانه‌ای است. پایه سواد رسانه‌ای تدارک گری است نه حمایت گری و ایجاد مصونیت. این داستان زندگی است و زندگی هم ادامه‌دار است. بهتر است بگوییم ماجرای رسانه‌ها مثل فوتبال است که هیچ وقت قابل تکرار نیست و هیچ بازیی دوباره به شکل اول تکرار نمی‌شود.

  • سخنان حسن نمک دوست

در این نشست همچنین حسن نمک‌دوست تهرانی مدرس روزنامه‌نگاری و پژوهشگر در حوزه ارتباطات و حق دسترسی به اطلاعات در سخنانی با تأکید بر اینکه بدون دسترسی آزاد به اطلاعات، هیچ اتفاق مهمی در هیچ جامعه‌ای از جمله در مقوله توسعه سواد رسانه‌ای، نمی‌تواند رخ بدهد، از صحبت‌های بهاره نصیری و یونس شکرخواه، وام گرفت و گفت: به عقیده خانم نصیری، ما باید سواد را در معنای آن به شعور نزدیک کنیم و از نظر آقای شکرخواه هم می‌بایست به مقوله عدالت اجتماعی در امر سواد رسانه‌ای توجه ویژه‌ای کنیم. واقعیت این است که وقتی ما با یک پدیده جدید مواجه می‌شویم، به جای اینکه به صورت خیلی دقیق و جزئی روی آن کار کنیم، سعی می‌کنیم از آن یک غول بسازیم و آنقدر آن را بزرگ می‌کنیم که دیگر نمی‌توانیم مدیریتش کنیم.

وی ادامه داد: بعد از اینکه پدیده‌ای را تبدیل به غول کردیم، فکر می‌کنیم این همان رُمی است که همه راه‌ها به آن ختم می‌شود، آن وقت هم دست به کار می‌شویم و سمینار و همایش برایش برگزار می‌کنیم؛ همان اتفاقی که امروز برای سواد رسانه‌ای در ایران رخ داده است و تبدیل به یک صنعت شده است.

این روزنامه‌نگار یادآور شد: من از مجموع مطالعاتم به این گزاره رسیده‌ام که سواد رسانه‌ای یعنی ترویج و همگانی کردن دانش رسانه‌ای برای عموم مردم و شهروندان. ما که نمی‌خواهیم دانش‌آموزان سواد تخصصی رسانه‌ای یاد بگیرند، بلکه می‌خواهیم یک دانش عمومی نسبت به مقوله رسانه در آنها ایجاد کنیم. به عنوان مثال اینکه ما خیلی از اوقات تصور می‌کنیم آنچه رسانه‌ها می‌گویند، عین واقعیت است و پیدا کردن گره‌های این مشکل، همان سواد رسانه‌ای است. مثلاً اینکه به آنها بیاموزیم که الزاماً آنچه رسانه می‌گوید، مساوی با واقعیت یا منطبق بر واقعیت نیست و این همان چیزی است که می‌بایست در اختیار عموم مردم و شهروندان قرار بگیرد.

نمک‌دوست که به‌صورت مشخص در حوزه حق دسترسی آزاد به اطلاعات، پژوهش‌هایی انجام داده است، اضافه کرد: نکته مهم این است که آیا آنچه که امروز با عنوان «صنعت سواد رسانه‌ای» در ایران جا افتاده است، اصلاً به حق دسترسی شهروندان به اطلاعات در ایران پرداخته است؟ متأسفانه باید گفت: خیر و ما در این زمینه، سواد رسانه‌ای را تبدیل به غول که از دسترس مردم خارج شده است، کرده‌ایم و آن را از مأموریت اصلی‌اش که همانا توانمندسازی عموم مردم برای دسترسی، تجزیه و تحلیل و تولید محتوای رسانه‌ای است، دور کرده‌ایم.

  • سخنان علی شاکر

علی شاکر با انتقاد از محتوای کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» برای پایه دهم گفت: سواد رسانه‌ای رسانه‌ستیز نیست، همچنین این سواد نمی‌گوید نگاه نکن، بلکه می‌گوید با دقت و انتقاد نگاه کن.

به گزارش شفقنا رسانه، او ادامه داد: نقد دیگر این که بخشی از این کتاب مربوط به جزوه‌هایی است که پیش از این مؤلفان کتاب آن را تدوین کرده‌اند و در برخی مدارس مذهبی تدریس می‌شود مثل مجموعه «بیدار باش» آقای دکتر موذن. همچنین درس‌ها سیری منطقی و منسجم ندارد.

این دانشجوی ارتباطات با مرور نظرهای مطرح شده‌ی موافقان کتاب در پاسخ به این نقدها بیان کرد: گفته شد انتشار این کتاب با هر کم و کاستی‌ اتفاقی مبارک است که شخصا این پاسخ را قبول ندارم. پاسخ دیگر هواداران این کتاب این است که مباحث کتاب حافظه محور نیست، بلکه تفکر محور است. می‌گویند نقدها به این کتاب شخصی شده‌اند و مولفان همه در زمینه خود صاحب تجربه‌اند. همچنین درباره‌ی این که چرا از اساتید دانشگاهی کمک نگرفته‌اید، می‌گویند دانشگاهیان الزاما قادر به نوشتن کتاب درسی برای دانش‌آموزان نیستند.

این پژوهشگر با اشاره به محورهای نقد خود به کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» گفت: یک- سواد رسانه‌ای با رسانه‌ستیزی جایگزین شده است. دو- اشکال‌ها و تناقض‌های علمی موجود در این کتاب است. سه- کتاب سخت‌فهم و مباحث آن تخصصی است. به عنوان دانشجوی ارتباطات بسیاری از سوال‌ها و مباحث را نمی‌توانم پاسخ دهم. چهار- چه کسی قرار است این کتاب را تدریس کند و در مرحله‌ی مهم‌تر مخاطب این کتاب کیست؟

او تصریح کرد: سواد رسانه‌ای رسانه‌ستیز نیست. همچنین این سواد نمی‌گوید نگاه نکن، بلکه می‌گوید با دقت و انتقاد نگاه کن. متأسفانه در این کتاب مدام این جمله تکرار شده که رسانه‌ها به ما دروغ می‌گویند یا رسانه‌ها را عامل جنگ می‌داند.

شاکر ادامه داد: فارغ از عکس‌ها و متن‌ها ادبیات این کتاب به شدت رسانه هراسانه بوده است و مدام مخاطب را می‌ترساند. از طرفی دیگر پیش گفتار این کتاب گویی از یک پایان‌نامه برداشته شده است. اما یک اتفاق خوب این است که همراه کتاب یک سری فیلم آموزشی وجود دارد اما فیلم‌های آموزشی هم رویکرد هراس‌آمیز دارند و به نظرم زیرنویس و سانسور موجود در این فیلم‌ها نوعی پارازیت محسوب می‌شود.

او با طرح پرسشی درباره‌ی نحوه‌ی تدریس این کتاب گفت: از طرفی دیگر قرار است چه کسی راجع به این فیلم‌ها صحبت کند؟ جواب می دهند معلمان پرورشی این مباحث را آموزش می‌دهند. شخصا در برابر این پاسخ سکوت می‌کنم. بنده با احترامی که برای تمامی معلم‌های پرورشی قائل هستم، باید بگویم آنها واقعا نمی‌توانند این مباحث را تدریس و مدیریت کنند.

شاکر در ادامه‌ی انتقادات خود بیان کرد: در بخشی دیگر از کتاب، جریان آموزش را با رسانه جمعی شروع می‌کنند و وقتی راجع به ارتباط صحبت می‌کنند سراغ رسانه جمعی می‌روند. آیا رسانه‌ها فقط شامل رسانه‌های جمعی می‌شوند؟ به همین دلیل این نقد مطرح می‌شود که کتاب نیاز به یک پیش زمینه‌ی ارتباطات انسانی دارد. همچنین در تعریف رسانه گفته شده، ابزاری است که معنا را انتقال می‌دهد؟ آیا واقعا رسانه چنین تعریفی دارد؟ یا به قول برن لوند معنا نزد مخاطب است.

این پژوهشگر با انتقاد از بخش دیگری از کتاب گفت: یکی از شاهکارها این است که می‌گوید پیام، همبرگری است و همبرگر استعاره‌ای برای فهم متن، زیرمتن و فرامتن است. در اینجا نان بالای همبرگر فرامتن، و نان زیرین، زیر متن و گوشت به عنوان متن در نظر گرفته شده است. خب مسلما در آن سن برای دانش‌آموز گوشت مهم‌تر است. واقعا فرامتن را نمی‌فهمم و نمی‌دانم ترجمه چه واژه‌ای است. وقتی کتاب را می‌خوانید متوجه می‌شوید که منظور از زیر متن آن، معنایی ضمنی است و به نظر می‌رسد منظورشان از فرامتن فرهنگ و مناسبات است.

شاکر ادامه داد: شاید هم منظور از فرا متن متاتکست(Metatext) از نظر مارسل دانسی بوده است. ولی تعریف مطرح شده در کتاب از فرامتن بسیار گیج کننده است. یا در جایی دیگر نویسندگان می‌گویند فرامتن «خارج از متن و درون پیام است». این جمله یعنی چه؟

او تأکید کرد: عجله در نگارش کتاب، نبود پیش‌زمینه فکری و تحصیلی در میان دانش‌آموزان، بی‌دقتی در تشریح بحث‌ها، تأکید بیش از حد بر جنبه‌های منفی رسانه و سخت‌نگاری مطالب باعث شده تا بحثی تخصصی مثل سواد رسانه‌ای تبدیل به زنگ تفریح دانش‌آموزان شود.

این پژوهشگر گفت: در بخش دیگری از کتاب به پنجگانه سواد رسانه‌ای اشاره شده است. یکی از آنها فرهنگ است ولی توضیحی در متن درباره‌ی فرهنگ گفته نشده است و به جای آن از هدف و انگیزه صحبت می‌کند. مشکل زمانی حادتر می‌شود که نویسندگان در گفت‌وگوهای کلاسی انتظار دارند دانش‌آموزان لایه‌های سه‌گانه پیام را از چنین مثال‌هایی استخراج کنند: «سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند؟»

او ادامه داد: یا در کار کلاسی از دانش‌آموز می‌خواهند پیرنگ فیلمنامه فیلمی را در بیارود که در خانه دیده است. مگر درآوردن پیرنگ به همین آسانی است؟

شاکر با طرح پرسشی درباره‌ی پیوند بین روزنامه نگاری صلح و سواد رسانه‌ای گفت: در هر دو نگاه انتقادی نسبت به رسانه اهمیت دارد. من در زمینه‌ی روزنامه‌نگاری صلح کار کرده‌ام و امیر یزدیان در زمینه‌ی سواد رسانه‌ای و آنچه به عنوان حلقه‌ی پیوند این مباحث پیدا کرده‌ایم روزنامه‌نگاری شهروندی است. هر چند خیلی از رسانه‌ها بر ارزش تضاد و برخورد بسیار تأکید دارند.

کد خبر 357672

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha