مثلاً وقتی بابایمان بخواهد سعی کند به ورقهي امتحان میانترممان دسترسی پیدا کند، به او تذکر میدهیم که در زندگی خصوصیمان دخالت نکند.
یا اگر مامانمان بگوید: «ذلیل مرده! (این یک نوع دعای مادرانه است) باز کجا کلهمعلق زدی و زانوی شلوارت رو پاره کردی؟» به ایشان میگوییم که کلهمعلقزدن بهتر از سرککشیدن در کار دیگران است.
اما نوعی فضولی مثبت هم داریم که البته ما صدایش میکنیم «کنجکاوی»! ما همیشه در حال کنجکاوی هستیم و دوست داریم از زندگی، تجربههاي جدید یاد بگیریم.
مثلاً وقتی یکبار بالای درخت حیاط خانهمان، رفتیم تا در مورد زندگی جوجهکلاغها کنجکاوی کنیم، فهمیدیم که کلاغها از کار علمی و کنجکاوی تقریباً هیچی حالیشان نمیشود.
تازه این را هم یاد گرفتیم که آنها بر خلاف گنجشکها، قومیقبیلهای دعوا میکنند. یعنی هروقت با یکی دعوایشان میشود، میروند فک و فامیلشان را هم میآورند. فقط وانت ندارند!
یا مثلاً اگر آدم دفترچهي خاطرات خواهر یا برادرش را قایمکی میخواند، قصدش فضولیکردن نیست و فقط میخواهد بداند که خواهر یا برادرش در موردش چی فکر میکنند و چهقدر دوستش دارند.
آنها باید بدانند که دزدکی خواندن دفترچهي خاطرات، اینهمه قشقرقکردن ندارد که. اصلاً آنها هم بیایند دفتر مشق آدم را هرچهقدر دوست داشتند بخوانند!
در مورد فضولی مثبت در مدرسه هم باید بگوییم که اینکه کی توی امتحان از روی دست کی مینویسد یا اینکه چهطور زیر آقا معلم گچ میرود یا کی عکس مبصر را روی تخته میکشد را ما جزء کنجکاوی یا حتی فضولی هم نمیدانیم و ما ندیدیم!
در کلاس هر دانشآموزی که زیادی کنجکاوی کند، حتماً آن کنجها یک جایی گیر میکند که خوب نیست! در مدرسه به اینجور آدمها میگویند «آنتن». آنتن هم که فقط روی پشتبام جواب میدهد، نه توی کلاس.
شنیدم که فرمود آقای بابا
بپرسم سؤالی، بگویی قبولی
«چه کاری به روی زمین بدترین است؟
بگو زود اگر که تو در درس فولی
که باشد بسی سختتر عذابش
از اینکه دهی تو به یک فیل کولی!»
به بابام گفتم: همین که نگیرم
دو هفته از این دست بخشنده پولی!
به من گفت ایشان؛ برو رد شدی که
بود بدترین کار دنیا: فضولی!
تصويرگري: مجيد صالحي